رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۹ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

اهل بهشت با آرامش خاطر تمام از هم صحبتی دوستان با صفای خود لذت می برند

بسم الله الرحمن الرحیم

مُتَّکِئینَ عَلَیهْا مُتَقَابِلِینَ (واقعه/16)

ترجمه آیه: مقربین درگاه الهی، در حال تکیه بر تخت ها، روبروى هم نشسته اند.

1.       این آیه به دو حال از حالات اهل بهشت که نزد خداوند مقرب هستند اشاره دارد. بر اریکه های و سریرهایی که نشسته اند تکیه می زنند و در مقابل هم و روبروی هم می نشینند. در کتب تفسیری این دو حالت را کنایه از ویژگی های خاص بهشت دانسته اند.

2.     روبروی هم نشستن در دنیا برای همه ممکن نیست کسی که روبروی من نشسته باشد ممکن است به کسی دیگری پشت کرده باشد و پهلویش به سمت یکی دیگر باشد پس روبرو نشستن در بهشت کنایه از نبود حجاب است. حجاب مادی مثل حجاب تن و حجاب کوری و یا حجاب دیوار و امثال آن و حجاب داخلی و غیر مادی مثل کفر و فقر و جهل و حسد و بغض و غضب و سایر بیماری های روحی که مانع دیدن حقیقت انسان است. حسود می بیند ولی حسادتش اجازه نمی دهد که فرد را آنگونه که هست ببیند. و ....

3.     روبرو نشستن کنایه از نهایت درجه انس و حسن معاشرت و صفاى باطن اهل بهشت است و مى‏خواهد بفرماید: مقربین پشت سر هم عیبگویى ندارند، غیبت نمى‏کنند، بلکه هر چه دارند رو به روى هم مى‏گویند. معنای دیگر روبروی هم نشستن زیبایى چهره آنها است که هیچوقت از دیدن هم سیر نمی شوند و نیز خوش مشرب هستند و معاشرت با ایشان به دلیل خوشى اخلاقشان خوش آیند است.

4.     تکیه دادن کنایه از آرامش خاطر و آسایش روحی آنان است. آسایش جاودانى در بهشت و بی هم و غم زندگی کردن، پاداش کوشش و تلاشى است که در دنیا خود را وقف آن کرده بودند، و چه بسیار که جسم خود را در دنیا در طاعت خدا به رنج انداختند، و چه خوب با فشارهاى زندگى رو به رو شدند و مقاومت ورزیدند، و به‏ مواجهه با گردنکشان و سرمایه داران مرفه بی درد پرداختند، و چه اندازه آزار روانى و تنى را تحمل کردند؟

5.     در قرآن کرارا از تختهاى بهشتى و مجالس دورهمی بهشتیان توصیف هاى جالبى شده که نشان مى‏دهد یکى از مهمترین لذات اهل بهشت همین جلسات انس و انجمنهاى دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟ کسى به درستى نمى‏داند، آیا از اسرار آفرینش سخن مى‏گویند و شگفتیهاى خلقت خداوند؟ یا از اصول معرفت و اسماء و صفات حسناى او؟ و یا حوادثى که در این جهان رخ داده؟ یا از مصائب جانکاهى که از آن راحت و آسوده شدند؟ و یا امور دیگرى که ما در شرائط زندگى این دنیا قادر بر درک آن نیستیم؟ کسى نمى‏داند. ولی این را می دانیم که در آن محافل از حرف های عبث و لغو و گناه و پشت سرهم عیبگویی کردن ها خبری نیست. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

در بین مسلمانان روح سبقت گرفتن و ایثار در کارهای خیر کمتر است

بسم الله الرحمن الرحیم

ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِینَ؛ وَ قَلِیلٌ مِّنَ الاَخِرِینَ(واقعه/ 13 و 14)

ترجمه آیات: (سبقت گیرندگان در قیامت )گروهى از پیشینیان، و اندکى از متأخّران (خواهند بود).

1.       "ثلة" در اصل به معنى قطعه مجتمع از پشم است، و در اینجا به معناى جماعت بسیار انبوه است، و مراد از کلمه" اولین" امت‏هاى گذشته است، و مراد از کلمه" آخرین" بی شک امت اسلام است، چون بعد از امت اسلام پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد و در قرآن هم هر جا سخن از اولین و آخرین گفته منظورش از اولین، امت‏هاى گذشته، و از آخرین امت اسلام بوده است‏.

