رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۵۴ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن (آرشیو)» ثبت شده است

یَحْسَبُ أنَّ مالَه أخْلَده (همزه / 3)

بسم الله الرحمن الرحیم

انسانها خیال می‌کنند که با پول می‌شود همه‌ی مشکلات حتی مرگ را حل کرد. در حالی که هر روز شاهد مرگ هزاران پولدار هستند.

ترجمه آیه: می‌پندارد که مالش او را جاوید می‌کند.

1. آیه تهدید کسانی است که عاشق مالند و می‌خواهند با مال و دارایی زیاد خود، بر سر و گردن مردم سوار شوند و بر آنان فخر و کبریایی بفروشند و به همین جهت از مردم عیب‌جویی می‌کنند و عیب‌هایی را می‌گیرند که در حقیقت عیب نیستند.

2. از بیان قرآن فهمیده می‌شود که در اینجا منظور از مال، پول است و خداوند ذخیره کردن و انباشتن پول را باعث فساد می داند. البته آیه کسانی را که از سرمایه برخوردارند، تهدید نمی‌کند ویا حداقل در باره آنها ساکت است. اقتصاد دانان اسلامی معتقدند قرآن صاحب سرمایه را تهدید نکرده است زیرا تنها پول است که فساد می آورد نه سرمایه و ثروت؛ خصوصا سرمایه ای که در یک کشور اسلامی در حال گردش است فساد آور نیست.

3. این آیه حقیقتی مجرّب را تذکّر می‌دهد. همه می‌دانند که مال، انسان را از مرگ نجات نمی‌دهد ولی متأسفانه انسانها همیشه این حقیقت را فراموش می‌کنند و خیال می‌کنند که با پول می‌شود همه‌ی مشکلات را حل کرد و لذا مغرور و متکبر می‌شوند و به ظلم و استثمار دیگران می‌پردازند.

4. از آیه می شود فهمید که طول عمر نه خوب است و نه بد است بلکه انسان باید بجای طول عمر به کیفیت حیات خود فکر کند و طوری زندگی کند که اگر طول عمر یافت مردم از وجودش خوشحال و احساس راحتی کنند و اگر عمر کوتاهی داشت و از دنیا رفت در دنیا انسانها برای فقدان او غمگین و گریان باشند و مرگش شروع خوشبختی برای خودش در آن دنیا باشد.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

أیَحْسَبُ الانسانُ‌ أنْ یُتْرَکَ سُدیً (قیامت / 36)

بسم الله الرحمن الرحیم

در این جهان انسان لحظه‌ای به خود واگذاشته نمی‌شود و خداوند سرپرست انسان است.

ترجمه آیه: آیا انسان می‌پندارد که بیهوده رها می‌شود.

1. سُدی یعنی رها شده، عرب به شتر بدون ساربان و رها شده در بیابان «إبلٌ سُدی» می‌گوید.

2. رهایی برای انسان معانی مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ مثل رهایی از حسابرسی و مورد مؤاخذه قرار گرفتن              یا مثل رهایی از عذاب و جزای اعمالی که انجام داده است و یا مثل رهایی از تکلیف و اینکه هیچ تکلیفی برعهده خود نداشته باشد و تنها مطالبه‌گر حقوق خود باشد.

همه‌ی این معانی برای رهایی در این آیه صادق است و لذا آیه را به این صورت معنی کرد: آیا انسان خود را بی‌سرپرست می‌پندارد؟ آیا انسان می‌پندارد که هیچ تکلیفی برای او تعیین نشده است؟ آیا انسان خیال می کند مؤاخذه نخواهد شد؟ آیا انسان می پندارد در قبال گناهان خود عذاب نخواهد شد؟ و چون این آیه سوالش استفهام انکاری است لذا پاسخ همه‌ی این سؤالات برخلاف پندار انسان است.

3. باید بدانیم که به استناد قرآن بی‌شک:

        - خداوند با ارسال پیامبران تعیین تکلیف برای بشر نموده است و هدایتش نموده است.

        - خداوندانسان‌مؤمن را خلیفه‌خود در روی زمین‌دانسته‌ونسبت‌به‌انسانهای‌دیگر اورا مسئول دانسته است. 

