رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۵۴ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن (آرشیو)» ثبت شده است

فَأیْنَ تَذْهَبون ( تکویر / 26 )

چرا از ( هدف زندگی خود، قرآن، پیامبران، امام زمان، از وظایف و تکالیف و از عاقبت کار ) خود غافلیم؟

ترجمه آیه: پس شما به کجا می‌روید؟

1.       این آیه دربارة آنهایی است که غفلت وجودشان را گرفته است و خداوند با این سؤال در صدد زدودن غفلت است.

2.       روزی پیامبر اکرم(ص) تکه چوبی برداشت و بر روی زمین یک خط مستقیم کشید و خطوط زیادی در اطراف آن خط ترسیم نمود و سپس به خط مستقیم وسط اشاره کرد و فرمود این صراط مستقیم است. (خطوط دیگر انسان را به مقصد نمی‌رساند)

3.       منظور از راه رفتن در این آیه گذران عمر است و انسان با گذشت لحظات گو اینکه راهی را طی می‌کند. رونده این راه انسان است مبداء این راه خداوند است و مقصد آن نیز خداوند است و همة انسانها چه خوب و چه بد در مقابل خداوند توقف خواهند کرد تا پاسخگو باشند که عمرشان را چگونه صرف کرده‌اند. آنها که در صراط مستقیم گام نهاده‌اند و طبق خواسته خداوند زندگی کرده‌اند، به خداوند نزدیک خواهند بود و بقیه به تناسب خطاها و گناهان خود از رحمت الهی دور خواهند بود.

4.       در این راه جهل و غفلت مهلک است. غفلت و یا جهل از هدف زندگی، غفلت و یا جهل نسبت به حجت‌های تعیین شده از سوی خداوند برای یافتن راه مانند قرآن، پیامبران، امامان و عقل  و غفلت و یا جهل از وظایف و تکالیف و همچنین غفلت و یا جهل از عاقبت کار، همه این غفلت ها مهلک است.

5.       در این آیه خداوند به دلیل غفلت انسان از هدف زندگی، قرآن و پیامبران پرسیده است که «به کجا می‌روید؟»

6.  عالم راه را می یابد و از مسیر دور نمی شود گاهی اوقات هم علم حجاب می شود و مانع راه و گاهی هم عالم غافل می شود و در نتیجه خود را هلاک می کند. ولی دین اسلام هم دعوت به علم می‌کند و هم تلاش در زدودن غفلت دارد و هم برای انسان شور آفرین است که باعث می شود دیندار با نشاط طی طریق نماید و حتی اگر علم نیز باعث غفلت شود و دانش انسان مانع شناخت راه صحیح باشد دین حجاب علم را کنار زده راه را برای انسان می‌گشاید. 

موافقین ۱ مخالفین ۰

عَلِمَت نَفْسٌ ما أحْضَرَتْ ( تکویر / 14 )

چهره ملکوتی (آن جهانی) اعمال برای انسان پوشیده است.

ترجمه آیه: در آن موقع هر کس می‌داند چه چیزی را حاضر کرده است.

1.       منظور از دانستن در روز قیامت احتمالاً یکی از این موارد باشد: الف. انسان بعضی از اعمال خود را فراموش می‌کند و در روز قیامت همه اعمال به یاد خواهد آمد. ب. بعضی از اعمال بعد از مرگ به انسان می‌رسند و در حقیقت سهمی از پاداش اعمال دیگران است که انسان به دلیلی در آنها نقش داشته است مثل اعمال خیر یا شر فرزندان. ج. چهره ملکوتی اعمال برای انسان پوشیده است ما میدانیم نمازی خوانده ایم و یا مثلا غیبتی کرده ایم اما حقیقت این اعمال چیست هیچ نمی دانیم.

2.       منظور از «ما أحضرت» اعمال، افکار، اعتقادات، ویژگیهای اخلاقی و ... است که هر فردی در دنیا برای خود فراهم نموده است.

3.       اعمال، رفتار و حتی عقاید و اخلاقیات ما یک صورت فانی دنیایی و مُلکی دارد مثل توحید و یا شرک ورزیدن، غیبت کردن، تهمت زدن و مؤمنی را رنجاندن و یا مشکلی را از مؤمنی حل نمودن،‌ به فقیر و یتیمی کمک کردن،‌حسادت ورزیدن و یا مهر ورزیدن و یک صورت باقی و ملکوتی دارد مثل یک هم‌نشین و مصاحب خوب و یا مثل درخت، سایه و آب زمزم و یا مثل مصاحب بد، زقّوم و آتش و غیره. در حدیثی پیامبر اکرم(ص) اعمال انسان را هم نشینان دائمی انسان معرفی کرده اند.