2.     طبق این دو آیه گروه زیادى از مقربان از امتهاى پیشینند، و تنها کمى از آنها از امت های بعدی هستند. سوال اصلی در فهم این آیات این است که: منظور از امت های پیشین چه کسانی می باشند و متاخرین و امت های بعدی شامل چه کسانی می شوند؟ عده ای از مفسرین گفته اند: منظور از اولین کسانی هستند که در ایمان به پیامبران قبل از محمد (ص) پیشی گرفته اند و امت بعدی سبقت گیرندگان در دین اسلام هستند مانند حضرت خدیجه و حضرت علی (ع). عده ای از مفسرین گفته اند: هردو گروه از امت حضرت محمد (ص) است و به این حدیث نبوی اشاره کرده اند: عن النبی صلّى اللّه علیه و آله: «الثلّتان جمیعا من امتی» یعنی هر دو گروه از امت من است. مرحوم مغنیه در تفسیر کاشف این نظر را اختیار نموده است. ایشان معتقدند گروه اول مربوط به دوران طلایی اسلام است که مسلمانان با دل و زبان و عمل به اسلام ایمان داشتند و با روح و جان از اسلام دغاع می کردند. و منظور از گروه دوم دوران افول تمدن اسلامی است که  مسلمانان گرفتار استعمار و صهیونیست هستند و افکار و عقائدشان منحرف شده است و دین در زندگیشان نقشی مؤثر ندارد.

3.     در بعضى از روایات از امام باقر ع چنین نقل شده که فرمود: نحن السابقون السابقون و نحن الآخرون: "ما پیشگامان پیشگام، و ما آخرون هستیم". و در روایتى از امام صادق ع آمده است که به جمعى از پیروان خود خطاب کرد و فرمود: "شما سابقون نخستین و سابقون آخرین هستید، در دنیا پیشگام در ولایت ما بودید و در آخرت پیشگام در بهشتید".

4.     طبق روایتی از پیامبر اسلام امت او پرجمعیت ترین امت است. که فرمود: انّ امّتى یکثرون سایر الامم و انا اکثر النّاس تبعا یوم القیمة. عقل هم این روایت را تایید می کند چون هر چه به قیامت نزدیک می شویم آمار جمعیت بسیار رو به فزونی است. ولی این حدیث و دلیل عقلی با آیه منافات ندارد چون آیه در باره پیشگامان و سبقت گیرندگان در اعمال خیر است و بعید نیست که اصحاب سعادت و اهل بهشت مسلمانان از سایر ادیان و پیروان سایر پیامبران زیاد باشد ولی ایثارگران و سبقت گیرندگان از امت پیامبر اسلام کم باشند. هرکدام از ما بخواهد وجدان خود را قاضی کند می پذیرد که دنیا زدگی و مشغولیت به دنیا روح ایثار و از خودگذشتگی و جهاد در راه خدا را در بین متدینین امروز تضعیف نموده است. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

خداوند از ایثارگران در راه خود بسیار راضی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ کُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً؛ فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصحَابُ الْمَیْمَنَةِ؛ وَ أَصحَابُ المَشْئَمَةِ مَا أَصحَابُ المَشْئَمَةِ؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ(واقعه/ 7-10)

ترجمه آیات: و شما سه دسته شوید: یاران دست راست کدامند یاران دست راست؟ و یاران چپ کدامند یاران چپ؟ و سبقت‏گیرندگان مقدّمند.

1.       کلمه" زوج" به معناى صنف است، پس ازواج سه‏گانه یعنى اصناف سه‏گانه، و خطاب در این جمله که مى‏فرماید:" در آن روز شما اصنافى سه‏گانه خواهید بود" به عموم‏ بشر است. و کلمه" میمنة" از ماده" یُمن" است که مقابل "شوم" است و معنایى بر خلاف آن دارد پس" اصحاب میمنة" اصحاب و دارندگان یمن و سعادتند، و در مقابل آنان" اصحاب مشئمة" هستند، که اصحاب و دارندگان شقاوت و شئامتند.