        - خداوند در روز قیامت برای انسان میزان تعیین نموده و حسابرسی خواهد نمود.

        - بهشت و جهنم غایت و مقصد نهایی حتمی بشر است که همه به جزای اعمال خود خواهند رسید.

4. خداوند هیچگاه زمین را خالی از ولی قرار نداده است و از ابتدای خلقت حضرت آدم اولین مخلوق الهی ولی بشر بوده است و تا جهان باقی است زمین از حجت الهی و ولی معین شده از سوی خداوند خالی نخواهد بود. خداوندا آنی و کمتر از آنی مارا بخود وامگذار!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انسان عاقل، خریدار معتبر نسیه را بر خریدار دغلباز نقد ترجیح می‌دهد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم


کَلّا بَل تُحِبُّونَ العاجِلَه و تَذَرونَ الآخرة (قیامت / 20 و 21)

ترجمه آیه: ولی نه، شما دنیای نقد و حاضر را دوست دارید و آخرت را وا می‌گذارید.

1. این آیه خطاب به همه مردم است و منظور اغلب انسانهاست و یکی دیگر از علل انکار معاد را که دوست داشتن دنیا است معرفی می‌کند و لذا می‌توان گفت: از نظر قرآن علل انکار معاد دو امر است هواپرستی و دنیاپرستی.

2. انسان آخرت را نسیه می‌داند و دنیا را به خاطر نقد و حاضر بودن دوست دارد و سیلی نقد را بهتر از حلوای نسیه می‌داند. در حالی که انسانهای عاقل به اعتبار خریدار نگاه می‌کنند و خریدار معتبر نسیه را بر خریدار دغلباز نقد ترجیح می‌دهد.

3. این آیه یکی از آیات محکمی است که بسیار صریح و قابل فهم مسلمان و غیرمسلمان است و تأویل پذیر هم نیست.

4. روحیه عجله در رسیدن به هدف در اکثر جاها به انسان آسیب زده است امّا آسیبی که در امر آخرت می‌زند جبران پذیر نیست. دین، معنویات و وعده‌های الهی عموماً بطئی و کُند و به محصول نشستن آنها طولانی مدت است و بر خلاف لذات زودگذر دنیوی نتیجه سریع ندارد. لذا خود و فرزندان خود را به صبر،‌ حوصله، سعه صدر، حلم و بردباری تمرین دهیم تا در معامله دنیا و آخرت آسیب نبینیم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر انسان ظاهرسازی هم بکند ولی از وجدان خود نمی‌تواند فرار کند.

بسم الله الرحمن الرحیم


  بَل الانسانُ‌علی نَفْسه بَصیرةٌ و لَو ألْقی معاذیره (قیامت / 14 و 15)

 ترجمه آیه: بلکه انسان بر (نیک و بد) نفس خویش آگاه است هر چند عذرها و بهانه‌هایی را بتراشد (و خودش را فریب دهد) .

1. یکی از شاهدهای روز قیامت خود انسان و اعضاء و جوارحش می‌باشد. «انسان برکرده‌های خود آگاه است» این آیه با بیان این مطلب از گفته قبلی خود نوعی اعراض نموده است اینکه «به انسان نسبت به اعمال ما قدّم خودش آگاهی داده خواهد شد». یعنی خود انسان به کرده های خود آگاه است و نیازی به آگاهی دادن نیست.

2. این علم، علم حضوری است و تردید بردار و خطاپذیر نیست. علم زمانی احتمال خطا در آن است که با واسطه باشد اگر دانش انسان بدون واسطه و مستقیم باشد (مثل علم انسان به درد پای خود) خطاپذیر نیست. ولی دکتری که از طریق عکس و یا سی تی اسکن و آزمایش و امثال آن به مشکلی در پای یک نفر علم پیدا می کند احتمال اینکه اشتباه کرده باشد هست.

3. عذر و بهانه واقعی،‌گناه را از بین می‌برد ولی عذر و بهانه ظاهری اثری ندارد و منظور از عذر آوردن در این آیه بهانه‌تراشی است برای خلاصی از عواقب اعمال و به هیچ وجه منظور ارائه عذر واقعی نیست.

