رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۵۴ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن (آرشیو)» ثبت شده است

نام خدا را باید یاد کرد و بهترین یاد خدا قرائت قرآن است

وَ اذْکُر إسْمَ رَبِّک و تَبَتَّل الیه تَبْتیلا  (مزمّل / 8)، و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او بپرداز.

1.       خداوند معنای واقعی زندگی است و انسان باید یاد پروردگار کند. یاد پروردگار آرامش روحی و روانی انسان در کوتاه مدت، باعث قیام برای برقراری قسط و عدل در میان مدت (زندگی دنیا) و سعادت در آخرت است.

2.       بهترین یاد خداوند قرائت قرآن است و بهترین قرائت قرآن، قرائت در حین نماز است و بهترین و خالص‌ترین نماز،‌ نماز شب است. امر به ذکر نام خدا و یا مطلق امر به ذکر در قرآن در اکثر موارد یعنی امر به قرائت قرآن و کامل‌ترین شکل قرائت قرآن که همراه با طهارت کامل و رو به قبله و با نیت خالص باشد، نماز است.

3.       منظور از تَبَـتُّل در این آیه نماز شب می‌باشد. نماز شب از عبادات مؤکّد در اسلام است ولی بر پیامبر اکرم(ص) که مسئولیت تربیت انسانها را برعهده داشت این عبادت واجب بود. می‌شود از این آیه چنین استنباط کرد که نماز شب برای کسی که مسئولیت سنگینیدارد مثل قضاوت یا امری که با انسان مرتبط است مثل مشاوره دادن، مربی‌گری و معلمی  مؤکّد است.

4.       به حضرت مریم(ع) و حضرت فاطمه (س) به دلیل کثرت عبادت  و دل نبستن به دنیا لقب بتول داده شده است.

5.       تَبتُّل به معنی رهبانیت و پشت کردن به دنیا در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) ناپسند ارزیابی شده است. زیرا در اسلام رهبانیت و ترک دنیا وجود ندارد ولی به معنی انقطاع کامل از دنیا و توکل به خداوند و دل نبستن به لذایذ دنیا و دعای مخلصانه مورد قبول و تأکید روایات می‌باشد.

6.       ذکر و یاد خدا با الفاظ و عبادات در معرض ریا می‌باشد و باید اهل ذکر تلاش زیاد کند که از دام ریا در امان باشد. بعضی از عرفا وقتی در فردی ظرفیت عبادت زیاد و ذکر و نماز شب نمی‌‌دیدند قناعت به واجبات را توصیه می کردند. در باره امام باقر(ع) گفته شده است که همیشه زبانش چسبیده به کامشان بوده است و دائم الذکر به لا اله الا الله بودند در این ذکر لب ها تکان نمی خورند و حرف مصوتی هم ندارد که باعث آشکار شدن حالت ذکر امام گردد.

7.       اگر بخواهیم حالت ذکر در ما ماندگار باشد بهتر است در زمان مشخص و با برنامه انجام گیرد. مثلاً‌قرائت قرآن به میزان دو صفحه بعد از هر وعده نماز و یا مداومت بر نمازهای نافله برنامه‌ای است که می‌تواند از ماندگاری بیشتری برخوردار باشد.


 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

مربی نباید خشمگین شود و یا نفرتی در دل داشته باشد

فَاصْبِر لِحُکم رَبِّک وَ لاتَکُن کَصاحِبِ الحُوت إِذ نادَی وَ هُوَ مَکظُوم  (قلم / 48)، پس بر فرمان پروردگارت صبر کن (خطاب به رسول اکرم«ص») و همانند همدم نهنگ (یونس) مباش آنگاه که با دلی پر از اندوه خدا را ندا داد.

1.       باید همة مؤمنان بدانند که سنّت خداوند در این دنیا نسبت به کافران و منحرفان امهال (مهلت دادن) و استدراج است و خداوند از بندگانی که در عذاب و هلاکت کافران عجله دارند راضی نیست هر چند آن مؤمن، پیامبر خداوند باشد و به همین خاطر به پیامبر اسلام (ص) دستور صبر می‌دهد.