2.     مراد از سابقون، کسانى هستند که در خیرات سبقت مى‏گیرند، و قهرا وقتى به اعمال خیر سبقت مى‏گیرند، به مغفرت و رحمتى هم که در ازاى آن اعمال هست سبقت گرفته‏اند. پس آیه می فرماید: سبقت‏گیرندگان به اعمال خیر سبقت‏گیرندگان به مغفرتند.

3.     در مجمع البیان از ابى جعفر (ع) روایت کرده که فرمود: سابقین چهار کس هستند: اول (هابیل) پسر آدم، که به دست برادرش کشته شد، و دوم (حزقیل) پیشگام امت موسى بود، که همان مؤمن آل فرعون است و پوستش را کندند و شکنجه اش دادند ولی از ایمانش دست نکشید، سوم پیشگام امت عیسى، یعنى حبیب نجار است که در سوره یس از آن یاد شده است و در راه دفاع از انبیا به قتل رسید، و چهارم پیشگام امت اسلام، یعنى على بن ابى طالب (ع) است.

4.     بعضى از مفسران سبقت و پیشگام بودن را تنها سبقت در اطاعت خدا، بعضی در نمازهاى پنجگانه، بعضی در جهاد، یا هجرت، یا توبه، و امثال آن تفسیر کرده‏اند، در حقیقت هر کدام گوشه‏اى از این مفهوم وسیع را مورد توجه قرار داده‏اند، و اگر بعضی سابقون را به اهل بیت و بعضی به شخص امیر مؤمنان علی (ع) و بعضی به سه نفر و بعضی به چهار نفر تفسیر کرده اند منظورشان ذکر مصادیق تام و کامل بوده است و این آیه هم از نظر مفهوم وسیع است و هم از نظر مصداق فراگیر می باشد.

5.     خیلی عجیب است که قرآن به این صراحت می گوید در قیامت فقط سه دسته وجود دارد یا اطاعت کرده اند و اهل بهشتند و یا عمل نکرده اند و اهل جهنمند و یا بیشتر از انتظار ما بودند و ایثارگرانه از حق دفاع کرده اند که جایگاه ویژه ای دارند . اما مردم زمان ما امروز اکثرا می خواهند جزو طبقه چهارم باشند که خود را مؤمن می دانند و قصد عمل ندارند و به راحتی از اطاعت خدا سرباز می زنند. بنده دعا می کنم که خداوند با کرم و رحمت خود این گروه را جزو دسته اول قرار دهد ولی در عین حال از عاقبت خطری که اینان می کنند بسیار می ترسم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

در دعوت اعضای خانواده به نماز شکیبا باشیم

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَوةِ وَ اصْطَبرِ عَلَیهْا  لَا نَسْئَلُکَ رِزْقًا  نحّْنُ نَرْزُقُکَ  وَ الْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى‏(طه/132)

ترجمه آیه: و کسان خود را به نماز فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش. ما از تو جویاى روزى نیستیم، ما به تو روزى مى‏دهیم، و فرجام [نیک‏] براى پرهیزگارى است.

1.       سوره طه از سوره های مکی است و این آیه نیز در آن سوره در مکه و قبل از هجرت نازل شده است، بر این اساس اهل و اعضاء خانواده رسول اکرم در آن زمان عبارت بود از حضرت خدیجه (ع) همسر آن حضرت و على بن ابى طالب که در آن زمان تحت سرپرستى رسول اکرم زندگى مى‏نمود. واژه اصطبر فعل امر از ریشه صبر می باشد و به معنی خواستن صبر است.

2.     خداوند در این آیه پیامبرش را دعوت می کند که اهل خانه اش را به نماز خواندن امر کند و نسبت به این وظیفه بردبار باشد و زود از انجام این وظیفه خسته نشود. این آیه عمومیت دارد و بر هر سرپرست خانواده ای واجب است که اهل خانه اش را به نماز امر کند ولی خداوند با تکلیف به پیامبرش بر عزت اهل بیت افزوده است. اگر خداوند فردی یا جامعه ای را به عبادت خاصی مکلف کند آن فرد و جامعه را تکریم نموده است. امام باقر (ع) می فرماید: خدا پیامبر را مأمور کرد که تنها اهل بیتش را امر کند تا بدانند که اهل بیت پیامبر را پیش خدا منزلتى است که براى دیگران نیست. پیامبر نخست آنها را با همه مردم مأمور به نماز کرد (در آیات قبلی قرآن) و سپس به تنهایی (در این آیه).