4. به این آیه در خصوص اخلاص که امری قلبی و باطنی است نیز استدلال شده است. در روایتی امام صادق (علیه‌السلام) معنای این آیه را اعم از قیامت و حسابرسی آخرت گرفته و فرموده است:«ما یَصْنع أحدکم أن یُظهِر حَسَناً و یَسرَّ سیئاً ألَیس اذا رَجَعَ الی نفسه یعلم أنَّه لیس کذلک واللهُ سبحانه یقول: «بل الانسان علی نفسه بصیرة» إنّ السّریرة اذا صَلُحَت قَویت العلانیه» هرگاه یکی از شما ظاهر خود را بیاراید و در پنهانی گناه کند آیا وقتی به خود رجوع کند نمی‌بیند که اینگونه نیست؟ همانگونه که خداوند فرموده است: «بلکه انسان بر نفس خویش آگاه است» هنگامی که باطن انسان صالح گردد ظاهرش نیز تقویت می‌گردد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

یُنَبِّؤُا الانسانُ‌ یَومئذٍ بِما قَدَّم و أخَّر (قیامت / 13)

بسم الله الرحمن الرحیم


انسان پس از مرگ نیز تا دنیا باقی است یا به سمت کمال حرکت می‌کند و یا سقوط می‌کند.


  ترجمه آیه: در آن روز انسان را از آنچه پیش فرستاده و از آنچه بعد آورده آگاه می‌کنند.

1. در روز قیامت پرده‌ها کنار می‌رود. قیامت عالم آگاهی و بصیرت است و تمام جهل‌ها و شک‌ها از بین می‌رود. آگاه کردن انسان نسبت به اعمال خود در قیامت صرفاً برای اتمام حجت است و الّا در قیامت کسی نسبت به اعمال خود جاهل نیست.

2. انسان پاسخگوی دو دسته از اعمال خویش است: اول اعمالی که مباشرتاً (بدون واسطه) خودش آنها را انجام داده است. صدقه‌ای که پرداخته، نمازی که خوانده، روزه‌ای که گرفته و یا خدای ناکرده دلی را که رنجانده، منکری را که مرتکب شده و عمری را که به عبث صرف کرده است.  دوم اعمالی که بعد از مرگش به او ملحق می‌شوند مثل سنت‌های نیکی که بجا گذاشته است مثل تأسیس هیأت مذهبی تشکیل گروه‌های خیریه و ... یا بناهایی که ساخته است، انسانهایی که تربیت کرده است و ... هر عمل خیری یا شرّی که انجام می‌ گیرد که در تأسیس یا راه‌اندازی آن، نقش داشته است بعد از مرگ نیز در ثواب یا عذاب آن سهیم می‌باشد.

3. همانطوری که انسان در زندگی در حال حرکت به سمت کمال و یا سقوط و انحطاط است بعد از مرگ نیز اعمال دیگران انسان را یا به سمت کمال و یا انحطاط می‌کشاند. روز پنجشنبه است با فاتحه، صلوات و انجام اعمال نیک و احسان و خیرات و یاد اعمال نیک رفتگان، پدر، مادر، دوستان و آشنایان و بخصوص شهدای عزیزمان در حرکت به سمت کمال و تقرّب آنها نقش آفرینی کنیم.

4. بهترین باقیات الصالحات فعالیت در نشر قرآن و معارف اهل بیت (علیهم السلام)  می باشد که با تربیت فرزند، تأسیس هیأت و کانون، ساختن محل و تجهیز آن برای فعالیت‌های قرآنی و معارف اهل بیت(علیهم‌السلام) انجام می‌گیرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

قوانین الهی محدودیت نیست راهنمای مسیر سعادت بشر است.

بسم الله الرحمن الرحیم

    بَل یُرید الانسانُ لِیَفْجُر أمامَه (قیامت / 5)

    ترجمه آیه: بلکه انسان می‌خواهد که در مقابلش مانعی نباشد (و آزاد باشد تا مادام‌العمر گناه کند).

1. این آیه بعد از آیات مربوط به قیامت آمده است و بعد از آن نیز مجدداً آیات معاد می‌باشد پس منظور از نبودن مانع، با استناد به سیاق آیه،‌ نبود مرگ و یا لااقل نبود روز حساب است تا انسان بدون دغدغه گناه کند. همیشه مرگ بزرگترین مانع در مقابل آزادی مطلق انسان بوده است.