2.       دستور صبر در این آیه متفاوت از دستوراتی است که خداوند در آیات دیگر پیامبر را به صبر دعوت می‌نماید. در این آیه با آوردن مثال حضرت یونس لحن آیه تهدید آمیز شده است و نشان از تأکید بیشتر خداوند بر صبر نسبت به سرنوشت کافران و مشرکان دارد.

3.       در این آیه صبر به معنی کظم غیظ و فرو بردن خشم است. در نظام تربیتی اسلام، مربی نباید خشمگین شود. در یک فضای احساسی کینه و نفرت، هیچگاه تربیت اتفاق نمی‌افتد. انذار و نهی از منکر اقدامی است که مربی برای اصلاح فرد و جامعه انجام می‌دهد. و درخواست اصلاح (نهی از منکر)، دلسوزی نسبت به شخص خطاکار است. البته دیدن خطا و در همان لحظه دلسوزی نسبت به خطاکار از عهده انبیا برمی آید و حضرت یونس در برهه‌ای از مأموریت خود برای هدایت قوم خود کظم غیظ نتوانست بکند و از خداوند درخواست عذاب الهی برای قوم خود نمود که خداوند حضرت یونس را تنبیه نمود.

4.      اراده خداوند مبنی بر عذاب قومی مثل قوم ثمود، عاد و یا قوم حضرت لوط و حضرت نوح متفاوت از بی‌صبری مربی است. گاه مصلحتی عام بر مصالح افراد مقدم می شود که علم آن نزد خداوند است . حتی انبیا نیز تا خداوند مطلعشان نکند از آن بی اطلاعند. جهاد ابتدایی نیز تقریبا از این قانون تبعیت می کند که غیر معصوم نمی تواند آغاز بر امری کند که جان عده ای گرفته خواهد شد و این فقط بر عهده امام معصوم است که علمش الهی است.

5. کظم غیظ یک صفت بسیار مطلوبی است که حاصل امید و توکل به خداوند و خیرخواهی برای مؤمنان می‌باشد و هر کس  به اندازه ای که تلاش و مجاهده با نفس خود کند می‌تواند از چنین صفتی برخوردار باشد .

موافقین ۱ مخالفین ۰

استدراج، سنت‌ قطعی خداوند است

فَذَرْنی وَ مَن یُکَذِّبُ بِهذا الْحدیث سَنَسْتَدرجُهُم مِن حیث لایَعْلَمون  (قلم / 44)، پس مرا با کسانی که این حدیث را (قرآن را) تکذیب می‌کنند واگذارید که به‌زودی آنها را تدریجاً (به سوی عذاب) از آنجایی که نمی‌دانند نزدیک می‌کنیم.

1.       از لحن این آیه قهر الهی فهمیده می‌شود و بالاترین درجه عذاب در قرآن مواردی است که لحن قهر دارد و واگذاشتن مخلوق به خالق و حذف واسطه‌هایی چون ملائک حسابرس و ملائک عذاب لحن قهر الهی را تشدید می‌نماید.

2.       در نظام تربیتی الهی یکی از سنن قطعی استدراج است و در چند آیه قرآن بطور مستقیم و غیرمستقیم به این سنت اشاره شده است. استدراج مشغول شدن به نعمت الهی و غفلت از منعم را می‌گویند. غفلت از منعم فرصت‌های بسیار ارزشمندی را از انسان می‌گیرد که در نتیجه آن انسان ناگهان خود را در عذاب الهی می‌بیند. برای توضیح این مطلب می‌توان چنین گفت: برای شخصی که گناه کرده است و باید توبه کند تا گناهش بخشوده شود سه حالت قابل تصور است: الف) فرد به دلیل توجه به منعم و عظمت آن، خطای خود را بزرگ شمرده سریعاً توبه می‌کند. ب) فرد خود متوجه بزرگی معصیت نیست و خداوند او را به بلایی گرفتار می‌کند و نعمتی از او می‌گیرد و در نتیجه متوجه خطای خود می‌شود و توبه می‌کند. ج) فرد گناهی مرتکب می‌شود و همزمان با آن خداوند نعمتی به او می‌دهد و گنهکار به نعمت مشغول می‌شود و خیال می‌کند که خداوند به او توجه و عنایت کرده است و در نتیجه از گناه خود غفلت می‌کند و توبه نمی‌کند. حالت سوم همان عذاب استدراج است.

