رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

کسانی که دین را جدی می گیرند دنیا برایشان لهو و لعب می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیاه الدنیا فالیوم ننساهم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بآیاتنا یجحدون (اعراف/ 51)

ترجمه آیه: اشخاصی که در دنیا دینشان را سرگرمی و بازیچه قرار داده اند و زندگی دنیا، آنها را منحرف کرده است امروز (روز قیامت) ما هم آنها را فراموش می کنیم همانطوری که آنها در دنیا ملاقات امروز را فراموش کردند و چون آیات و احکام ما را انکار می کردند.

1.   لهو به معنی غفلت از کارهای اساسی و صرف وقت و همت به کارهای غیر ضروری و لعب به معنی دنبال امور غیر واقعی رفتن و مثل بچه ها دنیا و زندگی را بازی دیدن و منظور از فراموشی و نسیان خداوند در این آیه رها کردن و عدم نصرت و یاری شخص در حوادث عظیم آخرت میباشد.

2.      این آیه شرح حال کافران است و نشانه های کفر را چند چیز می داند

الف. لهو و لعب و غیر جدی گرفتن دین

ب. دنیا را مهم شمردن

ج. فراموشی قیامت و روز ملاقات خداوند

د. انکار نشانه های خداوند

3. نکات تربیتی این آیه:

 الف. احکام و دستورات دین را جدی نگرفتن برای انسان دردسر ساز است و حتی چه بسا سرانجام چنین انسانهایی به انکار آیات خداوند بیانجامد

 ب. جدی گرفتن دنیا و صرف تمام اهتمام برای کسب دنیا دردسر ساز است و انسان را از نعمت های بهشت محروم می کند

 ج. ظاهرا بین اهتمام به دنیا و دین رابطه معکوس است زیرا کسانی که دین را جدی می گیرند دنیا برایشان لهو و لعب می شود و کسانی که دنیا را جدی می گیرند دین برایشان لهو ولعب می شود.

    4. کسب مال و قدرت و آماده شدن و تجهیز جامعه اسلامی در مقابل کفر و شرک و الحاد خواست قطعی خداوند است و با نیت دینی و برای کسب رضایت خداوند انجام می گیرد و مجاهدت در این مسیر از عبادات است و نباید کسی که در این مسیر مجاهدت می کند و از مال و ثروت و قدرت برخوردار می شود گول دنیا را بخورد و مغرور آن شود.

موافقین ۲ مخالفین ۰

مؤمن بصیر و آگاه می تواند در این دنیا خود را به مقصد نهایی (قرب الی الله) برساند

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا و هم بالاخره کافرون (اعراف/ 45)

ترجمه آیه: همانها که مردم را از راه خدا باز میدارند و (با القای شبهه) می خواهند آن را کج و معوج نشان دهند و آنها که به آخرت کافرند.

1. عوج یعنی کجی و انحراف و در این آیه منظور انحراف در دین و شریعت می باشد و منظور از سبیل دین و شریعت خداوند است.

2. این آیه در صدد تفصیل ظالمین است و سه گروه را ظالم می داند: الف) کسانی مانند علمای یهود که دیگران را از رفتن به راه خداوند باز می دارند. بطور کلی هر کس و یا چیزی که باعث ترک واجب و انجام حرام شود باز داشتن و منحرف کردن از راه خداوند است. ب) معاندین حق که همواره راه خداوند را ناهموار و منحرف می خواهند. ج) کفار و منکرین آخرت که شامل منکرین خداوند هم می شود.

3. مصادیق کج نشان دادن راه خدا عبارت است از: الف) تعظیم کسانی که خداوند آنها را تعظیم نکرده است و تحقیر کسانی که در نزد خداوند بزرگند. ب) القاء شبهه در حق ج) بدعت گذاشتن در دین د) تحریف دین

4. اگر در دنیا عده ای هستند که مانع را دین می شوند و راه خداوند را کج نشان می دهند پس مؤمن باید بسیار دقیق و بیدار و بصیر باشد و تلاش در خنثی کردن توطئه آنها کند.

5. حضور در کنار اهل ذکر و بهره مندی از آنها و عدم اعتماد به هر سخنگویی می تواند ما را از انحراف از مسیر حق مصون کند.