4.       از این آیه فهمیده می‌شود که نعمت‌ها و لذات بهشتی و یا عذاب دوزخی، همه،‌ چیزهایی است که آدمی خودش آماده و حاضر کرده است و تجسم اعمال خود انسان است و مجازات و یا پاداش الهی مانند دنیا قراردادی نیست که مثلاً با جرم انسان دوگانگی داشته باشد و در نتیجه مجازات معین در کشوری و یا حکومتی متفاوت با مجازات معین در کشور و یا حکومت دیگری باشد. اگر پرده‌ها برداشته شود باید انسان تعفن غیبت را حس کند و اذیّت شود و یا گرمای آتش دروغ را حس کند و بسوزد.

  

موافقین ۱ مخالفین ۰

نجات انسان در گرو اعمال صالح است

کُلُّ نَفسٍ‌بما کَسَبَتْ رَهینةٌ  (مدثّر / 38)، هر کس در گرو اعمال خویش است.

1.       خداوند همة انسانها را به اعمال نیک و عبادات امر نموده و از انجام کارهای زشت و کفر ورزیدن نهی نموده است. همة انسانها در گرو انجام صحیح اوامر و ترک نواهی الهی هستند. اگر وظیفه خود را درست انجام دهند آزاد می‌شوند و الّا گرفتار خواهند بود. پس در حقیقت انسان در گرو اعمال صالحی است که انجام می‌دهد.

2.       اوامر و نواهی الهی تنها عبادات را شامل نمی‌شود بلکه با توجه به آیات و روایات می‌توان گفت که اوامر و نواهی الهی همه شئون زندگی بشر را شامل می‌شود. عقاید، افکار، گفتار، رفتار و اعمالی که انسان انجام می‌دهد باید مطابق خواست خداوند باشد تا انسان در روز قیامت از عذاب الهی نجات یابد.

3.       از این آیه به غیر از تهدید، یک بشارت هم می‌توان استفاده نمود و آن اینکه انسان مسئول کارهای خودش می‌باشد و بخاطر اعمال دیگران در صورتی که در آن مشارکت نداشته باشد مؤاخذه نخواهد شد. اعمال همسر، فرزندان، زیردستان و دوستان و آشنایان برعهده خود آنهاست و وزر دیگران بر دوش هیچ انسانی نخواهد بود.

4.       قانون دیگری که از آیه می‌توان استنباط نمود این است که بهره هر کس در آخرت به اندازه سعی و کوشش اوست و آرزوها و آمال و خیال و وهم منشأ هیچ خیری برای انسان نخواهد بود.

5.       آخرین اصل مستفاد از این آیه می‌تواند این باشد که خداوند به هر کس در برابر اعمالش جزای کامل خواهد داد و کمتر از تلاش و سعی انسان، پاداش داده نخواهد شد.

موافقین ۱ مخالفین ۰

مؤمنین از لغو و غیرمؤمنین از نصیحت گریزانند

فَما لَهُم عن التَّذکرةِ معرضین (مدثّر / 49)، پس چرا از نصیحت روگردانند؟

1.       در این آیه منظور از «تَذْکِره» قرآن است. خداوند قرآن را کتاب نصیحت معرفی می‌کند.

2.       طبق نظر قرآن شخص مؤمن از لغو و هر امر بیهوده و بی‌ثمر گریزان و روگردان است و شخص مجرم از نصیحت و موعظه گریزان است و اعراض می‌کند. انسانها فطرتاً از ارتکاب حرام و شکستن مرزهای تعیین شده توسط خداوند ناراحت و با انجام کار نیک و حلال مأنوس هستند ولی با انجام گناه و تکرار آن ذائقه فطری انسان تغییر می‌کند تا به حدی می‌رسد که حتی از شنیدن حرف خوب گریزان می‌شود.