3.       امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: "وقتی خداوند برای بنده‌ای خیر اراده کند و بنده گناهی مرتکب شود بلافاصله برای او بلایی می‌فرستد و او را متوجه استغفار می‌کند و زمانی که خداوند برای بنده‌ای شرّ اراده کند و بنده گناهی مرتکب شود بلافاصله نعمتی به او می‌دهد تا استغفار را فراموش کند و به همان حال گناه بماند." لذا برخورداری از نعمت و محرومیت از آن همه در این دنیا آزمایش الهی است و بنده در هر حالی باید متوجه خداوند و وظایف تعیین شده از سوی او باشد.

4.       در برخی روایات آمده است که اصحاب نزد ائمه اطهار(ع) شرفیاب می‌شدند و از برخورداری‌های خود سؤال می‌کردند که آیا خداوند ما را گرفتار سنت استدراج نموده است؟ ائمه اطهار در پاسخ، آنها را به حال درونی خودشان حواله می‌کردند که اگر متوجه خداوند که صاحب نعمت است، هستند و در انجام وظایف الهی کوتاهی نمی‌کنند پس دچار استدراج نشده اند ولی اگر نعمتی باعث کوتاهی در انجام وظایف یا عُجب و خود بزرگ بینی آنها شده است نشانه ابتلا به سنت استدراج می‌باشد. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در قیامت کار انسان بسیار سخت است

یَومَ یُکْشَفُ عن ساقٍ و یُدْعَون الی السجود فَلا یَسْتَطیعون (قلم / 42)، روزی که شدت امر برای کفار به نهایت می‌رسد و چون دعوت می‌شوند برای خدا سجده کنند آنها نمی‌توانند سجده را بجا آورند (در حالی که از نظر جسمی سالم هستند)

1.       بالا رفتن آستین کنایه از شدّت بسیار زیاد یک اتفاق است. در هنگام حوادثی چون جنگ تن به تن و سخت شدن مبارزه و یا وقتی انجام کاری سخت می‌شود آستین‌ها را بالا می‌زنند که لباس دست و پاگیر نباشد و بتوانند از عهده کار برآیند و خداوند در این آیه قیامت و حسابرسی در آن را به صحنه کارزار و مبارزه سخت تشبیه فرموده‌است. از این آیه فهمیده می‌شود که روز قیامت سختی‌ها و مصائبی دارد که شاید قابل تصور ما در این دنیا نباشد.

2.       اختیار و اراده برای انسان از ویژگی‌های مختص این دنیاست و در روز قیامت انجام اعمال تابع اراده او نیست بلکه تابع نتایج اعمالی است که در دنیا انجام داده است. کسی توفیق سجده در مقابل پروردگار را خواهد داشت که در دنیا اهل سجده بوده است.

3.       قرآن به عنوان کتاب هدایت اهتمام در ارائه تصویری حتی‌المقدور شفاف از قیامت دارد. هر چند قیامت از مصادیق عالم غیب می‌باشد و فهم شرایط عالم غیب در این دنیا آسان نیست و بیشتر به شکل تمثیل و این همانی سازی غیرمحسوس به محسوس است ولی یکی از دلایل اعجاز قرآن بهره‌گیری از واژه‌های مناسب و دقیق برای کنایه، تمثیل و امثال آن است و این آیه یکی از مصادیق چنین هنر قرآنی است.

4.       اگر هر فردی تصویری دقیق از پایان کار داشته باشد و بداند که بطور دقیق حسابرسی خواهد شد وظیفه خود را از ابتدا درست انجام می دهد. لذا در تعلیم و تربیت اسلامی ارائه یک تصویر خوب از پایان کار و نحوة ارزیابی از اعمال و حسابرسی دقیق از نتایج اعمال آنها را برای حسابرسی آخرت آماده تر می سازد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

مربی باید بر اساس خواست و اراده خداوند داوری (و تربیت) کند

أفَنَجْعَلُ المسلمین کالمجرمین، ما لکم کیف تَحْکمُون (قلم/ 35 و 36)، آیا فرمانبرداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد؟ شما را چه شده است؟ چگونه داوری می‌کنید؟

1.       این آیه با سؤال و استفهام انکاری مطلب خود را بیان نموده است و زمانی که خداوند از انسان سوال می کند و پاسخ انسان را مطلبی می داند که خود می خواهد  بیان کند یعنی اینکه خداوند قوة عاقله انسان را به رسمیت شناخته است و برای عقل انسان منزلت قائل شده است. لذا آیه هر چند در مقام توبیخ بشر است ولی همراه با تکریم بیان گردیده است.

