رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۵۴ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن (آرشیو)» ثبت شده است

فَلْیَنْظُر الانسانُ الی طَعامه (عبس / 24)

بسم الله الرحمن الرحیم

غذا یکی از نیازهای روزمرّه بشر است که توجه به آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

        ترجمه آیه: پس باید انسان به غذای خویش بنگرد.

1. منظور از نگاه کردن به غذا، توجه کردن و دقت در آن است و دارای ابعادی است که به چند بُعد مهم آن اشاره می‌شود:

        الف) غذا خود نشانه‌ای برای اثبات معاد است اینکه خورده می‌شود سپس به طبیعت برمی‌گردد و مجدداً (در وجود سایر موجودات) زنده می‌شود.

        ب) غذا بیشترین ارتباط را با وجود انسان دارد (در مقایسه با سایر موجودات) و لذا باید انسان اولاً با دیدن غذا بیشتر حس شکرگذاری‌اش برانگیخته شود و قبل و بعد از غذا زبانی و قلبی شاکر خداوند باشد. ثانیاً صحت، بهداشت  و حلال بودن آن را بیشتر مورد علاقه قرار دهد یعنی اینکه آیا با پول حلال تهیه شده است؟ آیا تمیز و بهداشتی تهیه شده است؟ آیا از مواد غذایی حلال تهیه شده است؟

        ج) با توجه و دقت در غذا انسان پی می‌برد که خداوند مدبّر در این جهان تمام نیازهای جسمی بشر را در همین طبیعت خلق کرده است و کمترین و کوچکترین ذرّات مورد نیاز بشری از عناصر مختلف توسط غذایی که می‌خورد در بدن تأمین می‌شود.

2. اگر غذای جسم مهم است غذای روح مهم‌تر است و انسان همانند غذای جسم باید نسبت به علوم و معارفی که کسب می‌کند توجه کند. در روایات مربوط به این آیه ائمه اطهار(علیهاالسلام) فرموده‌اند که به علومی که کسب می‌کنید توجه کنید که چه علمی کسب می‌کنید و از چه کسی و از چه منبعی آنها را دریافت می‌کنید. مسمومیت علوم گمراه‌کننده، کشنده‌تر از غذای غیربهداشتی است.


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

قُتِل الانسانُ‌ ما أکْفَرَه (عبس / 17)

بسم الله الرحمن الرحیم

ریشه اکثر گناهان و خطاهای بشری ناسپاسی در قبال نعمت‌هایی است که خداوند به او داده است نه عدم صبر و تحمل در قبال محرومیت‌هایی که به عنوان امتحان برایش ایجاد می گردد

        ترجمه آیه: مرده باد انسان که چقدر ناسپاس است.

1. «ما» در این آیه برای تعجب است و می‌خواهد بفرماید که با وجود این همه اسباب هدایت و نعمت‌های الهی با اینحال ناسپاسی انسان، بسیار تعجب‌آور است.

2. مفسرین قرآن این کلام را در مذمّت کردن، شدیدترین و در شامل شدن به مخاطب، جامع‌ترین دانسته‌اند. یعنی اگر می‌خواستند کسی را مذمّت کنند شدیدتر از کلمه «قُتِلَ» یافت نمی‌شد که خالق یک وجودی، نابودی آن را بخواهد و جامعتر از «کفر و ناسپاسی» گناهی نیست که بیشترین مخاطب را شامل شود. این آیه بی‌زاری خداوند از ناسپاسی را می‌رساند و در حدیثی از امیرمؤمنان آمده است که شکر کردن از صبر سخت‌تر است و لذا اکثر انسانها به گناه عدم شکر و ناسپاسی نعمت دچارند.

3. نشانه‌های کفران نعمت و حق‌پوشی اولاً انکار ربوبیت خداوند و در نتیجه زیر بار قوانین الهی نرفتن و ثانیاً ترک عبادت خداوند است. اینکه عده‌ای عبادات فردی خود را انجام می‌دهند ولی قوانین صریح و روشن الهی را در عرصه‌های مختلف زندگی انکار می‌کنند همانند تارکان عبادات فردی ناسپاس محسوب می‌شوند.