در اینجا بجا می دانم متنی از کتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره)  نقل کنم:

نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد؛ و تبلیغات ضد اسلامى و دسایس فکرى را نخست آنها شروع کردند؛ و به طورى که ملاحظه مى‏کنید دامنه آن تا به حال کشیده شده است. بعد از آنها نوبت به طوایفى رسید که به یک معنى شیطان‏تر از یهودند. اینها به صورت استعمارگر از سیصد سال پیش، یا بیشتر به کشورهاى اسلامى راه پیدا کردند «1»؛ و براى‏ رسیدن به مطامع استعمارى خود لازم دیدند که زمینه‏هایى فراهم سازند تا اسلام را نابود کنند. قصدشان این نبود که مردم را از اسلام دور کنند تا نصرانیت نضجى بگیرد؛ چون اینها نه به نصرانیت اعتقاد داشتند و نه به اسلام؛ لکن در طول این مدت، و در اثناى جنگهاى صلیبى «1»، احساس کردند آنچه سدى در مقابل منافع مادى آنهاست و منافع مادى و قدرت سیاسى آنها را به خطر مى‏اندازد اسلام و احکام اسلام است و ایمانى که مردم به آن دارند. پس، به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینى که در حوزه‏هاى روحانیت درست کردند، و عمالى که در دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتى یا بنگاههاى انتشاراتى داشتند، و مستشرقینى که در خدمت دولتهاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند. به طورى که بسیارى از مردم و افراد تحصیلکرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه شده‏اند.

اسلام دین افراد مجاهدى است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانى است که آزادى و استقلال مى‏خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگرى معرفى کرده‏اند و مى‏کنند. تصور نادرستى که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصى که در حوزه‏هاى علمیه عرضه مى‏شود براى این منظور است که خاصیت انقلابى و حیاتى اسلامى را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجراى احکام اسلام باشند؛ حکومتى به وجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگى داشته باشند که در شأن انسان است.

مثلًا تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام‏ حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد.

تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیلکرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصلین روحانى، اسلام را درست نفهمیده‏اند و از آن تصور خطایى دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمى‏شناسند، اسلام را هم نمى‏شناسند. و [اسلام‏] در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگى مى‏کند.

موافقین ۱ مخالفین ۰

رفتن به بهشت نعمت بزرگی است که بدون هدایت خداوند نیل به آن ممکن نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

...و قالوا الحَمد لله الذّی هدانا لهذا وَ ما کُنّا لِنَهتَدیَ لَو لا أن هَدانا الله...( اعراف/ 43)

ترجمه آیه: و (اهل بهشت) می گویند ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمت) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود ما به اینها راه نمی یافتیم.

1. بهشت خود از الطاف خداوند است که ما را به آن هدایت کرده است و تمام اسباب رسیدن به آن را برای ما فراهم ساخته است. تمام اسباب هدایت تکوینی و تشریعی الهی انسان را به بهشت رهنمون می شود و رفتن به جهنم و معذب شدن خلاف جریان نظام هستی است.


2. در روایتی از امام صادق (ع) در توضیح این آیه آمده است: هدایت به بهشت چهره دیگر هدایت به سوی رسول الله (ص) و امیر مؤمنان (ع) و اولاد معصومین (ع) اوست. پس باید شکر توفیق شناخت اهل بیت و محبت به آنها و شیعه و پیرو آنها بودن را بجا آورد.


3. هدایت که حاصل ربوبیت است کار خداوند است و انسان هیچ اختیاری و قدرتی در باره آن ندارد. انسان باید تلاش کند تا در نظام تربیتی توحیدی نقشی مثبت داشته باشد. انسان فقط در انجام وظایف شرعی و دینی خود مثل تبلیغ مختار است و توفیق هدایت از سوی خداوند است.


موافقین ۰ مخالفین ۰

تا زمانی که در دل انسان کینه و حسد است روی آرامش را نخواهد دید

بسم الله الرحمن الرحیم

و نَزَعنا ما فی صُدورهم من غِلٍّ تجری من تَحتهم الانهار... (اعراف/43)

ترجمه آیه: و آنچه در دل از کینه و حسد دارند بر می کنیم  و [آنان در قصرهایی بلند مرتبه و با شکوه که ] از زیرشان نهرها جاری است خواهند بود...

1. این آیه در مقام وصف بهشت و اهل بهشت است و به یکی از ویژگی های اهل بهشت اشاره دارد که در دل آنها کینه و حسدی نسبت به کسی نیست؛ یعنی تا زمانی که در دل انسان کینه و حسدی هست روی آرامش را نخواهد دید و حتی زندگی در بهشت نیز برایش لذت بخش نخواهد بود.

