رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

خداوند بوسیله حوادث طبیعی مثل زلزله، آتشفشان، سیل و طوفان قصد عذاب کسی را ندارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَا کاَنَ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَى‏ حَتىَ‏ یَبْعَثَ فىِ أُمِّهَا رَسُولًا یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِنَا  وَ مَا کُنَّا مُهْلِکِى الْقُرَى إِلَّا وَ أَهْلُهَا ظَالِمُونَ (قصص/59)

ترجمه آیه: و پروردگار تو هرگز ویرانگر آبادی نبوده است مگر اینکه پیشتر در مرکز آبادی آنها پیامبرى برانگیزد که آیات ما را بر ایشان بخواند، و ما شهرها را- تا مردمشان ستمگر نباشند- ویران کننده نبوده‏ایم.

1.       کلمه امّها به معنی مادرش است و ضمیر "ها" در آن به قری که جمع قریه است برمی گردد و منظور از مادر قریه ها، آبادی اصلی یا مرکز آبادی ها مثل واژه پایتخت یا مرکز استان می باشد.

2.      این آیه یکی از سنن الهی را بیان می کند و آن اینکه خداوند هیچ آبادی را با بلای آسمانی مانند سیل و طوفان و یا بلای زمینی مانند زلزله و آتشفشان خراب و اهالی آن را عذاب نمی کند مگر اینکه قبلا پیامبری بر آنها مبعوث کند و آنها پیامبر را تکذیب کنند و مسیر شرک و کفر را پیش بگیرند.

3.     در این آیه بطور تلویحی پرده از یک سنت الهی دیگر نیز برداشته شده است و آن اینکه پیامبران الهی به دهات و جاهای کوچکی که محل رجوع مردم زیادی نیستند فرستاده نمی شوند؛ بلکه پیامبران به شهرهای مرکزی و اصلی یک منطقه مبعوث می شوند. شاید دلیل آن این باشد که شهرهای مرکزی از  جمعیت زیادی برخوردار است و ساکنان سایر آبادی ها نیز برای رفع نیازها و مایحتاج ضروری خود به آنجا مراجعه می کنند.

4.     برخی از مفسرین دلیل دیگری نیز برای فرستادن پیامبران به شهرهای بزرگ بیان کرده اند. مثلا گفته اند اهالی شهرهای بزرگ ویژگی هایی دارند که آنها را شایسته ارسال رسل نموده است. و لذا پیشنهاد داده اند که کارهای بزرگ فرهنگی باید از شهرهای بزرگ آغاز شود تا علاوه بر گستردگی حیطه تأثیر، ضریب نفوذ آن نیز زیادتر شود.

5.     یک نکته زیبای ادبی آیه فن التفاتی است که در اینجا رعایت شده است. آیات قبلی خداوند متکلم مع الغیر است و در این آیه سوم شخص غایب و مفرد. نکته این التفات این است که: خداوند پیامبرش را در مقابل کفار و مشرکین قریش تصویر می کند و خود را حامی پیامبرش که اگر پیامبرش را تکذیب کنند، شرایط عذاب کردن آنان فراهم است. این ادبیات هم تقویت نفس پیامبر خداست و هم تاکیدى براى تهدید مشرکان.

6.     برخی از افراد نادان حوادث طبیعی را به عذاب الهی تفسیر می کنند و می گویند چون گناه زیاد شده لذا خداوند این بلا را برای مردم شهری نازل کرده است در حالی که در این آیه خداوند خود را از عذاب ظالمان و کسانی که بی تردید مشرک و کافر هستند منزّه کرده است. و فرموده است تا حجت تمام نشود کسی به عذاب گرفتار نمی شود. چگونه شخصی به خود اجازه می دهد که بگوید خداوند رحمن و رحیم، مسلمانی را به عذاب گرفتار ساخته است.