2.       اعمال انسانها عبث نیست و بر اساس اعمالی که انجام می‌دهند انسانها در نزد خداوند به دو دسته مسلم و مجرم تقسیم می‌شوند و هر کس مکافات اعمال خود را خواهد دید. تصور عدم تفاوت انسانها در روز قیامت و در نزد خداوند وهم و خیالی بیش نیست.

3.       استفاده قرآن از دو واژه مسلم (تسلیم در مقابل امر و نهی الهی) و مجرم (خطاکار در مقابل امر و نهی الهی) نشان می دهد که اعمال انسان با میزان اطاعت و یا عصیان از دستورات الهی سنجیده خواهد شد.

4.       وقتی خداوند در روز قیامت بر مبنای اوامر و نواهی خود دربارة ما داوری خواهد کرد پس باید در همین دنیا نیز ما مبنای قضاوت خود را کتاب و سنت و خواست خداوند قرار دهیم تا جامعه را دچار توهم نکنیم. خداوند فرمود مسلم و مجرم تا همه بدانیم که ملاک خداوند اطاعت از امر اوست. مثلا اعمال انسان دوستانه اگر از روی ترس از خداوند انجام گیرد می‌شود مصداق تسلیم شدن در مقابل خداوند و به صاحبان چنین اعمالی مسلم می‌شود گفت. چون خداوند فرموده است که فقط از اهل تقوی اعمال را قبول خواهد فرمود.

5.       هرچند این آیه شیوه قضاوت کردن در خصوص دیگران را به ما می آموزد ولی این به معنی اجازه دادن به انسانها برای ابراز نظر در خصوص اعمال دیگران نیست. یعنی آیه در صدد تربیت و هدایت است نه در پی آموزش داوری و لذا از این آیه نمی‌توان استفاده کرد که ما باید انسانها را در همین دنیا به دو دسته مسلم و مجرم تقسیم کنیم و تعاملات خود را بر همین اساس با آنها تنظیم نمائیم. بلکه این آیه در صدد اصلاح نگاه است مبنی بر اهمیت امر و نهی الهی و لزوم حضور آن نگاه در همه امور فردی و اجتماعی جامعه اسلامی که سعی کنند خود را بر این اساس بسنجند.

6.       شاید بتوان از این آیه در عرصه اجتماع نیز ملاکی استخراج نمود و آن اینکه نباید در جامعه اسلامی جایگاه مجرم بالاتر از جایگاه مسلم باشد(در مواردی که جرم آشکار است) و در نتیجه جای معروف و منکر در جامعه عوض شود. خدا رحمت کند آیت الله مشکینی را که می‌فرمود: بعضی از اوقات می‌بینم انسانهایی تصویرشان به دیوار یک مسلمان نصب می‌شود که یقین دارم از ابتدای زندگی‌اش یک بار غسل واجب نکرده است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

تربیت باید بر اساس ادب، اخلاق و سنن حضرت محمد(ص) باشد

وَ إنَّک لَعَلی خُلُقٍ عظیم (قلم / 4)، و تو ای پیامبر سجایای اخلاقی عظیمی داری.

1.       انسان برای تربیت و تعالی اخلاقی و حرکت به سمت کمال انسانی حتماً نیازمند الگو است. فضیلت‌ها و مفاهیم ارزشی باید به شکل مجسّم و در رفتار عینی یک انسان ارائه گردد تا امکان تبعیت و انجام وظایف و دستورات الهی در عرصه اخلاق فراهم گردد. عرصه نظر نیازمند برهان است و عرصه عمل نیازمند الگو و تجربه.

2.       پیامبر گرامی اسلام کامل‌ترین الگوی مجسّم بشری در روی زمین است. اگر تمام فضیلت‌ها و ارزش‌ها از ابتدای خلقت بشر تا ابد قرار بود که مجسّم شوند به شکل یک انسان در آیند بدون شک آن انسان جز پیامبر اکرم(ص) مصداق دیگری نداشت.