3.     هر گاه وضع زندگى رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله تنگ مى‏شد، این آیه را تلاوت مى‏فرمود، آن گاه به افراد خانه دستور مى‏داد تا نماز بخوانند. یعنی نماز اسباب باز شدن درهای رحمت الهی است و اگر خداوند امر به نماز فرموده برای خودش نیست، منافع و برکاتش تنها متوجه خود نمازگزار است.

4.     شاید عده ای فکر می کردند که نماز روزی خداوند است که ما برای او انجام می دهیم و لذا خداوند می فرماید: ما از تو روزى نمى‏خواهیم بلکه به تو روزى مى‏دهیم‏ ما از تو بى‏نیازیم ولی تو محتاج مایى و نماز بخوان تا نیازهایت برطرف شود. نماز نعمت بی بدیل الهی است که توسط پیامبرش به بشریت ارزانی شده است. نماز روزی دنیا را می افزاید، باعث تقویت روح تقوا در انسان می شود و سعادت آخرت با اهل تقوی است. نماز سرمایه بزرگى براى تکامل انسانها و کلاس عالى تربیت است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

چشم به مال دنیای کسی ندوزید

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَا تَمُدَّنَّ عَیْنََیْکَ إِلىَ‏ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنهُمْ زَهْرَةَ الحَیَوةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنهَمْ فِیهِ  وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیرْ وَ أَبْقَى‏(طه/131) ترجمه آیه: و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، که به گروه‏هایى از آنان داده‏ایم، میفکن! اینها شکوفه‏هاى زندگى دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزى پروردگارت بهتر و پایدارتر است!

1.       واژه تمدنّ از  مدّ به معنی کشیدن و دراز کردن است و "مدّ عین" یعنى نگاه را طولانى کردن، و در این تعبیر مجاز عقلى به کار رفته و نگاه طولانى به هر چیز کنایه است از شدت علاقه و محبت به آن، و مراد از کلمه "ازواج" همان معناى خانواده مى‏باشد و زهره به معنی گل و شکوفه است و مقصود از" زهره حیات دنیا" زینت و شادابی زندگی دنیا است و کلمه" نفتنهم" از فتنه به معناى آزمایش و سنجیدن است‏

2.     مشرکان مکه افرادى ثروتمند ولى مسلمانان نوعاً افرادى تنگدست بودند و گاهى ثروت مشرکان مایه حسرت مسلمانان می شد. خداوند بر پیامبرش امر می کند که به مال دنیای دیگران چشم مدوز. و برای این امر سه دلیل ذکر می فرماید: الف- مال دنیا مثل شکوفه درختان عمر کوتاهی دارد ب- مال دنیا وسیله آزمایش انسان ها است و نقش دیگری در زندگی دنیایی ندارد. ج- آنچه خداوند به تو روزی می کند مانند: ایمان و اسلام، قرآن و آیات الهى، نعمت  هاى حلال و پاکیزه دنیا و سرانجام نعمتهاى جاودان آخرت، بهتر و پایدارتر هستند.

3.     حضرت امام باقر علیه السلام می فرماید: از چشم دوختن به مال کسی که از شما بیشتر برخوردار است پرهیز کنید و حال آنها را آرزو نکنید و به آنچه خدا به شما عطا فرموده شاکر باشید... پس اگر میل به مال دنیا در دلتان زنده شد زندگانى رسول خدا را یاد کنید، تا مخالفت با میل برای شما آسان شود. بدرستى که حضرت محمد ص نان غالبش جو، و غذای غالبش خرما و هیزم آتش او شاخه خرما بود.