7.      امتحان الهی غیر از نزول بلا و عذاب است. خداوند همه بندگان خود را در همه لحظه ها امتحان می کند و امتحان ممکن است دادن نعمتی و یا گرفتن نعمتی باشد. اتفاقا خداوند بندگان خاص و مؤمن خود را بیشتر با گرفتن نعمت امتحان می کند.  ولی عذاب و بلایی که به قصد هلاک نازل شود باید شرایط زیر را داشته باشد: الف) حجت بر آنها از هر جهت تمام شود و راه عذر بر آنها بسته شود بوسیله فرستادن پیامبران و نازل کردن کتب آسمانی و دلایل عقلی و نقلی و ... ب)مردم استحقاق عذاب داشته باشند به دلیل کفر، شرک و ظلم و یا ارتکاب فسق و فجور و طغیان و فساد ج) هیچ قابلیت عفو و مغفرت نداشته باشند، یعنی هیچ عمل صالحی در پرونده اعمالشان مشاهده نشود. د) امیدی هم نباشد که در نسل آنها نیز مؤمنى بوجود بیاید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

همرنگ جماعت شدن یکی از مهمترین موانع هدایت انسان است.

بسم الله الرحمن الرحیم

همرنگ جماعت شدن یکی از مهمترین موانع هدایت انسان است.

وَ قَالُواْ إِن نَّتَّبِعِ الهُدَى‏ مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا  أَ وَ لَمْ نُمَکِّن لَّهُمْ حَرَمًا ءَامِنًا یُجبىَ إِلَیْهِ ثَمَرَاتُ کُلُّ شَىءٍ رِّزْقًا مِّن لَّدُنَّا وَ لَاکِنَّ أَکْثرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ (قصص/57)

ترجمه آیه: و گفتند: «اگر با تو همراه شویم و راه هدایت را پیروى کنیم، از سرزمین خود اخراج خواهیم شد.» آیا آنان را در حرمى امن جاى ندادیم که از هر محصولی به سوى آن سرازیر مى‏شود؟ ولى بیشترشان نمى‏دانند.

1.       در این آیه قصه از این قرار است که عده ای از فامیل ها و نزدیکان پیامبر بعد از دعوت و انذار، نزد ایشان آمده گفتند: ما حقیت تو را فهمیدیم ولی می ترسیم کفار قریش ما را از مکه اخراج کنند و از وطن آواره شویم لذا نمی توانیم به تو و خدایت ایمان بیاوریم.

2.     در اینجا چند واژه و اصطلاح وجود دارد که باید توضیح داد. "نتخطّف" از ریشه خطف به معنی به سرعت ربوده شدن و اختلاس است و در زمان مجهول آمده یعنی "ربوده می شویم". "نمکّن" در این آیه در معنای لغوی خود استفاده شده است یعنی "جا دادیم". "یُجبی" فعل مضارع مجهول به معنی جمع آوری شدن  است و در فقه جبایت الخراج به معنی جمع آوری مالیات می باشد و منظور از ارض در این آیه مکه است.

3.     خداوند در جواب آنها میفرماید آن وقتى که شما کافر و مشرک بودید ما مکه را محل امن خود قرار دادیم و مکه با اینکه وادى غیر ذى زرع است برکاتش از همه جا بیشتر است و هر نعمتى در هر مملکتى و در هر بلادى باشد بهتر و خوب‏ترش به مکه معظمه می آید. حالا اگر ایمان بیاورید قدرت نداریم شما را حفظ کنیم و امنیت دهیم و روزیتان را تامین کنیم.

4.     جواب دیگر خداوند به مقلدان کور که همیشه به رنگ جماعت هستند: بر فرض، شما را از مکه خارج کنند این موجب عدم ایمان نمی شود ایمان عزیزتر از جان و مال و اولاد است و این چیزی است که شما نمی دانید و به آن توجه نمی کنید. برخورداری مؤمنان دائمی است در حالی که برخورداری غیر مؤمنان فقط به این دنیا محدود است.