3.       بر خلاف عده‌ای که از شنیدن نصیحت بسیار ناراحت می‌شوند سعی کنیم در زندگی زمانی را برای شنیدن مواعظ و نصایح اختصاص دهیم. در خانه‌مان مجلس وعظ برپا کنیم در اماکنی که مجلس وعظ برپاست شرکت کنیم. خداوند کتاب خود را کتاب علم و دانش نام نمی‌نهد که با ارزش‌تر و به تعبیر امروزی ها با کلاس تر جلوه کند؛ کتاب قرآن را کتاب وعظ می‌خواند زیرا جایگاه وعظ نزد خداوند رفیع است.

4.       قرآن علت اصلی گریزان بودن عده‌ای از نصایح و مواعظ قرآن را دو امر می‌داند: عدم ایمان به پیامبر اسلام و رسالت آن حضرت که در نتیجه آن از خداوند می‌خواستند که برای خود آنها کتابی نازل کند البته این علت را خداوند بهانه‌ای بیش نمی‌داند و می‌فرماید که حتی اگر به تک تک آنها قرآنی نازل می کردم باز ایمان نمی‌آورند. و علت دوم عدم ترس از آخرت است. که این نیز یا به دلیل غفلت از آخرت است و یا به دلیل عدم ایمان به آخرت.

     حضرت علی(علیه‌السلام) در فرازهایی از نهج‌البلاغه در مدح از قرآن می‌فرماید که قرآن نصیحت کننده‌ای است که فریب نمی‌دهد و .... و شفای بیماری‌های بزرگ انسان است؛ بیماری‌هایی چون گمراهی، کفر ،‌ نفاق و تباهی .

 

موافقین ۱ مخالفین ۰

تکبّر باعث می‌شود که انسان از مسیر حق برگردد

ثُمَّ أدْبَر وَ اسْتَکْبَرَ  (مدثّر / 23)، سپس پشت کرد و تکبّر ورزید.

1.       آیه مربوط به شخصی به‌نام ولیدبن مغیره می‌باشد که در دوران جاهلیت جزو دانشمندان مکه به حساب می‌آمد. او نزد پیامبر(ص) آمد سورة سجده را شنید منقلب شد ولی تحت فشار ابوجهل و مشرکین قریش که با هم رفاقت داشتند، مجدداً به شرک برگشت و او بود که پیامبر را ساحر نامید. البته این تهمت بعدها بیشتر مدح رسول اکرم(ص) شمرده شد تا ذم و بدگویی؛ ولی در آن زمان بی‌حرمتی به آن حضرت بود.

2.       علت اینکه انسانها از مسیر حق رو برمی‌گردانند و با اینکه طعم شیرین راه حق را چشیده‌اند به مسیر انحرافی می‌روند، بیشتر دو امر است: 1- استکبار و خود بزرگ‌بینی 2- دوستان و همراهان بد که رابطه‌ای عاطفی و محکم بینشان وجود دارد. در زمان حاضر و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران وقتی علت ادبار و پشت کردن به ارزش‌های دینی و انقلابی را در افراد بررسی کنیم ردّ این دو عامل را می‌توان به وضوح یافت.

3.       عواقب پشت کردن به اسلام و راه حق عبارتند از: الف) فریب شیاطین را می‌خورند و با آنها همراه می‌گردند. شاید هم شیاطین بلافاصله دور آنها را پر می‌کنند. ب) از نظر روحی روانی تحت فشار قرار می‌گیرند و آرامش خود را از دست می‌دهند. ج) زندگی آنها دشوار و همراه با تنگنا می‌شود. (معیشتاً ضنکا) د) به خواری گرفتار می‌شوند. هـ) اعمالشان باطل می‌شود و) همواره از مسیر حق دورتر و دورتر می‌شوند.

4.       در این آیه از دو ویژگی ادبار و استکبار گزارش شده است که هر دو از حالات درونی انسان است. خداوند از حالات درونی ولید خبر می‌دهد و این از اعجازهای قرآنی است. البته این حالات به ندرت و گاهی به شکل غلط‌انداز در صورت و ظاهر انسان نیز نمایان می‌گردد.

موافقین ۲ مخالفین ۰

منت نهادن بد است چه منت بر خدا و چه منت بر خلق خدا باشد

وَ  لاتَمْنُن تَسْتَکْثِر  (مدثّر / 6)، منت مگذار در حالی که فزونی می‌طلبی.