2. طبق این آیه دلیل انکار و تکذیب معاد، آزادی خواهی بشر است. یعنی انسان چون دلش آزادی می‌خواهد پس تکذیب قیامت می‌کند یا به تعبیر استاد شهید مرتضی مطهری، انسان دلش می‌خواهد که قیامت نباشد. و این یعنی اینکه هواپرستی و میل به گناه علت انکار خداوند و معاد است.

3. برخی به این آیه استدلال کرده‌اند و گفته‌اند که قرآن در مقام وصف ویژگی‌های انسان است و باید رعایت حال انسان شود و در مقابل آزادی انسانها نباید قرار گرفت و نباید آزادی انسان را محدود ساخت. این قوانین زیاد بشری هستند که چون با آزادی‌ انسان مقابله می‌کنند شرایط گناه را فراهم می‌سازند هر چه قانون بیشتر باشد هنجار شکنی انسان هم بیشتر می‌شود. این فهم از آیه صحیح نمی باشد. توصیف قرآن در هیچ جای آن عبث نبوده است یا برای مدح و تأیید و یا برای ذم و تقبیح بوده است.

4. این آیه همانند سایر آیات ویژگی‌های انسان را بیان می‌کند و سیاق آیه دلالت می‌کند که این آیه در بیان نقطه ضعف انسان است و قرآن به عنوان کتاب هدایت، با بیان نقطه ضعف انسان او را از افتادن در دام نفس پرهیز می‌دهد تا هوای نفس خود را مهار کند و قوانین الهی را برای خود محدودیت نداند. قوانین و سنن الهی ابزاری برای شناخت خواست خداوند است و با رعایت امر و نهی الهی اسباب رضایت خداوند فراهم می‌شود. یعنی اگر خداوند به کاری امر کرده است انجام آن باعث رضایت خداوند است و اگر نهی کرده است انجام ندادن آن باعث رضایت خداوند است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

قوانین حاکم بر آخرت متفاوت از قوانین حاکم بر این جهان است.

بسم الله الرحمن الرحیم


 فَأمّا مَن ثَقُلَتْ مَوازینُه فهو فی عیشةٍ راضیة (قارعه / 6 و 7)

 ترجمه آیه: و امّا کسی که اعمالش (نزد خدا) سنگین و دارای ارزش باشد در عیشی رضایت بخش خواهد بود.

1. اعمال انسان مانند اشیاء دارای وزن هستند و با ترازوی عمل سنجی، سنجش می‌شوند. خداوند در آیات متعدد از ترازویی صحبت می‌کند که اعمال را با آن خواهد سنجید. ویژگی‌های این ترازو چنین است:

  الف) اعمال خوب دارای وزن هستند و اعمالی که برای خدا انجام نگیرد هیچ وزن و قدری ندارد.

  ب) در روایات دو شاخص سنجش وزن اعمال معرفی شده است یکی اهل بیت(علیهم‌السلام) و دوم عدل الهی. یعنی اعمالی که در آنها ظلم می‌باشد (چه ظلم به خداوند، چه ظلم به دیگران و یا ظلم به خود) به هر اندازه‌ای که از عدالت دور است به همان اندازه وزن و ارزش خود را از دست می‌دهد. اهل بیت پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) به عنوان الگوی جامعه از شاخص عدل الهی محسوس‌‌تر است. هر عملی که مطابق سیره اهل بیت(ع) باشد ارزش دارد و هرچه اعمال از سیره اهل بیت(ع) دورتر باشد به همان اندازه بی قدر و بی ارزش است.

ج) منظور از سنگینی وزن بحث کمّی نیست بلکه هر کس ایمانش محکم‌تر،‌ عملش براساس تقوای بیشتر، صالح‌تر، مخلصانه‌تر و عبودیتش بیشتر باشد وزن عملش سنگین‌تر است.

2. قواعد حاکم بر آخرت متفاوت از قوانین حاکم بر این دنیاست و این تلنگری برای کسانی است که با قوانین دنیا خو گرفته‌اند و خود را با آنها وفق داده‌اند از هم اکنون مراقب باشیم که وقتی به آن دنیا رفتیم خیلی جا نخوریم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

این آیه خوش‌ بینانه‌ترین نگاه به انسان را ارائه می‌دهد.