2. غِلّ به معنی کینه، امری عاطفی صرف است ولی بغض همراه با اعتقاد، باور و اندیشه است و صفت مقابل بغض، حبّ است. حب و بغض اگر برای خداوند باشد بسیار ارزشمند است و در روایات زیادی این دو صفت تمجید شده است و معصومین(ع) مومنین را به این دوصفت سفارش کرده اند ولی غل ریشه نفسانی دارد و یک ناهنجار است.

3. انسان کینه توز برای رسیدن به هدفش گناه هم مرتکب می شود ولی مؤمنی که در دل خود نسبت به دشمنان خدا بغض دارد  برای رسیدن به هدفش حاضر نیست گناهی مرتکب شود.

4. چون بهشت و جهنم تجسم اعمال این دنیاست باید دقت کرد که انسان هایی که در این دنیا با کینه زندگی می کنند و با کینه هم از دنیا می روند و حاضر نیستند کسی را ببخشند وارد بهشت نخواهند شد، ما زمانی شایسته بهشت می شویم که در این دنیا کینه را از دلهای خود خارج کنیم .

5. قال ابوعبدالله الحسین (ع) : انّ شیعتنا من سَلِمَت قلوبهم من کل غشٍّ و غلٍّ و دَغَلٍ یعنی بی گمان شیعیان ما دلهایشان از هر خیانت و کینه و فریبکاری پاک است

6. گذشت و احسان و عفو بهترین راه برای جلوگیری از گرفتار شدن به کینه توزی است   


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در این جهان انسان بطور حقیقی تنها مالک تلاش خود است و سایر مالکیت ها اعتباری می باشد

وَ أنْ لَیْسَ لِلْإنْسانِ إلّا ما سَعَی (نجم / 39) 

ترجمه آیه: و اینکه جز حاصل تلاش خودش، برای انسان نیست.

 

1-    این یک اصل قطعی است که هیچ انسانی برای سعادت آخرت خود نباید به اعمال دیگران دل خوش کند و امیدوار باشد و هر کسی تنها نتیجه تلاش خود را بهره‌مند خواهد شد. و امید بستن به دیگران عین خرافات است. البته آیه نمی‌خواهد باقیات الصالحات را رد کند زیرا آن نیز حاصل تلاش خود انسان است که با فاصله زمانی به دستش می‌رسد.

2-    مفهوم این ایه علاوه بر قیامت، در دنیا نیز می‌آموزد که خوردن مالی که برای آن تلاشی نکرده‌ایم جایز نیست مگر از طریق ارث یا هبه و امثالهم آمده باشد که شارع مقدس خود آنها را اجازه داده است. یکی از دلایل حرام بودن مالی که از طریق شانس یا قمار به‌دست می‌آید همین آیه می‌باشد، خداوند مسیر کسب مال را تلاش می‌داند. اسلام دین تلاش، مجاهدت و مبارزه است و انسان مؤمن تا آخر عمر از تلاش و مجاهدت دست نمی‌کشد.

3-    مفاهیمی چون شفاعت، دعا و استغفار در حق مؤمنین با توجه به این آیه بهتر توضیح داده می‌شوند یعنی تمام این موارد، مزد زحمت خود مؤمن است و خداوند بطور تبعیض‌آمیز یک نفر را شایسته شفاعت نمی‌‌کند. خداوند کسانی را که در راه او مجاهدت می‌کنند و با هوای نفس و شیطان مبارزه می‌کنند یاری می کند. یکی از راه‌های نصرت و یاری خداوند اذن شفاعت و دعا و استغفار در حق چنین انسانهایی است.

4-    در اخلاق اسلامی برگرفته از سنت اهل بیت (ع) کمک خواستن از دیگران مکروه ولی کمک کردن به دیگران مستحب و حتی در مواردی واجب است.

5-    یکی از معانی دیگر این آیه این است که انسانبطور حقیقی تنها مالک تلاش خود است و بقیه مالکیت‌‌ها مثل مالکیت بر پول و ملک و امثالهم اعتباری است. بعد از مرگ نیز تنها چیزی که همراه انسان خواهد بود همین تلاش‌ها و مجاهدت‌ها خواهد بود.   