1.       این آیه دلالت بر منت نهادن بر خداوند در قبال انجام تکالیف الهی دارد. زیرا آیة بعد صبر بر تکالیف را به مؤمنان توصیه می‌کند که بخاطر سختی تکلیف و اذیتی که می‌کشند بی‌تابی نکنند و نیز منت نهادن بر خداوند را تقبیح می‌کند و بد می‌شمارد. مثل روزه گرفتن در ماه رمضان زمانی که در ایام طولانی و گرم تابستان در مناطق گرمسیر باشد.

2.       منت نهادن بد است چه منت بر خدا، چه منت بر خلق خدا باشد و منت نتیجه و حاصل کار نیک را باطل می‌کند و شخص از انجام تکلیف ثوابی به دست نمی‌آورد.

3.       علت منت نهادن بزرگ دانستن کار نیکی است که انجام گرفته است. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: لا تَسْتَکْثر ما عَمِلْتَ من خَیرٍ لِله کاری که برای خدا انجام داده‌ای بزرگ مشمار. یعنی هیچ کار نیکی که برای خدا انجام گیرد بزرگ نیست. اسباب انجام کار از آن خداوند است همچنین انگیزه‌های درونی و بیرونی انجام کار نیک حاصل هدایت تکوینی و تشریعی خداوند است پس چگونه می‌تواند کار نیک ما بزرگ باشد.

4.       در حدیثی امیر مؤمنان علی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: کار خود را کوچک بشمارید، مخفی انجام دهید و در انجامش عجله کنید تا اینکه کارتان بزرگ جلوه کند، مردم آن را آشکار سازند و کارتان بر ایشان گوارا شود.

بزرگ دانستن کار، آشکار نمودن و به همه آن را اعلام نمودن و تعلل در انجام کار از نشانه‌های منت نهادن است.

5.       بیان نعمت به گیرنده آن بدون اینکه در دل نیکی‌کننده فخرفروشی و یا نشانه‌ای از نشانه‌های منت نهادن باشد و خصوصاً اگر به هدف یادآوری نعمت باشد تا قدر آن را بداند منت نیست بلکه یکی از شیوه های تربیت است و نباید هر ذکر نعمتی را منت دانست.

موافقین ۱ مخالفین ۰

اول پاکی ظاهر و سپس پاکی باطن

وَ ثِیابَکَ فَطَهِّر وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر (مدثّر / 4 و 5)، و لباس خویشتن پاک کن و از پلیدی دور شو.

1.       این آیه امر به پاکی و طهارت است و خداوند ابتدا به پاکی ظاهر امر فرموده است و از انسان خواسته  است که لباسش را پاک کند و سپس امر به پاکی باطن شده است و از انسان خواسته شده که خود را از پلیدی‌ها پاک کند که شامل پلیدی فکر و اندیشه و احساس و اخلاق می‌شود.

2.       پاکی ظاهر غیر از زیبایی ظاهر است. زیبایی ممکن است همراه با پاکی باشد و ممکن است هیچ رابطه‌ای با پاکی نداشته باشد مثل لباس زیبای نجس و یا اساساً با پاکی متعارض باشد مثل بعضی از مدهای لباس و مو که برخلاف رعایت بهداشت است. امام صادق(علیه‌السلام) در تفسیر آیة 4 سورة مزمّل فرمود: «ای فثیابک فَقَصِّر» یعنی پس لباست را کوتاه کن. مستحب است لباس به اندازه‌ای کوتاه باشد که بر زمین کشیده نشود و کثافات زمین را با خود حمل نکند.

3.       جامعه اسلامی با شاخص پاکی نیز باید سنجیده شود. مسلمان خدا ترس، علاوه بر عبادت باید به پاکی ظاهر و باطن خود برسد. در این آیه پاکی ظاهر مقدم بر پاکی باطن ذکر شده است و این می‌تواند اهمیت بیشتر پاکی ظاهر را نشان دهد. در تفاسیر به استناد روایات معصومین(ع) پاکی ظاهر را شامل تمیزی جسم و لباس از نجاسات و کثافات،‌تمیزی از بوهای بد و حتی تمیزی بدن از موهای زاید دانسته‌اند و پاکی باطنی را طهارت روح از افکار انحرافی، عقاید باطل و شرک‌آلود، عشق و علاقه‌های گناه‌آلود و حرام و پاکی از صفاتی چون نفاق، حسد،‌ دروغ و کینه دانسته‌اند.  