بسم الله الرحمن الرحیم


        لَقَد خَلَقْنا الانسانَ فی أحْسَنِ تَقْویم ثُمَّ رَدَدْناه أسْفَلَ سافلین (تین / 4 و 5)

        ترجمه آیه: به یقین ما انسان را به بهترین نظام خلقت، خلق کردیم. سپس ما همین انسان را به مقام پستی برگرداندیم که از مقام تمام پست‌ها پست‌تر است.

1. این آیه بعد از ذکر چهار قسم آمده است و جواب چهار قسم قبلی می‌باشد که نشان‌ دهنده اهمیت مطلب است.

2. از واژه تقویم که از ریشه قوام و پایداری است می‌شود استفاده کرد که در این آیه به بُعدی از وجود انسان اشاره شده است که دارای قوام و پایداری است و بدون شک این بُعد جسم نمی‌تواند باشد که بسیار ناپایدار و هر لحظه در حال تغییر و تحول است. خداوند انسان را با عقل و فطرت قوام بخشیده است که بهترین قوام است و هیچ موجودی از چنین قوامی برخوردار نیست کسب علم نافع، ایمان و عمل صالح حاصل این بُعد از وجود است و سعادت و یا عدم سعادت انسان مربوط به آن است.

3. در روایات دنیای مادی را عالَم صغیر و انسان را عالَم کبیر خوانده‌اند چون انسان آینه تمام نمای دنیا و عالم غیب است. جسم انسان آینه‌ی عالم مادی و روح انسان آینه عالم غیب است.

4. این آیه خوش‌بینانه‌ترین نگاه به انسان است و تنها به بُعد مثبت و روح ملکوتی و وجود بی‌نقص انسان اشاره دارد.

5. آیه دوم در صدد بیان سیر و سلوک انسان است. از نامحدود بودن سیر نزولی انسان تا اسفل السافلین می‌شود فهمید که حرکت انسان در سیر صعودی هم نا محدود و تا اعلی علیّین است. هم می‌تواند به حدی عروج کند که پای هیچ مخلوقی به آن نرسد و هم می‌تواند به حدی سقوط کند که پست‌تر از آن هیچ مخلوقی نباشد. معلوم می شود که مسئولیت سنگینی بر دوش مربیان انسان در این جهان وجود دارد. ظرفیت تعالی و رشد انسان محدودیت ندارد.

6. شهید مطهری می‌فرمایند: اسفل سافل بودن یعنی استخدام روح انسانی برای بُعد مادی و جسمانی و بی‌توجهی به بُعد روحانی انسان.

موافقین ۰ مخالفین ۰

قَد أفْلَح مَن زَکّیها و قد خاب مَن دَسّیها (شمس / 9 و 10)

بسم الله الرحمن الرحیم

کسانی که می‌خواهد رستگار شوند باید بیشتر به روحیات و حالات نفس خود توجه کنند و اگر کوچکترین آلودگی‌ در آن دیدند اقدام به پاک نمودن آن بنمایند.

        ترجمه آیه: به یقین رستگار شد کسی که نفس خود را رشد داد و پاکیزه داشت و بی‌تردید محروم و شکست خورده شد کسی که آن را به پلیدی‌ها آلوده کرد.

1. دَسَّ یعنی تحریف کردن و سند اصلی را دستکاری نمودن و زَکّی یعنی سند اصلی را پاک از تحریف نگه داشتن

2. از این آیه فهمیده می‌شود که نفس (روح) انسان پاک و بی‌آلایش و هدایت‌گر انسان به رستگاری است و اگر همانطور که خلق شده است پاک بماند انسان را به رستگاری می‌رساند و اگر به سوی آنچه خلاف نفس است کشانده شود و آلوده گردد انسان را به شکست و سرنوشت شوم دچار می‌سازد. (شاید به همین خاطر است که خداوند می‌فرماید اگر کار نیک کردید از خداوند است و اگر کار بد انجام دادید از خودتان است).