موافقین ۲ مخالفین ۰

این دنیا محل رسیدن انسان به همه آرزوهایش نیست

أمْ لِلْإنسانِ ما تَمَنِی  (نجم / 24)

ترجمه آیه: آیا آنچه انسان آرزو می کند به آن می‌رسد؟

1-     عالم اسباب (این دنیا) بر محور اراده خداوند می‌چرخد نه بر محور آرزوی انسان. اراده خداوند در این دنیا بر این تعلق گرفته است که هر اتفاقی متأثر از علل مادی و یا معنوی باشد نه متأثر از آرزو و درخواست انسان. هر چند این مطلب برای همة انسانها مجرّب است و کسی در این امر مردد نیست و به تجربه دیده است که تا خودش اراده نکند و اقدام مناسب ننماید خواسته‌هایش محقق نمی‌گردد ولی با این حال انسان از عدم تحقق آرزوهای خود رنج می‌برد و با فرافکنی و مقصّر دانستن دیگران و خصوصاً خداوند از آنها گلایه می کند.

2-     آرزوها از محدود بودن قدرت انسان سرچشمه می‌گیرد و دو نوع است صادق و قابل دسترس که محرک انسان است و کاذب و دور که باعث تخدیر، غفلت و عقب ماندگی است.

3-     در روایات آرزوهای طولانی مذمّت شده است و علت مذمّت این است که آرزوهای طولانی اولا امید در دل انسان را ضعیف می کند و ثانیا انسان را از فرصت‌های پیش رو غافل می‌کند و خیر در دسترس را انسان به دلیل رسیدن به آرزویی در آینده از دست می‌دهد. مثلاً برای رسیدن به ثروتی در آینده سالها تلاش می‌کند و در این مدت فقط به واجبات اکتفا می‌کند و نه بذل و بخشش می‌کند نه صله رحم می‌کند، نه مستحبات را به جا می‌آورد و در دل توجیه می‌کند که اگر به آن آرزو رسیدم و آسوده شدم آنگاه به تمام مستحبات عمل خواهم کرد. در حالی که معلوم نیست که انسان چقدر عمر خواهد کرد؟ معلوم نیست که آیا به آرزوی خود خواهد رسید؟ آیا در آن زمان حال انجام مستحبات را خواهد داشت؟

4-     یکی از صفات الهی نصیر است و خداوند در رسیدن انسان به آرزوهای معقولی که در راستای اهداف الهی است کمک می‌کند و نباید انسان مؤمن به دلیل ترس از تنهایی و نداشتن یار و انصار از آرزوهای معقول که انسان و جامعه اسلامی را ترقی می‌دهد مأیوس باشد و به حداقل‌ها کفایت کند.

یکی از دلایل اثبات نقش ربوبیت الهی و اینکه خداوند «کل یوم هو فی شأن» است و فعال مایشاء است و اینکه انسان به عنوان اشرف مخلوقات تنها صاحب اختیار این جهان نیست همین آیه می‌باشد که انسان در رسیدن به آرزوهای خود عاجز است.

5-  امیر مؤمنان در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «عَرَفْتُ اللهَ سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم» من خداوند را         با به نتیجه نرسیدن تصمیم‌ها، باز شدن عهدها و شکستن اراده‌ها شناختم. (اینکه انسانها خود تصمیم می‌گیرند، بین         خود عهد می‌بندند و همت می‌کنند ولی با اینکه تمام تلاش خود را هم بکار می گیرند ولی خیلی وقت‌ها تصمیم‌ها          شکسته می‌شود، عهدهایی که بسته‌اند قادر به وفای به آن نیستند و همتی که می‌کنند قادر به تحقق آن نمی‌شوند و        این نشان می‌دهد که اراده‌ای قوی‌تر از اراده انسانها بر عالم حاکم است).

موافقین ۰ مخالفین ۰

بهشت با تمام عظمتش بدون تحمل فشار و سختی قابل دسترسی است

والذین آمنوا و عَمِلوا الصالحات لا نکِّلف نفسا الّا وسعَها اولئک اصحابُ الجنَّه هم فیها خالدون (اعراف/42)

ترجمه آیه: و کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند_ البته هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کنیم_ آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند.