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

اراده پند گیرنده مهم است؛ حجم پند و نصیحت مهم نیست

إِنّ  هذه تذکرةٌ  فَمَن شاءَ إتَّخذ الی ربِّْه سبیلاً  (مزّمل / 19)، قطعاً‌ این آیات اندرزی است. پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی در پیش گیرد.

1.       تذکرة به معنی هر هشداری است که آدمی با دیدن یا شنیدن آن درس و یا عبرت می‌گیرد و می‌خواهد طبق آن عمل کند. تذکره به معنی موعظه است یعنی سخنی که موجب رقّت قلب شود و باعث دوری از شهوات و غضب گردد. یعنی هر آنچه که انسان را به خداوند نزدیک و از گناهان دور می‌سازد.

2.       این سوره سومین سوره نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) می‌باشد و لذا هنوز آیات زیادی برای هدایت بشر نازل نشده بود. ولی خداوند در این آیه می‌فرماید: برای پند گیرنده همین مقدار نصیحت کافی است و او را به مقصد می‌رساند. پس معلوم می‌شود که مهم کمیت و حجم نصیحت نیست. مهم اراده آن انسان است که می‌خواهد پند بگیرد. از مرحوم آیت الله بهجت وقتی نصیحتی یا دستورالعملی مطالبه می‌شد در اکثر موارد می‌فرمود: آنچه تا بحال یاد گرفته‌اید به آنها عمل کنید. به دانسته‌های خود عمل کنید برایتان کافی است.

3.       موعظه شنیدن و گوش دادن به نصیحت، علامت انسان متقی و خدا ترس و نشان زنده بودن قلب  است. برخی موعظه را کلامی غیرعلمی پنداشته و وعظ را کاری غیرعلمی می‌نامند و از حضور در مجالس وعظ و نصیحت گریزان هستند. آنها خیال می‌کنند که مشکل انسان جهل است و اگر علم داشته باشد هدایت می‌شود اولا علم فقط انباشت الفاظ در ذهن نیست و بصیرت که در مقابل غفلت است (نه جهل) نیز نوعی علم است و ثانیا علمی که گرفتار موانع باشد نور نمی دهد و هدایت نمی تواند بکند. قرآن اکثر انسانها را غافل می‌شمارد و درمان غفلت نصیحت و وعظ است.

4.       اگر روزی احساس کردید که از نصیحت شنیدن راحت نیستید و ملالی برایتان دست می دهد آیات قرآن را در خصوص قیامت بیشتر بخوانید. هیچ دارویی مثل یاد آخرت بیماری غفلت را درمان نمی کند.

موافقین ۱ مخالفین ۰

اجتناب از مشرکین باعث تنبّه آنها و مانع آسیب دیدن مؤمنان است

وَ اصْبِر علی ما یقولونَ واهْجُرهُم هَجْراً جمیلاً  (مزّمّل / 10)، و بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و از آنان با دوری گزیدنی زیبا فاصله بگیر.

1.       یکی از اصول بسیار مهم تربیتی صبر است. صبر معانی مختلفی دارد و در اینجا به معنی تحمّل و بردباری است. تحمل نیش زبان‌ها، اهانت‌ها، تهمت‌ها و هر نسبت ناروایی که شایع می‌شود.

2.       هر چند خداوند مهربان اساس فرمانش رابطه و صله و مهرورزی است ولی در این آیه اولین قدم از تقابل با افرادی که اصلاح نمی‌شوند و لجاجت پیشه می‌کنند را صادر فرموده است. البته در همین فرمان نیز رنگ خدایی که همان محبت و عشق به بندگان است دیده می‌شود. خداوند می‌فرماید از آنها بطور زیبا فاصله بگیرید.

3.       دوری زیبا، دوری خیرخواهانه و عدم استفاده از هر طریقی برای ضربه زدن به مخالف است. نباید هدایت مخالفین و منحرفین اسباب انحراف و آسیب خوردن مؤمنین شود. پس باید از منحرفین دوری جست ولی در این دوری جستن نباید بداخلاقی نمود و با هر وسیله‌ای و کلامی آنها را از خود راند. باید دوری از جبهه باطل و منحرفین باعث تنبّه آنها و مانع آسیب دیدن مؤمنان شود و این معنای هجر جمیل می‌باشد.