3. رستگاری و خوشبختی نیاز به دقت در حالات درونی خود و تزکیه آن دارد. بدون محاسبه و دقت در اعمال و افکار و احساسات درونی و نیز پاک کردن آنها از آلودگی‌ها، زندگی به سوی خوشبختی هدایت نمی‌شود. (به یقین رستگار شد کسی که نفس خود را رشد داد و پاکیزه داشت)

4. شنیدن افکار پلید، اشعار انحرافی و شرک آلود، دیدن فیلم‌های خلاف خواست و اراده خداوند که از چاشنی احساس نیز بهره‌مند هستند، دیدن و شنیدن خلاف اخلاق و یادگیری علوم خلاف حقایق هستی، مصداق آلوده کردن نفس است. چون همه‌ی عرصه‌های احساسی، عاطفی، علمی و اخلاقی را نفس شامل می‌شود.

5. بعضی‌ها گفته‌اند این آیه اهمیت توجه به دل و عقل عملی را بیان می‌کند ولی برای رستگاری انسان هم فطرت پاک نیاز است و هم تلاش برای رسیدن به کمال که در سایه علم و عمل حاصل می‌گردد. عقل نظری و فعالیت‌های علمی بشر باعث تقویت قدرت تشخیص عقل عملی در ارزیابی‌های خود می‌باشد. هر چند عقل عملی ابزار تجربه و عبرت از حوادث را برای ارزیابی در اختیار دارد ولی بی‌نیاز از عقل نظری و شناخت عقلی مسائل اطراف خود نیست.


موافقین ۰ مخالفین ۰

و نَفسٍ و ما سَوّیها فَألْهَمَها فُجُورَها و تقویها (شمس / 7 و 8)

بسم‌ الله الرحمن الرحیم

همه انسانها ذاتاً زنا را عملی قبیح و زشت و ازدواج را عملی نیک ارزیابی می‌کنند ولی با آلوده شدن روحشان بوسیله گناه قدرت تشخیص خود را از دست می‌دهند   

        ترجمه آیه: و سوگند به نفس و آنکه نیکویش بیافرید. سپس پلیدی‌هایش و پرهیزگاری‌اش را به آن الهام کرد.

1. سوره‌ی شمس از نظر تعداد سوگند بیشترین تعداد را دربر می‌گیرد و این شاید اهمیت بسیار زیاد جمله‌ای که بعد از قسم‌ها آمده است را نشان دهد. یکی از این قسم‌ها قسم به نفس است که در این آیه آمده است.

2. فجور به معنی دیدن پرده حرمت دین و عبور از خط قرمزهای ترسیم شده توسط خداوند است و تقوی به معنی محافظت از پرده حرمت دین و رعایت امر و نهی الهی می‌باشد.

3. منظور از الهام فجور و تقوی بر انسان یعنی دادن قدرت تشخیص نیک و بد که مقدمه اختیار است. یعنی همه‌ی انسانها فطرتاً و ذاتاً قادر به تشخیص نیک از بد هستند و می‌توانند مثلاً بد بودن زنا را از عمل نیک ازدواج و نکاح تشخیص دهند. منظور از داشتن قدرت تشخیص نیک از بد برخورداری انسان از عقل عملی است. عقلی که ارزش‌گذاری می‌کند و بر اساس آن قضاوت می‌نماید.

4. امیرمؤمنان در نامه‌ی خود به امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) می‌فرماید: نفس خود را قاضی کن و آنچه را که بر خود نمی‌پسندی بر دیگران هم مپسند. زمانی نفس مستقلاً می‌تواند قضاوت کند که قدرت تشخیص حق از باطل در درونش وجود داشته باشد.

5. تسویه نفس یعنی خلق نیکو یعنی سالم آفریدن روح و روح سالم روحی است که خود را از آلودگی‌ها حفظ کند. تنها روح سالم است که می‌تواند خوب را از بد تشخیص دهد. هر چقدر روح انسان آلوده گناه شود به همان اندازه قدرت تشخیص خود را از دست می‌دهد. و گاهی روح انسان آنقدر آلوده گناه می‌شود که دیگر واضحترین و بدیهی ترین امور را نیز قادر به تشخیص نیست.


موافقین ۰ مخالفین ۰