4. علت اصلی ناسپاسی نعمت‌های الهی از سوی انسان: غرور و تکبّر و احساس بی‌نیازی است. تکبر باعث می‌شود که انسان عقل خود را در اختیار هوای نفس خود قرار دهد و در نتیجه تن به بدترین و ضعیف‌ترین‌ها بدهد ولی تابع امر الهی نشود.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

در این جهان انسان بطور حقیقی تنها مالک تلاش خود است و سایر مالکیت ها اعتباری می باشد

وَ أنْ لَیْسَ لِلْإنْسانِ إلّا ما سَعَی (نجم / 39) 

ترجمه آیه: و اینکه جز حاصل تلاش خودش، برای انسان نیست.

 

1-    این یک اصل قطعی است که هیچ انسانی برای سعادت آخرت خود نباید به اعمال دیگران دل خوش کند و امیدوار باشد و هر کسی تنها نتیجه تلاش خود را بهره‌مند خواهد شد. و امید بستن به دیگران عین خرافات است. البته آیه نمی‌خواهد باقیات الصالحات را رد کند زیرا آن نیز حاصل تلاش خود انسان است که با فاصله زمانی به دستش می‌رسد.

2-    مفهوم این ایه علاوه بر قیامت، در دنیا نیز می‌آموزد که خوردن مالی که برای آن تلاشی نکرده‌ایم جایز نیست مگر از طریق ارث یا هبه و امثالهم آمده باشد که شارع مقدس خود آنها را اجازه داده است. یکی از دلایل حرام بودن مالی که از طریق شانس یا قمار به‌دست می‌آید همین آیه می‌باشد، خداوند مسیر کسب مال را تلاش می‌داند. اسلام دین تلاش، مجاهدت و مبارزه است و انسان مؤمن تا آخر عمر از تلاش و مجاهدت دست نمی‌کشد.

3-    مفاهیمی چون شفاعت، دعا و استغفار در حق مؤمنین با توجه به این آیه بهتر توضیح داده می‌شوند یعنی تمام این موارد، مزد زحمت خود مؤمن است و خداوند بطور تبعیض‌آمیز یک نفر را شایسته شفاعت نمی‌‌کند. خداوند کسانی را که در راه او مجاهدت می‌کنند و با هوای نفس و شیطان مبارزه می‌کنند یاری می کند. یکی از راه‌های نصرت و یاری خداوند اذن شفاعت و دعا و استغفار در حق چنین انسانهایی است.

4-    در اخلاق اسلامی برگرفته از سنت اهل بیت (ع) کمک خواستن از دیگران مکروه ولی کمک کردن به دیگران مستحب و حتی در مواردی واجب است.

5-    یکی از معانی دیگر این آیه این است که انسانبطور حقیقی تنها مالک تلاش خود است و بقیه مالکیت‌‌ها مثل مالکیت بر پول و ملک و امثالهم اعتباری است. بعد از مرگ نیز تنها چیزی که همراه انسان خواهد بود همین تلاش‌ها و مجاهدت‌ها خواهد بود.   

موافقین ۲ مخالفین ۰

این دنیا محل رسیدن انسان به همه آرزوهایش نیست

أمْ لِلْإنسانِ ما تَمَنِی  (نجم / 24)

ترجمه آیه: آیا آنچه انسان آرزو می کند به آن می‌رسد؟

1-     عالم اسباب (این دنیا) بر محور اراده خداوند می‌چرخد نه بر محور آرزوی انسان. اراده خداوند در این دنیا بر این تعلق گرفته است که هر اتفاقی متأثر از علل مادی و یا معنوی باشد نه متأثر از آرزو و درخواست انسان. هر چند این مطلب برای همة انسانها مجرّب است و کسی در این امر مردد نیست و به تجربه دیده است که تا خودش اراده نکند و اقدام مناسب ننماید خواسته‌هایش محقق نمی‌گردد ولی با این حال انسان از عدم تحقق آرزوهای خود رنج می‌برد و با فرافکنی و مقصّر دانستن دیگران و خصوصاً خداوند از آنها گلایه می کند.

2-     آرزوها از محدود بودن قدرت انسان سرچشمه می‌گیرد و دو نوع است صادق و قابل دسترس که محرک انسان است و کاذب و دور که باعث تخدیر، غفلت و عقب ماندگی است.