1. طبق این آیه ایمان به تنهایی کافی و چاره ساز نیست و بدون اعمال صالح نمی توان به بهشت رفت. نماز، روزه، صدقه، اطعام مساکین و کارهای نیکی چون اهتمام بر حل مشکلات مؤمنین اعمال صالحی هستند که ایمان انسان را نشان می دهند. یعنی آزمایش ایمان اعمال صالح است. بدون اعمال صالح ایمان فقط لقلقه زبان است و ادعایی است که ریشه ندارد. خداوند شرط ایمان را اعمال صالح قرار داده است.

2. عبارت لا نکلف نفسا الا وسعها برای تقویت دل مؤمنین است و می خواهد بگوید: رسیدن به بهشت غیر ممکن نیست بلکه حتی لازم نیست مؤمن خود را به مشقت و حرج بیاندازد تا اهل بهشت شود. وسع به معنی توانایی است و منظور آیه از انجام تکالیف در حد وسع انجام تکالیف تا حد مرگ نیست  بلکه منظور انجام اعمال صالح با سهوات و آسانی است زیرا مشقت یعنی تحمیل کاری و وظیفه ای بیش از طاقت و توان فرد و لذا برخی از مفسرین این آیه را یکی از امیدبخش ترین آیات قرآن دانسته اند. مرحوم جواد مغنیه در تفسیر کاشف در توضیح این آیه می نویسد: انّ الجنه علی عظمتها یمکن الوصول الیها بغیر مشقّه و حرج یعنی بهشت با تمام عظمتش بدون تحمل فشار و سختی قابل دسترسی است.

3.  وقتی از وسع و توان صحبت می شود تنها وسع مالی یا جسمی منظور نیست و  وسع و توان علمی و عقلی و هر ظرفیتی که در اختیار انسان است را نیز شامل می شود.

4. هرچه توان انسان زیاد می شود تکلیف انسان زیاد می گردد. پس توان مالی و جانی و هوش و استعدادها مایه تفاخر و خود بزرگ بینی نباید باشد بلکه اینها ملاک تعیین تکلیف برای انسان است یعنی تکلیف انسان صاحب مال یا صاحب قدرت  سنگین تر از دیگران است که از چنین توانی برخوردار نیستند.
موافقین ۰ مخالفین ۰

وَ مَا یَنْطِقُ عن الهوی (نجم / 3) او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید.

سرچشمه گمراهی‌ها غالباً پیروی از هوای نفس است.


  1.  عقل انسان سه حجاب دارد که مانع درست اندیشیدن است: الف) عناد و عصبیت   ب) دنیاپرستی  ج) متابعت از هوای نفس

  2.  در بین این سه عامل، تبعیت از هوای نفس مهم‌تر و فراگیرتر است و سرچشمه گمراهی‌ها غالباً‌ پیروی از هوای نفس است. علم و دانش برای از بین بردن تعصبات قومی و قبیله‌ای و نیز بر دنیاپرستی مؤثر است ولی کسی که از هوای نفس خود پیروی می‌کند علم هم به دردش نمی‌خورد. بلکه علم ابزار رسیدن به هوای نفسش می‌شود. حتی این هوای نفس است که تعیین می‌کند چه علمی را کسب کند و دنبال چه برود تا بیشتر باب میلش باشد.

  3. غالب ظلم‌ها و تجاوز به حقوق دیگران به خاطر پیروی از هوای نفس است هر چند برای گمراه کردن ذهن جامعه افراد ظالم و متجاوز شعارهای دیگری بدهند. مثلاً برای کشور گشایی شعار منافع ملی، توسعه رفاه عمومی و یا حتی توسعه دینداری و امثال آن را ارائه می‌دهند در حالی که غالباً برای هوای نفس جنگ‌ها رخ می‌دهد.

  4. تربیت و هدایت امر بسیار خطیری است که نباید مربی سخنی از روی هوای نفس بگوید. ربوبیت و امر پرورش انسانها در انحصار خداوند است و تنها خداوند برنامه تربیت بشر را ارائه می‌دهد (توحید در هدایت تشریعی) و هر کس بخواهد نقش مربی را ایفا کند حتماً باید در چارچوب برنامه الهی تربیت کند و کلمه ای از خود و از روی هوای نفس نگوید.

  5. تنها راهکار رفع مانع هواپرستی از عقل، ذکر و یاد خداوند است و در این مقام بهترین ذکر، قرائت و فهم قرآن است که مقدمه عمل بر اساس آن می‌باشد.


موافقین ۰ مخالفین ۰