4.     گرچه قرآن کریم، مال دنیا را خیر ، فضل و زینت مى‏داند و بهره‏مندى از آن را حلال و مجاز مى‏شمارد، لیکن دلبستگى شدید به آن را مذمّت مى‏کند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: هر کس چشم به دست مردم داشته باشد، غم او طولانى گردد و خشمش باقى ماند. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز قدرت تحمل انسان را افزایش می دهد

بسم الله الرحمن الرحیم

فَاصْبرِ عَلىَ‏ مَا یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبهِا  وَ مِنْ ءَانَاى الَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النهَّارِ لَعَلَّکَ تَرْضىَ‏(طه/130)

ترجمه آیه: پس بر آنچه مى‏گویند شکیبا باش، و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستایش پروردگارت [او را] تسبیح گوى، و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نیایش پرداز، باشد که خشنود گردى.

1.       در این آیه به دو اثر مهم تسبیح، عبادت و یاد خداوند اشاره شده است: اول صبر در مقابل بدگویی ها و آزار و اذیت ها و دوم ایجاد حالت رضا در مقابل قضا و قدر الهی. خداوند به صراحت در برخی آیات فرموده از نماز و روزه کمک بگیرید. یاد خداوند و عبادت، قدرت تحمل انسان را افزایش می دهد.

2.     همه چیز این جهان زیباست چون تجلیات اراده خداوند است. آزار و اذیت ها، محرومیت ها و درد و رنج ها همه باعث کمال و نزدیک تر شدن انسان به خداوند است. داشتن ها و لذت ها و زیبایی های ظاهری دنیا نیز فقط ابزاری برای آزمایش ایمان و عشق انسان به خداوند است. چنین درکی از جهان، بدون عبادت، ذکر و تسبیح خداوند حاصل نمی شود. انس به زیبایی فعل خداوند در سایه عبادت و تسبیح ایجاد می شود و  رفته رفته این انس در قلب رسوخ پیدا مى‏کند و آن گاه خطورها و وهم هایی که مایه تشویش درک حقیقت جهان است از نفس زایل مى‏گردد. به چنین حالی رضا گفته می شود.

3.     مراد از تسبیح در آیه نماز های پنجگانه شبانه‏روزى است، بدین تقریر که مراد از تسبیح قبل از طلوع آفتاب، نماز صبح است. مراد از تسبیح قبل از غروب آفتاب، نماز عصر است. مراد از «آناءِ اللَّیْلِ» نماز مغرب و عشا مى‏باشد و مراد از «وَ أَطْرافَ النَّهارِ» نماز ظهر است

4.     گرچه مخاطب در این آیه پیامبر اسلام ص است ولى قرائن نشان مى‏دهد که این حکم جنبه عمومى دارد و هر کس صبر پیشه کند و یاد خداوند نماید در زندگی پیروز و موفق است.

5.     لعل به معنی شاید است و تردید را می رساند. عده ای خیال می کنند معنی آیه چنین است که اگر صبر پیشه کنید و تسبیح خداوند نمایید شاید نصرت خداوند شامل حال شما شود. ولی در حقیقت علت این تردید شرایط صبر و تسبیح است و یا بهتر بگوییم، تردید در نتیجه نیست، تردید در انجام درست وظیفه است. اگر تسبیح خداوند خالصانه باشد نتیجه هم قطعی است. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

مسرف و کافر هر دو مستحق مرگند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَوْ لَا کلَمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَکاَنَ لِزَامًا وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى(طه/129)

ترجمه آیه: و اگر سخنى از پروردگارت پیشى نگرفته و موعدى معین مقرر نشده بود، قطعاً [عذاب آنها] لازم مى‏آمد.

1.        این جمله در پنج جاى قرآن تکرار شده است و مراد از " کلمه" قانون الهی است که برای هر انسانی و قومی  عمری از پیش تعیین شده است و آن قانون خطاپذیر نیست؛ نه جلو می افتد و نه برای آن تأخیری است. اجل مسمی نام آن سنت الهی است و لذا این دو کلمه یک معنی را می رسانند.

2.     از این آیه و آیه قبلی فهمیده می شود که مسرف و کافر مستحق مرگند و زندگی عبث دارند و نه تنها عمری عبث دارند بلکه ادامه زندگی شان برای خود و دیگران مضر است. منظور از مسرف در این آیات اسراف در لوازم زندگی نیست. هرچند آن اسراف هم گناه کبیره است و مستوجب عذاب است ولی منظور از اسراف در این آیات اسراف در اصل زندگی است. عمری را صرف کنند بی آنکه از آن بهره ای بگیرند و به سوی هدف زندگی که همان کمال و حرکت به سوی خداوند است نزدیک شوند.