   پیامبر اکرم (ص) خود می‌فرمایند: من برای به کمال رساندن فضایل اخلاقی مبعوث شدم و نیز فرمود: مرا پروردگارم تأدیب فرموده است پس تأدیب مرا به بهترین وجه نموده است.

3.       تأیید خداوند در قرآن به چنین شکلی از پیامبر اسلام(ص) که از هیچ شخص دیگری چنین تأییدی نشده است مسئولیت مسلمانان را سنگین می‌کند. مسلمانان باید سنن، آداب،‌رسوم، اخلاق و ادب رسول اکرم(ص) را به هر اندازه‌ای که به شکلی معتبر به دستشان رسیده است کاملاً یاد بگیرند و با عمل به آنها خود الگویی برای دیگران و زینتی برای شخص رسول اکرم(ص) باشند.

4.       در اکثر تفاسیر در ذیل این آیه مثال‌هایی که از اخلاق پیامبر ذکر نموده‌اند می‌شود فهمید که منظور از این آیه اخلاق اجتماعی پیامبر اسلام(ص) می‌باشد، ویژگی‌هایی چون صبر، تواضع، مدارا و سعه صدر پیامبر اسلام(ص) که باعث جمع شدن انسانها در اطراف پیامبر(ص) و در نتیجه هدایت آنها شد.

5.       امام حسین (ع) می فرمایند: اگر شخصی در گوش راست من به من اهانتی کند و در گوش چپم از من عذرخواهی نماید من اورا می بخشم چرا که پدرم امیر مؤمنان(ع) از جدم رسول الله(ص) نقل کرده است که کسی که عذر دیگران را نپذیرد  بر حوض کوثر وارد نمی شود ( وارد بهشت نمی شود ) هرچند عذر خواهنده به ناحق عذرخواهی کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

قلم و نوشتجات از نعمت های مهم الهی هستند

ن وَالْقَلَم وَ ما یَسْطُروُن (قلم / 1) ، سوگند به قلم و آنچه را با قلم می‌نویسند.

1.       اولین چیزی که خداوند به آن قسم یاد کرده است قلم و نوشته‌ها می‌باشد. فهم ما از موضوعات مورد قسم خداوند دو امر است: الف) آنچه را که خداوند به آن قسم یاد می‌کند یکی از نعمت‌های الهی است.  ب) در بین نعمت‌های بی‌حد و حصر الهی که در این عالم هستند نعمتی را که خداوند بر آن قسم می‌خورد از اهمیت برخوردار است. پس معلوم می‌شود که قلم و نوشتجات نعمتی الهی و مهم هستند. به تجربه هم می‌دانیم که منشاء و سرچشمه همة تمدن‌ها نوشتجات و قلم می‌باشد.

2.       این آیه، یافته‌های تجربی بشر را به رسمیت شناخته است و بر آنها مُهر زده است ولی این به معنی تأیید و قبول آنها به عنوان امور صادق و هدایت‌گر نیست بلکه صرفاً به معنی به رسمیت شناختن است. و این مسئولیت صاحبان قلم و نوشتجات را سنگین می‌سازد. مثل به رسمیت شناختن اسنادی که به دادگاه ارائه می‌شود. چه بسا همان اسناد مُهر خورده و تأیید شده بر علیه ارائه دهندة آن اسناد مورد استفاده قرار گیرد.

3.       هر چند سخنان انسان نیز در قرآن امر مهم خوانده شده است و هر انسانی نسبت به سخنانی که بر زبان می‌آورد در روز قیامت مسئول خواهد بود ولی نوشتجات به دلیل ماهیت ماندگاری که دارد و نیز قابل تکثیر است افراد زیادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و در نتیجه نویسنده ممکن است در روز قیامت مجبور به پاسخگویی نسبت به مخاطبی باشد که صدها سال بعد از او و در کشوری دیگر به دنیا آمده است. بدون شک مطلب خوب نیز همینطور است و جزو باقیات الصالحات حساب می‌شود که ثواب آن را نویسنده ممکن است قرنها استفاده کند و در روز قیامت اسباب ترقی بیشتر جایگاه او را فراهم سازد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نظارت خداوند که هماهنگ با اختیار انسان است پرورش دهنده است

بسمه تعالی

ألَم یَعْلَم بِأنَّ اللهَ یَری (علق / 14) ، آیا نمی‌داند که خدا می‌بیند.