5.     در آیه بعدی جواب سومی هم خداوند می فرماید و آن اینکه: برخوردارى از اموال و اولاد و کامروایى از عیش و زندگى امنیت ایجاد نمى‏کند، شهرها و آبادی های زیادی در اوج عیش و برخورداری از بین رفتند و اهالی اش هلاک شدند و نسلشان از روی زمین منقرض شد و خداوند خود را وارث آنها می خواند.

6.     جواب های متعدد از سوی خداوند نشان دهنده اهمیت بحث است. اکثر مردم تابع جمعند. حفظ وضع موجود برایشان مهم است. یکی از تازه مسلمانان اروپایی می گفت من قسم میخورم که 80 درصد اروپایی ها تنها مانعشان برای مسلمان شدن خودشان هستند؛ می ترسند داشته هایشان را، رفاه و  آسایش شان را از دست بدهند. هر چه برخورداری دنیوی انسان زیادتر می شود ترس از دست دادن آنها زیادتر می شود.  

7.      معلوم می شود که یاد نعمت‏ها، و شکرگزاری در قبال آنها، توکّل انسان را به خداوند زیاد می کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

هدایت فقط در دست خداوند است

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّکَ لَا تهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یهَدِى مَن یَشَاءُ  وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (قصص/56)

ترجمه آیه: در حقیقت، تو هر که را دوست دارى نمى‏توانى هدایت کنى، لیکن خداست که هر که را بخواهد هدایت مى‏کند، و او به راه‏یافتگان داناتر است.

1.       هدایت در اصطلاح دینی دو معنی دارد یکی ارائه راه. منظور از آن نشان دادن مسیر درست، بیان مشکلات و موانع راه، نشان دادن ابزار لازم برای رسیدن به مقصد و حتی رفتن راهنما و دعوت از شخص هدایت شونده برای دنباله روی از آنها و رفتن در مسیر هدایت است. معنی دوم هدایت رساندن به مقصد است. یعنی گرفتن دست هدایت شونده و رساندن او به مقصد.

2.     انبیا و ائمه و علمای ربانی همه وظیفه هدایت به معنی اول را داشتند و تمام کارهایی که برای  ارائه راه درست لازم است را انجام داده اند ولی همه آن بزرگواران و خصوصا شخص نبی اکرم ص به دلیل دلسوزی و علاقه و عشق شدید نسبت به انسان ها دغدغه هدایت به معنی دوم را نیز داشتند. و چون انسان ها مختار خلق شده اند هدایتگران در همه موارد به خواسته خود نمی رسیدند و در نتیجه غمگین می شدند و این آیه برای دلداری از پیامبر اکرم و تمام مربیان و هدایتگران بشریت نازل شده است.

3.     تنها خدا مى‏داند چه افرادى لایق پذیرش ایمانند، او مى‏داند چه قلبهایى براى حق مى‏طپد، او مى‏داند در چه سرهایى، سوداى عشق خدا است، فقط او بر اسرار دلها و حقیقت انسان ها آگاه است و نه بی دلیل بلکه بر اساس حکمت و با توجه به استعداد و شایستگی های واقعی و تلاش و کوشش افراد به آنها توفیق مى‏دهد و لطفش را رفیق راه آنها مى‏سازد تا به سوى ایمان رهنمون شوند.

4.     نزدیکترین فامیل های پیامبر ص با اصرار شخص رسول الله و با دیدن معجزه الهی، هدایت نمی شوند و کلام پرنفوذ حضرت بر آنها اثر نمی کند ولی مردم حبشه و نجران بدون اینکه شاهد معجزه باشند و صورت و سیرت نورانی پیامبر را شاهد باشند به دین اسلام ایمان می آورند.

5.     هدایت شدن امری اختیاری است و انسان ها خود موانع هدایت را در درون خود می پرورند و یا فرصت هدایت را برای خود ایجاد می کنند. طبق آیات قبلی تکبر و تبعیت از هوای نفس، تقلید کورکورانه، دل بستن مفرط به دنیا از موانع هدایت است و تواضع و محوریت دادن به عقل در مقابل هوای نفس و تقویت فطرت پاک و روحیه نصیحت پذیری، ایجاد فرصت هدایت می باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