4.       ما در زندگی عادی خود فامیل‌های زیادی داریم، همکاران مختلفی را تجربه می‌کنیم و دوستان زیادی از دوران بچگی تا بزرگسالی پیدا می‌کنیم. همة این افراد یکسان نیستند بعضی از آنان بسیار مؤمن و با تقوی هستند، برخی متوسط و برخی منحرف و لجوج در مسیر انحرافی خود هستند. باید با مؤمنان رابطه دوستی را زیاد کرد و از آنها درس ایمان و تقوی گرفت و از منحرفین دوری جست. ارتباط با آنها به ایمان خودمان، بچه‌هایمان و همسرمان می‌تواند آسیب بزند.

5.       خداوند در خصوص مشرکین در مراحلی از هدایت نبوی دستور به هجر جمیل داده است. در جامعه اسلامی کنونی ما که ظواهر نقش آفرین هستند ( متاسفانه بیشتر از مقداری که در منابع دینی آمده است) و انسان ها بر اساس ظاهر نیز قضاوت می شوند با برخی از جوان ها برخوردها آگاهی دهنده نیست بلکه لجاجت ها را تشدید کننده است. در خصوص برخی از افراد که از حق منحرف می شوند و مطالبی تند و متفاوت به زیان می آورند برخوردها اصلا با چنین شاخص قرآنی قابل سنجش نیستند.

6.       این آیه بیان یکی از مراحل تربیتی اسلام است و در صدد ردّ جهاد و امر به معروف و مبارزه با منحرفین نیست و نسبت به جهاد ساکت است و نمی‌شود به استناد این آیه گفت تها راه مبارزه با کفر دوری از آنهاست و جهاد در راه خداوند و یا امر به معروف و نهی از منکر فردی و حکومتی خواست خداوند نیست. 


1.     

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

شایسته‌ترین تکیه‌گاه خداوند است

رَبُّ الْمَشرِقِ  وَ الْمَغْرِبِ لا إله اِلّا هو فَاتَّخِذْه وَکیلاً(مزّمّل / 9)، اوست پروردگار خاور و باختر (همة عالم) خدایی جز او نیست. پس او را حامی خویش اختیار کن (به او توکّل کن).

1.       تکیه ضعیف بر ضعیف، فقیر بر فقیر و فانی بر فانی، لغو و عبث و اشتباه است. خداوند تنها ربّ و پروردگار عالم است (توحید در ربوبیت) و تنها حاکم و صاحب قدرت حقیقی اوست. پس شایسته‌ترین تکیه‌گاه بشر خداوند است که قوّی ، غنی و باقی است.

2.       منظور از توکل به خداوند، اراده او را اراده خود و اقدام او را اقدام خود دانستن در همة ابعاد عبادی و غیر آن است. اگر خداوند بندگان خود را با تقوی می‌خواهد، اگر برای آنها عبادت تعیین نموده است تا در زمانی و با آدابی مشخص انجام دهند شخص متوکّل بدون تردید همة آنها را به نفع خود و به نفع کسانی که تحت تکفل اوست می‌داند.

3.       کسی می‌تواند به خداوند توکل کند که یقین کند که هیچ مخلوقی نه می‌تواند ضرر بزند و نه می‌تواند منفعت برساند؛ نه می‌تواند او را از خیری منع کند و نه می‌تواند خیری به او اعطا کند. همة مخلوقات ضعیف و فقیر هستند و نمی‌توانند تنبیه کنند یا پاداش دهند زیرا چیزی از خود ندارند که اعطا کنند.

4.        مخلوقات اسباب خداوند برای آزمایش انسانها هستند. مثلاً حاکم ظالم برای مردم وسیلة آزمایش است؛ مردم را زندان می‌کند و باعث می‌شود که انسانها مظلوم شوند و اگر این امر همراه با مبارزه خداترسانه و مخلصانه باشد، اجرشان زیاد می‌شود پس حاکم ظالم نه تنها چیزی نستاند بلکه فرصت پاداش بیشتر را برای بنده فراهم نمود. البته مردم هم اسباب آزمایش حاکم هستند.

5.       توکّل به خداوند باعث نشاط در دل مؤمنان است. افسردگی بیماری ناامیدان و بی‌پناهان است. انسان متوکّل در هر شرایطی خود را به خداوند نزدیک می‌بیند و این شرایط هر چه سخت‌تر می‌شود فرصت و زمینه نزدیک تر شدن به خداوند فراهم تر است.  


1.     

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