3.     این سنت الهى که در قرآن در موارد متعدد به عنوان" کلمه" از آن یاد شده، اشاره‏اى به قانون آزادى انسانها در این دنیا است، زیرا اگر هر مجرمى بلافاصله و بدون هیچگونه مهلت مجازات شود، ایمان و عمل صالح، تقریبا جنبه اجبارى پیدا مى‏کند، و مردم بیشتر به خاطر ترس و وحشت از مجازات فورى ایمان می آورند و عمل صالح انجام می دهند و در این صورت هدف خلقت که رسیدن به کمال است و بدون اختیار و آزادی به دست نمی آید محقق نمی شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰

یاد خدا مایه سعادت دنیا و آخرت است

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَ نَحشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى‏(طه/124)

ترجمه آیه: و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت، و روز رستاخیز او را نابینا محشور مى‏ کنیم.

1.       عیش مربوط به زندگی دنیایی و اموری مانند خوردن، مسکن‏ و پوشیدن و نظایر آنها می شود و در نتیجه از کلمه" حیات" خصوصى‏تر است، حیات، هم زندگی حیوان را شامل مى‏شود و هم فرشته و هم خداى تعالى. و کلمه" معیشت" از همان عیش مشتق مى‏گردد و معنایش آن چیزهایى است که با آن زندگی دنیا می گذرد. کلمه" ضنک" در هر چیزى که به کار رود تنگى آن را مى‏رساند.

2.     علت تنگى معیشت در دنیا، و کورى در روز قیامت، فراموش کردن خدا و اعراض از ذکر او است، و مقصود از ذکر خداى تعالى یا به معنای یاد آوردن او است، و یا به معناى قرآن، و یا مطلق کتب آسمانى است، و یا به معناى دعوت حقه است. یعنی اگر انسان یاد خدا و یا انس با قرآن ویا بهره مندی از مطلق کتب آسمانی و یا پیروی از حق را فراموش کند در دنیا معیشت تنگ و در روز آخرت کوری خواهد داشت.

3.     زندگی سخت و تنگنا از آثار طبیعی فراموشی خداوند در دنیا می باشد به این معنی که کسى که خدا را فراموش کند، و با او قطع رابطه نماید، دیگر چیزى غیر دنیا نمى‏ماند که به آن دل ببندد، و در نتیجه دنیا را مطلوب یگانه خود قرار می دهد، در نتیجه همه کوششهاى خود را منحصر در آن می کند، و فقط به اصلاح زندگى دنیایش می پردازد، و روز به روز آن را توسعه بیشترى داده، به لذت بردن از آن سرگرم می شود، و این معیشت، او را آرام نمى‏کند، چه‏ کم باشد و چه زیاد، براى اینکه هر چه از آن به دست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضى نمى‏شود، و دائما چشم به اضافه‏تر از آن مى‏دوزد، بدون اینکه این حرص و تشنگیش به جایى منتهى شود، پس چنین کسى دائما در فقر و تنگى بسر مى‏برد، و همیشه دلش علاقه‏مند به چیزى است که ندارد، صرفنظر از غم و اندوه و قلق و اضطراب و ترسى که از نزول آفات و روى آوردن ناملایمات و فرا رسیدن مرگ و بیمارى دارد، و صرفنظر از اضطرابى که از شر حسودان و کید دشمنان دارد، پس او على الدوام در میان آرزوهاى بر آورده نشده، و ترس از فراق آنچه بر آورده شده به سر مى‏برد.

4.     مؤمنی که به یاد خداوند است زندگی اش در هر شرایطی در دو کلمه خلاصه می شود شکر و یا صبر و راضی بودن به قضای الهی، ولى کافر داراى چنین زندگی نیست، و زندگى او در دو کلمه خلاصه مى‏شود، نارضایتى نسبت به آنچه دارد، و دل‏ بستگى به آنچه ندارد، این است معناى زندگى تنگ.

