رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

امامان فساد و گمراهی از رحمت واسعه خداوند محروم هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّةً یَدْعُونَ إِلىَ النَّارِ  وَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ لَا یُنصَرُونَ (قصص/41)

ترجمه آیه: و آنان را پیشوایانى که به سوى آتش مى‏خوانند گردانیدیم، و روز رستاخیز یارى نخواهند شد.

1.       ظاهر آیه نشان می دهد که خداوند اراده کرده است که فرعون، نمرود، شداد و هامان و امثالهم را امام و پیشوای کفار و مشرکین قرار دهد و همه کفار در طول تاریخ پیروان آنها باشند. ولی واژه جعل در قرآن معانی متعددی دارد و منظور از جعل در این آیه قطعا نصب و تعیین نیست زیرا سنت خداوند هدایت و رحمت است و اگر گفته شود خداوند انبیا را برای هدایت انسان ها نصب  کرده است بر خدایی خداوند صدق می کند ولی نصب امام برای گمراه کردن مردم نسبت درستی نیست. یکی از معانی جعل در قرآن ایجاد است. "وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ ما شب و روز را ایجاد کردیم به عنوان نشانه" و یکی دیگر از معانی جعل در قرآن تبدیل و تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر است. "و جعلنا النطفه علقه یعنی ما نطفه درون رحم مادر را به علقه تبدیل کردیم ". جعل حتی به معنی اسم گذاری نیز آمده است " وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً یعنی عده ای فرشته ها را که مأموران خدای رحمن هستند را گفتند که مؤنث هستند". ولی در این آیه جعل به معنی منع لطف است که خداوند نسبت به فرعون و عده ای از کفار و مشرکین دارد. یعنی خداوند کفر و عناد آنها را دید و خودشان باعث شدند که خداوند لطف و مرحمت خود را از آنها برداشت و از تحت ولایت رحمانی خود خارج کرد. در برخی از تفاسیر گفته اند خداوند آنها را به خودشان واگذاشت.

2.     منظور از امام در این آیه الگو و اسوه بودن است. انسان ها در مسیر انحراف و شرک و کفر و گناه نیز نیاز به الگو دارند. اکثر انسان ها راهبر نیستند و روحیه ای پیروی کننده دارند و اگر نباشد عده ای که آنها را در امر کفر و فساد راهبری کنند آنها به این مسیر ها کشیده نمی شوند. و چون خط شکنان انحراف خود رهبری دیگران را نیز به عهده می گیرند پس در گناه گناهکاران شریک هستند. بنابر این معناى پیشوا کردن آنان براى دعوت به آتش این است که: ایشان پیشقدم در کفر و گناه شدند و در نتیجه دیگران به ایشان اقتداء کرده، و به آنان پیوستند و مقصود از دعوت به دوزخ این است که مردم را به کارهایى وا میدارند که نتیجه آنها دوزخ است.

3.     در کافى از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که فرمود: به درستى که در کتاب خدا دو امام مذکور است: یکى آنکه هدایت مردم را به امر خدا مى ‏کند نه به امر مردم، و مقدم مى ‏دارد امر خدا را بر امر خود، و حکم خدا را پیش از حکم مردم و آنها کسانیند که خدا در حق آنها فرموده «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» و دیگر امامى که مى‏خواند مردم را بسوى آتش و مقدم مى‏ دارد امر مردم را بر امر خدا، و حکم مردم را بر حکم خدا، و عمل مى‏کند به هواى نفس ایشان خلاف آنچه در کتاب خداى عز و جل است، و آنها کسانیند که خدا در شأن آنها فرمود «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ: و روز قیامت یارى کرده نخواهند شد، یعنی کسی عذاب را از ایشان باز نخواهد داشت . (اصول کافى، ج 1، کتاب الحجة، ص 216، روایت2.)

4.     هرکس مسیر انحراف را خودش انتخاب می کند در حقیقت گمراه گمراه کننده است و اگر راه های جدیدی در انحراف ایجاد کند امام گمراهان محسوب می گردد و در گناه همه پیروان خود شریک است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

عوام فریبی و منحرف کردن افکار عمومی با ژست تحقیق از شیوه های مستکبران است

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیرْى فَأَوْقِدْ لىِ یَا هَامَانُ عَلىَ الطِّینِ فَاجْعَل لِی صَرْحًا لَعَلِّى أَطَّلِعُ إِلىَ إِلَه مُوسىَ‏ وَ إِنىّ‏ لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ (قصص/38)

ترجمه آیه: و فرعون گفت: اى بزرگان قوم، من جز خویشتن براى شما خدایى نمى‏شناسم. پس اى هامان برایم بر گِل آتش بیفروز و برجى  براى من بساز، شاید به خداى موسى اطّلاع یابم، و من جدّا او را از دروغگویان مى‏پندارم.

1.       فرعون یک واژه مصری به معنی خانه بزرگ می باشد و در آن منطقه این کلمه لقب حاکمانشان بوده است. منظور از ملاء، اشراف و رؤساء قوم و درباریان را می باشد و کلمه‏ى صرح به معناى ساختمان بلند یا همان برج است. ومنظور از قرار دادن آتش بر گل پختن خشت و ساخت آجر است.

2.     این آیه قسمتی دیگر از قصه حضرت موسی را نقل می کند. این بخش از قصه فقط در این سوره و سوره مؤمنین آمده است. قصه از این قرار است که وقتی جادوگران فرعون در مقابل موسی شکست خوردند، فرعون در این زمینه به مشورت نشست و در نتیجه به اطرافیان و درباریان خود گفت: من خدایى غیر از خودم براى شما سراغ ندارم! خداى زمینى مسلماً من هستم و اما خداى آسمان دلیلى بر وجود او در دست نیست، اما من احتیاط را از دست نمى‏دهم و به تحقیق مى‏پردازم! و برای همین به وزیر خود هامان گفت:  هامان! آتشى برافروز بر خشتها و آجرها را بپز و قصر و برجى بسیار مرتفع براى من بساز، تا بر بالاى آن روم، و خبرى از خداى موسى بگیرم!، هر چند من باور نمى‏کنم او راستگو باشد، و فکر مى‏کنم او در این باره دروغ گفته باشد.

3.     از قصه های نقل شده در قرآن در باره فرعون معلوم می شود که او فرد زرنگی بوده است و مردم خود را خوب می شناخت و می دانست که چگونه می شود آنها را فریب داد. قدرت‏نمایى، عوام‏فریبى با ژست تحقیق و بررسى و منحرف کردن افکار عمومى، از شیوه‏هاى مستکبران است‏ و فرعون براى تحمیق مردم مصر و حفظ موقعیت خویش با الفاظ بازى مى‏کرد.

4.     هرچند در قرآن قصه یک فرعون نقل شده است ولی همه انسان ها می توانند فرعون باشند. استاد ما می گفت یک معلم که با بازی با الفاظ از پذیرش حرف حق دانش آموزش تفره می رود تفرعون ورزیده است. پدر و مادری که برای به کرسی نشاندن حرف خود از هر تحقیری نسبت به فرزند خود بهره می گیرند چه بسا در روز قیامت همانند فرعون محشور شوند. استادی که حق و باطل را خوب می شناسد ولی به دلایلی حاضر به بیان حق نیست و به راحتی از هگمونی علمی خود استفاده می کند و حرف باطلی را به کرسی می نشاند فرعون است.  

موافقین ۰ مخالفین ۰