3-     در روایات آرزوهای طولانی مذمّت شده است و علت مذمّت این است که آرزوهای طولانی اولا امید در دل انسان را ضعیف می کند و ثانیا انسان را از فرصت‌های پیش رو غافل می‌کند و خیر در دسترس را انسان به دلیل رسیدن به آرزویی در آینده از دست می‌دهد. مثلاً برای رسیدن به ثروتی در آینده سالها تلاش می‌کند و در این مدت فقط به واجبات اکتفا می‌کند و نه بذل و بخشش می‌کند نه صله رحم می‌کند، نه مستحبات را به جا می‌آورد و در دل توجیه می‌کند که اگر به آن آرزو رسیدم و آسوده شدم آنگاه به تمام مستحبات عمل خواهم کرد. در حالی که معلوم نیست که انسان چقدر عمر خواهد کرد؟ معلوم نیست که آیا به آرزوی خود خواهد رسید؟ آیا در آن زمان حال انجام مستحبات را خواهد داشت؟

4-     یکی از صفات الهی نصیر است و خداوند در رسیدن انسان به آرزوهای معقولی که در راستای اهداف الهی است کمک می‌کند و نباید انسان مؤمن به دلیل ترس از تنهایی و نداشتن یار و انصار از آرزوهای معقول که انسان و جامعه اسلامی را ترقی می‌دهد مأیوس باشد و به حداقل‌ها کفایت کند.

یکی از دلایل اثبات نقش ربوبیت الهی و اینکه خداوند «کل یوم هو فی شأن» است و فعال مایشاء است و اینکه انسان به عنوان اشرف مخلوقات تنها صاحب اختیار این جهان نیست همین آیه می‌باشد که انسان در رسیدن به آرزوهای خود عاجز است.

5-  امیر مؤمنان در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «عَرَفْتُ اللهَ سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم» من خداوند را         با به نتیجه نرسیدن تصمیم‌ها، باز شدن عهدها و شکستن اراده‌ها شناختم. (اینکه انسانها خود تصمیم می‌گیرند، بین         خود عهد می‌بندند و همت می‌کنند ولی با اینکه تمام تلاش خود را هم بکار می گیرند ولی خیلی وقت‌ها تصمیم‌ها          شکسته می‌شود، عهدهایی که بسته‌اند قادر به وفای به آن نیستند و همتی که می‌کنند قادر به تحقق آن نمی‌شوند و        این نشان می‌دهد که اراده‌ای قوی‌تر از اراده انسانها بر عالم حاکم است).

موافقین ۰ مخالفین ۰

وَ مَا یَنْطِقُ عن الهوی (نجم / 3) او هرگز از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید.

سرچشمه گمراهی‌ها غالباً پیروی از هوای نفس است.


  1.  عقل انسان سه حجاب دارد که مانع درست اندیشیدن است: الف) عناد و عصبیت   ب) دنیاپرستی  ج) متابعت از هوای نفس

  2.  در بین این سه عامل، تبعیت از هوای نفس مهم‌تر و فراگیرتر است و سرچشمه گمراهی‌ها غالباً‌ پیروی از هوای نفس است. علم و دانش برای از بین بردن تعصبات قومی و قبیله‌ای و نیز بر دنیاپرستی مؤثر است ولی کسی که از هوای نفس خود پیروی می‌کند علم هم به دردش نمی‌خورد. بلکه علم ابزار رسیدن به هوای نفسش می‌شود. حتی این هوای نفس است که تعیین می‌کند چه علمی را کسب کند و دنبال چه برود تا بیشتر باب میلش باشد.

  3. غالب ظلم‌ها و تجاوز به حقوق دیگران به خاطر پیروی از هوای نفس است هر چند برای گمراه کردن ذهن جامعه افراد ظالم و متجاوز شعارهای دیگری بدهند. مثلاً برای کشور گشایی شعار منافع ملی، توسعه رفاه عمومی و یا حتی توسعه دینداری و امثال آن را ارائه می‌دهند در حالی که غالباً برای هوای نفس جنگ‌ها رخ می‌دهد.

  4. تربیت و هدایت امر بسیار خطیری است که نباید مربی سخنی از روی هوای نفس بگوید. ربوبیت و امر پرورش انسانها در انحصار خداوند است و تنها خداوند برنامه تربیت بشر را ارائه می‌دهد (توحید در هدایت تشریعی) و هر کس بخواهد نقش مربی را ایفا کند حتماً باید در چارچوب برنامه الهی تربیت کند و کلمه ای از خود و از روی هوای نفس نگوید.

  5. تنها راهکار رفع مانع هواپرستی از عقل، ذکر و یاد خداوند است و در این مقام بهترین ذکر، قرائت و فهم قرآن است که مقدمه عمل بر اساس آن می‌باشد.


موافقین ۰ مخالفین ۰

قل هو الله احد (توحید/1) بگو حقیقت این است که خدا یگانه است

نظام تربیتی در اسلام باید توحیدی باشد همچنان که نظام خلقت توحیدی است.