1.       عامل گناه در این عالم در اکثر موارد غفلت است و مهمترین راهکار از بین بردن غفلت احساس و درک حضور خداوند است. یعنی بدانیم خدای تبارک و تعالی در همه جا حاضر است در محل کار، تحصیل، استراحت، در حال خیال‌پردازی یا تفکر، مطالعه و یا هر حال دیگر . هیچ لحظه و هیچ جایی خداوند غائب نیست.

2.       شناخت و معرفت انسان به هر میزانی که نسبت به خداوند و صفات او بیشتر باشد یعنی عالم بودن، قادر بودن، سمیع و بصیر بودن و سایر صفات خداوند را خوب بشناسد آنگاه فهم درستی از حضور خداوند خواهد داشت و در نتیجه کاری برخلاف رضای خداوند انجام نمی‌دهد (لزوم معرفت به اسماء و صفات الهی).

3.       علاوه بر علم نسبت به صفات الهی، انسان باید قلباً بیابد که عالم محضر خداوند است و این نیاز به مجاهده دارد. نیاز دارد به نشست و برخاست کردن، رفاقت و همراهی کردن با انسانهایی که عالم را محضر خداوند می‌دانند آنهایی که با تمام وجود می دانند که: و هو معکم أیْنَ ما کنتم (حدید / 4) او با شماست هر کجا که باشید ( یقظه و بیداری اولین گام حرکت به سمت خداوند).

4.       ولی بعضی وقت‌ها برای درک حضور موانعی وجود دارد و انسان را از خداوند غافل می‌سازد. قرآن به همه آنچه که باعث می‌شود انسان از خداوند غافل شود لهو و لعب می‌گوید. مثلاً گاه پول و دارایی انسان را از خداوند غافل می‌سازد گاه عشق به باغ و خانه و گاه فرزند و همسر و یا شهوت جنسی و یا خورد و خوراک انسان را از خداوند غافل می‌کند. مجالس شادی و غم که در آن یاد خدا نباشد نیز باعث غفلت است امروز موسیقی، فیلم و هنرهای مبتذل یک عامل اصلی در غفلت اکثر انسانها از خداوند شده است. محاسبه و دقت در موانع و تلاش در جهت رفع آنها که مجاهده با نفس گفته می‌شود برای انسانی که می‌خواهد محضر خداوند را درک کند ضروری و لازم است( رفع موانع) .

5.       انسان باید اول رفع موانع نماید بعد بیداری از خواب غفلت است و در مرحله بعد تلاش برای درک حضور خداوند عالم قادر سمیع بصیر... در جایجای زندگی.

6.       نظارت خداوند را  که نظارتی کارآمد، جامع و کامل و هماهنگ با اختیار انسان است  تقویت کنیم و اگر قصد تربیت انسان داریم با توسعه نظارت خود که در اکثر موارد  ناکارآمد، ناقص و با اختیار انسان متناقض است نظارت الهی را تحت الشعاع قرار ندهیم. غرب در نظارت از ما بسیار موفقتر است ولی در تربیت انسان موفق نبوده است چون نظارتش الهی و هماهنگ با اختیار انسان نیست.

  7. از این آیه تابلویی خوش خط و زیبا بسازیم و نصب العین قرار دهیم و هر از چند گاهی در محل کار و زندگی مفهوم آیه را به هم متذکر شویم.

موافقین ۱ مخالفین ۰

بدترین کارها نهی از معروف است

أرَایْتَ الَّذی یَنْهی عَبداً اذا صَلّی (علق / 9 و 10) به من خبر ده از کسی که نهی می‌کرد بنده‌ای را که نماز می خواند.

1.       منظور از بنده ای که نماز می خواند پیامبر اکرم(ص) است و کسی که مانع نماز خواندن آن حضرت می‌شد عمویش ابوجهل بود.