5.     منظور از کوری در آخرت کوری مطلق نیست کافر نامه عمل خود را که حجت را بر او تمام مى‏کند و نیز اوضاع ترس بر انگیز، و هر چه را که مایه شدت عذاب او است از آتش و غیر آتش را  می بیند، ولی از دیدن راه سعادت و بهشت و از مشاهده پروردگار محروم و کور است. و در کافى به سند خود از ابى بصیر روایت کرده که گفت: از امام صادق (ع) شنیدم مى‏فرمود: هر که با تن سالم و داشتن استطاعت حج نکند تا بمیرد، او از جمله کسانى خواهد بود که خدا در باره‏شان فرموده:" وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏" مى‏گوید: گفتم: سبحان اللَّه کور محشور مى‏شود؟ فرمود: بله خداوند او را از راه حقش کور مى‏کند. 

موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر شکر نعمت نکنیم از دست دادن نعمت حتمی است

بسم الله الرحمن الرحیم

قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعَا  بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ  فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَاىَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَى‏ (طه/123)

ترجمه آیه: خداوند فرمود: «همگى از آن [مقام‏] فرود آیید، در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است، پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى‏شود و نه تیره‏بخت.»

1.       هبوط تنزّل است و حضرت آدم و حوا از بهشتی که هیچگونه عیب و نقصى در او نبود و هیچگونه بلا و مصیبتى نداشت (خداوند به آدم و حوا فرمود که در آن گرسنگی، تشنگی، عریان بودن، گرما و سرما وجود ندارد)  به این دنیا نزول کردند. به دنیایی که دار محنت و بلا است و خود انسان و تمام نعمت هایش همه فانی هستند و دروازه ورود آن برای همه رحم، دروازه خارج شدنش قبر است.

2.      بی شک جایی که آدم و حوا در آنجا بودند بهشت خلد نبوده است چون آدم و حوا به دلیل یک خطا از آنجا اخراج شدند. ولی این دنیا هم نبوده است و نعمت هایی فراوان تر و سختی هایی کمتر از این دنیا داشته است. شاید همین برخورداری خود امتحانی الهی بوده است چون شکر کردن به دلیل داشتن نعمت، سخت تر از صبر کردن به نداشتن و محرومیت از نعمت ها می باشد.

3.     همانطوری که حضور حضرت آدم و حوا در بهشت به مصلحت آنها بوده است، اخراج آنها از بهشت بعد از خوردن میوه ممنوعه نیز حتما به مصلحت آدم و نسل بشر بوده است. انسان باید با تمام وجود متوجه می شد که اگر شکر نعمت نکند از دست دادن نعمت حتمی است.

4.     لحن این آیه طوری است که توجه انسان را به خود جلب می کند. مثل این است که مادری بسیار دلسوز فرزند خود را به سفری سخت روانه می کند و چون نگران اوست به او سفارشاتی دارد. خداوند به انسان حین هبوط سفارش می کند که اولا بدان که هیچ موجودی در دنیا قابل اعتماد نیست و می تواند تو را از مسیرت منحرف سازد و دوم اینکه به هدایت خداوند از طریق انبیا دقت کن و من عده ای را برای هدایت شما می فرستم فقط کسانی که از آنها تبعیت کنند به سعادت دنیا و آخرت می رسند.

5.     منظور از دشمنی و عداوت دشمنی انسان ها و ابلیس است یعنی دشمن انسان هم انسان و هم جن است و تنها ابلیس دشمن انسان نیست. اولین انسان ها یعنی فرزندان حضرت آدم، هابیل و قابیل، با هم دشمنی کردند و نشان دادند که حتی  برادر هم می تواند غیر قابل اعتماد باشد.

6.     حکم حضرت آدم و فرزندان و ذریه اش در بسیاری از امور یکی است. سجده بر آدم، سجده بر نوع بشر است و خطای آدم، خطای همه انسان هاست و هبوط آدم هبوط ذریه اش می باشد. ما انسان ها محکوم به برخی از احکام حضرت آدم هستیم و بدانیم که هرکدام ما اگر در شرایط حضرت آدم بودیم متفاوت از او رفتار نمی کردیم. تنها انسان های کامل مثل حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و انبیا عظام و اولواالعزم که مرتبه ای بالاتر از حضرت آدم دارند از این امر استثناء می باشند. 

موافقین ۰ مخالفین ۰