1-    در روایتی امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرمایند: قال علی بن‌الحسین(ع) ان الله عز و جلّ عَلِمَ أنّه یکون فی آخرالزمان اقوامٌ مَتَعمِّقون فَاَنزل الله تعالی قل هو الله احد و الآیات من سوره الحدید الی قوله و هو علیم بذات الصدور فَمَن رام وراءَ ذلک فقد هلک. یعنی چون خداوند می‌دانست که در آخرالزمان گروهی دقیق و عمیق خواهند آمد سورة توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود (تا متن وثیقی برای تعمق داشته باشند و صرفاً با گمانه زنی نیاندیشند) پس هر کس خارج از این چارچوب گمانه زنی کند گمراه می‌شود. 

2-    در جهان متکثّر که ظاهری شرک‌آلود دارد و هر چیزی متأثر از علّتی است تمام انبیاء الهی انسانها را به توحید دعوت کرده‌اند و تصویری هماهنگ و واحد از این عالم متکثر ارائه داده‌اند. توحید اساس همه اعتقادات ادیان آسمانی است. 

3-    توحید یکی از صفات خداوند است و در کنار صفات دیگر خداوند مانند علم، قدرت ، عدالت، رحمانیت و ... قرار می‌گیرد ولی قابل تفکیک از هیچکدام از این صفات نیز نیست یعنی باید در علم خداوند، در قدرت خداوند، در عدالت خداوند، در رحمانیت خداوند و در ربوبیت خداوند و... توحید را باور کنیم تا خدا باوری ما درست باشد اگر خداوند را عالم بدانیم و عالمی مستقل از خداوند را نیز باور کنیم خداوند را عالم مطلق ندانسته به شرک در علم خداوند قائل شده اید. 

4-    توحید عامل انسجام اجتماعی و برقراری عدالت در جامعه می شود. جامعه وقتی ذیل قانون واحد اداره می شود و از استانداردها و ملاک‌های چندگانه بشری که تبعیض‌ها ریشه در آن دارند پرهیز می گردد  طعم گوارا و شیرین عدالت واقعی را خواهد چشید. 

5-    توحید از تکذیب بت‌های ظاهری شروع می‌شود و تا اعماق زندگی بشر نفوذ می‌کند و انسان را از دلبستگی‌ها نسبت به اسباب مختلف زندگی فردی و اجتماعی نجات می‌دهد. توحید بت هوای نفس،‌ دنیا و لذّت‌های فانی و زودگذر آن و همه آنچه که پست‌تر از انسان است را می‌شکند و اجازه نمی‌دهد که اشرف مخلوقات، یعنی انسان به دل بستن به کمتر از خود و یا دل بستن به همتایان، خود را حقیر و کوچک گرداند. توحید است که به طور حقیقی انسان را متوجه خداوند می‌نماید.

موافقین ۰ مخالفین ۰

وَ یَمْنَعون الماعون (ماعون / 7) و کسانی که از ماعون جلوگیری می‌کنند.

کسی که مانع رفع نیاز از مستمندان بشود به قیامت ایمان ندارد


  1. ماعون هر عملی و یا هر چیزی را گویند که به شخص محتاج برای رفع نیازش داده شود و پیامبر اکرم(ص) ماعون را عاریه دادن و عاریه گرفتن در بین مردم معنی کرده‌اند و مصادیقی مانند عاریه دادن دیگ و تبر و سطل و نظایر آن را مثال زده‌اند. امام صادق(علیه‌السلام) قرض دادن را نیز یکی از مصادیق ماعون دانسته‌اند.

  2. در سورة ماعون نشانه‌های تکذیب معاد عبارتند از: راندن یتیم،‌عدم امر به اطعام مساکین، سهل‌انگاری در نمازگزاردن، ریاکاری و منع کردن از رفع نیاز مردم.

  3. روزانه به طور طبیعی عده‌ای برای رفع نیاز خود به ما مراجعه می‌کنند و ما نیز به دیگران اظهار نیاز می‌کنیم. ائمه اطهار (ع) مراجعه یک نیازمند را فرصت تلقی می‌کردند که می‌توان خدمتی کرد و ثوابی را به‌دست آورد. فرصتی که می‌تواند نسیب دیگری شود و شما از آن محروم باشید. کسی که به قیامت ایمان دارد فرصت‌ها را غنیمت شمرده به هیچ ثوابی بی‌توجه نمی‌شود. امروز که نیازها بیشتر شده است و انسانها در عرصه‌های مختلف اظهار نیاز می‌کنند،‌ مثلاافرادی که هر روز در خیابان می‌بینیم که منتظر ماشین ایستاده‌اند، ارباب رجوع‌هایی که هر روز پشت در شما منتظر پاسخی هستند و ... همة اینها کسب ثواب را برای ما آسان نموده است.