2.       پیامبر اکرم(ص) در حدیثی فرموده است بدتر از اشخاصی که منکر را انجام می‌دهند و معروف را ترک می‌کنند و بدتر از کسانی که ترک امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند کسانی هستند که امر به منکر می‌کنند و نهی از معروف می‌نمایند. شاید یکی از مصادیق امر به منکر فراهم نمودن ابزار و آلات گناه توسط پدر و مادر در خانه است که به راحتی فرزندان بتوانند مرتکب گناه شوند. خیلی از اوقات پدر و مادرها ناخواسته و ندانسته مرتکب نهی از معروف و امر به منکر می‌شوند.

3.       اگر بدانیم کاری درست و در مسیر هدایت است هر چند مخالف سلیقه ما باشد نباید مانع انجام آن کار شد. مثلاً در زمان فعلی رفتن به مسیری که درآمد کمتری دارد ولی کمتر آخرت فرد به خطر می‌افتد خلاف سلیقه‌ خانواده است و خانواده‌ها فرزندان خود را به سمتی هدایت می‌کنند که در آن درآمد خوبی باشد.

4.       در این آیه مصداق معروف نماز می‌باشد ودر آیات بعدی تقوی هم به آن اضافه می‌شود. و نشان می‌دهد که این دو معروف در مقایسه با سایر معروف‌ها در نزد خداوند عالی‌ترین اعمال می‌باشند. خداوند تضعیف هیچ معروفی را به اندازه تضعیف و مانع تراشی برای نماز و تقوی بد نخوانده است. می‌شود از این آیه استفاده کرد و گفت که باید همة جامعه اسلامی اعم از حاکمان و ثروتمندان و مؤثران و آحاد مردم مؤمن تلاش کنند که خدا ترسی و خواندن نماز در جامعه رونق یابد و با عواملی که خدا ترسی را در دل مردم کم می‌کند و گناه کردن عادی می‌شود و جایگاه نماز را در بین مردم تضعیف می‌کند باید مبارزه کرد.

موافقین ۲ مخالفین ۰

برگشت به سوی خداوند سرنوشت همه است

إنَّ الی رَبِّک الرُّجعی (علق / 8)، به درستی که برگشت همه به سوی پروردگار توست.

1.       فرآیند زندگی بشر در هشت آیه اول سوره علق به این صورت ترسیم شده است که: خداوند انسان را خلق کرده است و خداوند جسم انسان را پرورش و رشد داده است، خداوند مراحل رشد استعدادهای درونی انسان (علم و ایمان) را محقق نموده است و مرجع و محل برگشت انسان پس از مرگ نیز خداوند است.

2.       آیه هر چند حالتی توصیفی و بیان یک واقعیت را دارد ولی اولاً‌حمایت و دلگرمی برای شخص پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان می‌باشدو ثانیاً‌تهدیدی برای مخالفان و دشمنان دین خدا می‌باشد. زیرا معنی آیه این چنین می‌شود که ای انسان اگر اظهار فقر و نیاز به درگاه خداوند بنمایی و بر پیامبرش در جهت هدایت خودت ایمان بیاوری و اطاعت امر او کنی یا اظهار بی‌نیازی کنی و بر دین خدا طغیان کنی و هر گناهی را مرتکب شوی نهایتاً‌به سوی خدا خواهی آمد و نتیجه اعمال و رفتار و افکار خود را خواهی دید.

3.      از آیه فهمیده می شود که به عدد انسانها راه برای رسیدن به خداوند وجود دارد ولی رسیدنی سعادت است که همراه با رضایت پروردگار باشد. ارجعی الی ربک راضیتا مرضیه 

4.     از این آیه می توان استنباط نمود که اگر ما بدانیم که مرگ و بعد از مرگ ما چه خواهد شد چگونه زندگی کردن را یاد خواهیم گرفت. اگر بدانیم که برگشت گاه ما خداوند است و خداوند ناقد بصیری است که ذره خیر و شر را می بیند آنگاه ما با رعایت احتیاط زندگی می کنیم نه با تسامح و تساهل. و اگر ما یقین کنیم (در این امر یقین محال است) که برگشت گاه ما خداوند رحمن است که بی حساب همه را خواهد بخشید آنگاه تکلیفی انجام نمی دهیم و امیدوار به سعادت آخرت خواهیم بود.

موافقین ۳ مخالفین ۰