  4. در جامعه اسلامی سنت عاریه دادن سنت پسندیده‌ای است و نقش بسیار مؤثری در اقتصاد جامعه می‌تواند داشته باشد. با امانتداری خود سعی کنیم این فرهنگ را احیاء و حفظ کنیم.


موافقین ۰ مخالفین ۰

أ رأیت الذی یُکذِّب بالدین فذلک الّذی یَدُعُّ الیتیم و لایَحُضُّ علی طعام المسکین (ماعون /1 و 2 و 3)

یتیم نوازی و سیر کردن گرسنگان از معروف ها و کارهای بسیار نیکی هستند که خداوند از مؤمنین می خواهد که مردم را امر به آن کارها کنند



ترجمه آیه: آیا کسی را که روز جزا را دروغ می‌شمرد دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را با اهانت می‌راند و مردم را به طعام دادن به بینوا وا نمی‌دارد.

1- دین در این آیه به معنی معاد و روز قیامت است و دَع کردن به معنی دور کردن یک فرد از خود به صورت بی‌ادبانه است و حَضّ نمودن به معنی ترغیب کردن فردی برای یک کار است.

2- یکی از اصول مسلّم ادیان آسمانی اصل اعتقادی معاد است و تکذیب آن در تمام ادیان آسمانی کفر محسوب می‌شود ولی خداوند در این آیات اهانت به یتیم و حتی کوتاهی در تشویق مردم به یک کار خوب مثل سیر کردن بینوایان را تکذیب معاد معرفی نموده است. چنین نگاه واقع بینانه و کاملاً ملموس و محسوس به موضوعات مهم اجتماعی دین اسلام را مترقی‌ترین دین زنده جهان قرار می‌دهد.

3- در قرآن رسیدگی به یتیمان بسیار تأکید شده است و یتیم نوازی از فرهنگ‌های مطلوب اسلامی است. شاید دلیل تأکید و توصیه بسیار زیاد منابع اسلامی به یتیمان به دلیل این باشد که یتیمان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه می‌باشند که قادر به دفاع از حقوق خود نمی‌باشند.

4- در روایات معصومین آثار زیادی برای یتیم‌نوازی ذکر شده است و از آن جمله نرمی دل در دنیا، پاداش اخروی و جلب رضایت خداوند است. خداوند در قلب‌های شکسته حاضر است و کسانی که با فقرا و صاحبان دل شکسته همنشین می‌شوند در حقیقت با خداوند هم‌نشین شده و به او نزدیک شده‌اند.

5- در روایتی از پیامبر گرامی اسلام یتیم معنوی مهم‌تر از یتیم از طرف پدر و مادر توصیف شده است. یتیم معنوی کسی است که از امام خودش جدا افتاده است و از نظرات امامش بی‌اطلاع باشد.

6- یکی از مصادیق صریح امربه معروف که در این آیه به آن اشاره شده است تشویق مؤمنان به اطعام مساکین و نیازمندان است. بنده نقدی بر آنچه که امروز در جامعه به عنوان نهی از منکر و یا امر به معروف دیده می شود ندارم و به نظرم دقت نظر عمیق و منصفانه می طلبد که بتوان نقاد خوبی بود ولی با الهام از این آیه می شود به صراحت گفت که در حال حاضر  مصادیقی مانند سیر کردن گرسنگان و یا توجه به یتیمان و قشر آسیب پذیر جامعه هنوز موضوع امر به معروف و نهی از منکر جامعه نشده است و دغدغه آمران و ناهیان و آنها که به مسائل جامعه حساس هستند چنین موضوعاتی نیست.       

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ألْهاکُم التَّکاثُر (تکاثر /1) نازیدن به زیاد داشتن (مال دنیا)، شما را سرگرم ساخت

یکی از مصادیق لهو  تفاخر و سرگرم شدن به مال دنیا است

1-    اَلْهاکُم از ریشه لهو به معنی سرگرم شدن به کاری بی‌ارزش می‌باشد که انسان را از امور مهم باز دارد. و تکاثر به معنی فخرفروشی و نازیدن به داشته‌های مادی و دنیایی و نشان دهندة سرگرمی و دلمشغولی صاحب مال به آنها می‌باشد. تفاخر به مال دنیا باعث فراموشی یاد خدا و قیامت می‌شود و شاید یکی از بارزترین مصادیق لهو می‌باشد.

2)      اکثر انسانها به این امر گرفتارند و سرگرم مال دنیا می‌باشند مگر اینکه با ریاضت و روش‌های درست دینی زُهد پیشه کنند. یکی از این روش‌ها معرفت به ماهیت اموال است که در کلام گوهربار حضرت رسول‌اکرم(ص) منعکس می‌باشد که می‌فرماید: از اموالت چیزی از آن تو نیست مگر آنچه را که می‌خوری و در نتیجه از بین می‌بری یا می‌پوشی و کهنه‌اش می کنی یا صدقه می‌دهی و از آن می‌گذری.

3)      دلیل اصلی تفاخر جهل و یا غفلت نسبت به معاد و آخرت و احساس ضعف و کمبودی است که خیال می‌شود با تفاخر و به رخ کشیدن مال دنیا جبران می‌شود.

4)      دید و بازدیدها و صله رحم‌ها فرصتی است برای اظهار تواضع به دوستان، آشنایان و فامیل‌ها و نزدیک کردن دلها، شنیدن درد دل و حل مشکلات و حتی در مواردی با در نظر گرفتن تمام ملاحظات شرعی و اخلاقی امر به معروف و نهی از منکر کردن همدیگر که متأسفانه با تفاخر و به رخ کشیدن داشته‌های دنیوی این فرصت عالی می‌سوزد و در مواردی تبدیل به عامل دور شدن دل‌ها و رنجش‌ خاطر از همدیگر و تهدیدی برای ادامه روابط می‌گردد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر (کوثر /2) پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن

بهترین راه تشکر از خداوند نماز خواندن و قربانی کردن است

1)       نَحْر به معنی قربانی کردن شتر است و خداوند در مقابل نعمت بزرگ کوثر (احتمالاً شخص حضرت فاطمه زهراء باشد) به صراحت از پیامبر اکرم(ص) دو چیز مطالبه می‌فرمایند: الف) نماز خواندن ، ب) قربانی کردن. از این فهمیده می‌شود که از بهترین اعمالی که خداوند از آنها راضی می‌باشد نماز خواندن و قربانی کردن است و همچنین عالی ترین شیوه شکرگزاری برای خداوند همین دو عمل می‌باشد زیرا در مقابل بزرگترین نعمت یعنی کوثر از پیامبر اکرم (ص) خواسته شده است.

2)      هر از چند گاهی ایمان خود را با بخشیدن مال امتحان کنید. اینکه خداوند نمازگزاران را در کنار قربانی کردن قرار داده است به این معنی است که صداق شکرگزاری و نمازخواندن، گذشتن از مال است. در روایتی امام رضا(ع) خواسته است صدق ایمان به توحید را با صدقه دادن بیازماییم.

        من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق          چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

3)       طبق روایات قربانی کردن تقوای انسان را می‌افزاید و روح طمع به دنیا را در انسان می‌کُشد. و این قربانی هر چقدر از مالیت بیشتری برخوردار باشد اثرش بیشتر است و لذا در این سوره از پیامبر اکرم(ص) قربانی کردن شتر که گرانقیمت می‌باشد، خواسته شده است.

4)       شرط پذیرفته شدن قربانی، تقوا و اخلاص است و لذا در قرآن قصه اشخاصی که قربانی آنها قبول نشده است نیز آمده است و علت عدم پذیرش نیز عدم تقوی و اخلاص ذکر شده است.

5)      در اهمیت نماز به عنوان شکر منعم و بهترین عمل به عنوان شکرگزاری به ذکر این روایت بسنده می‌شود. از امام صادق(علیه‌السلام) سؤال شد که برترین عمل که بندگان خداوند می‌توانند انجام دهند که خداوند از همه بیشتر از آن راضی باشد کدام است؟ امام فرمودند: لا أعلَم شیئاً بعد المعرفه افضل من الصلوه. الا تری الی العبد الصالح عیسی بن‌مریم قال و اوصانی بالصلوه و الزکات ما دُمتُ حیاً (مریم / 31) بعد از شناخت خداوند برتر از نماز هیچ عملی را نمی‌شناسم. آیا نمی‌بینید که حضرت عیسی نیز فرمود: من تا زمانی که زنده‌ام به نماز و زکات توصیه شده‌ام.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