رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

مفاسد اقتصادی بعد از ایمان و اعتقادات اساسی مثل توحید مسئله اصلی جامعه هستند.

بسم الله الرحمن الرحیم

... فَأوفوا الکیلَ وَالمیزانَ و لاتَبْخَسوا الناسَ أشیاءَهم و لاتُفْسِدوا فی الارض بعد اصلاحها ذلکم خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین (اعراف / 85)

ترجمه آیه: (حضرت شعیب فرمود): پس پیمانه و ترازو را تمام و کامل بسنجید و از اموال و حق مردم چیزی را کم مدهید و در زمین بعد از اصلاح آن، فساد نکنید. این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است.

1. منظور از کیل و میزان هر شاخصی است که انسان برای سنجش از آن استفاده می‌کند. خصوصاً‌شاخص‌هایی که در معاملات از آنها استفاده می‌شود. بخس به معنی کم‌گذاشتن حقوق افراد است و فساد در زمین به معنی قانون شکنی و هرج و مرج است و اصلاح زمین به معنی حاکم شدن قانون خدا بر روی زمین می‌باشد.

2. کم فروشی و خیانت علاوه بر آثار زیان‌باری که به افراد می‌رساند مهمترین زیانش متزلزل کردن پایه‌های اطمینان و اعتماد عمومی است که امروزه به سرمایه اجتماعی معروف است و بزرگترین پشتوانه اقتصاد ملت‌ها می‌باشد. پس کم فروشی و خیانت به مردم سرمایه بزرگ اجتماعی را هدف گرفته و آن را از بین می‌برد.

کم فروشی در محیط‌های کوچک هم می‌تواند چنین صدماتی داشته باشد مثلاً در یک سازمان و یا در یک محیطی مثل دانشگاه اگر دانشجویان ، اساتید و کارمندان شاهد کم فروشی و یا خیانت باشند نسبت به کل جامعه بی‌اعتماد می‌شوند.

3. حضرت شعیب وقتی امر تبلیغ خود را آغاز نمود بعد از توحید به مفاسد اجتماعی که امری بسیار مهم در جامعه است اشاره کرد و در رأس مفاسد اجتماعی،‌به انحراف‌های اقتصادی اشاره کرد و این نشان می‌دهد که بعد از رفع شرک در جامعه مهمترین مسئله اصلاح انحراف در فرهنگ اقتصادی جامعه است و حتی حاکم شدن قانون در جامعه که اعم از فساد اقتصادی است بعد از آن آمده تا نشان دهد قبل از اقدام به اصلاح در همة ابعاد فرهنگی جامعه اصلاح فرهنگ اقتصادی مهم است.  

موافقین ۰ مخالفین ۰

دلسوزی و امانتداری دو ویژگی اصلی یک مبلّغ است.

بسم الله الرحمن الرحیم

أبَلِّغکم رسالاتِ ربّی و أنا لکم ناصحٌ أمین (اعراف / 68)

ترجمه آیه: رسالت‌های پروردگارم را به شما ابلاغ می‌کنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم.

1. این آیه مربوط به قصه حضرت هود است و حضرت هود در پاسخ دشنام‌ها و بی‌ادبی‌های قوم می‌فرماید: من وظیفه تبلیغ دین و رساندن پیام پروردگارم را دارم و به خاطر همین دلسوز شما و شخصی امانتدار هستم.

2. این آیه دو پیام اخلاقی مهم دارد:

        الف) خداوند دشنام در مقابل دشنام و تهمت در مقابل تهمت را نمی‌پسندد و راه ارتباط سالم بین انسانها را رابطه منطقی و ابلاغ پیام با استدلال می‌داند.

        ب) دفاع در مقابل تهمت‌های ناروا وظیفه است و هر شخصی باید از خود و حقوق و شخصیت خود دفاع کند بی‌تفاوتی در مقابل تهمت جایز نیست و یکی از معانی إتَّقوا مِن مواضع التُّهم یعنی از جاهایی که شما را در معرض تهمت قرار می دهد پرهیز کنید، همین است.

3. مبلّغین دین باید حتماً از دو ویژگی برخوردار باشند و الّا مأموریت سخت تبلیغ دین در جامعه را نمی‌توانند به انجام رسانند. اول ناصح و خیرخواه و دلسوز مردم بودن و دوم امانتداری و رساندن پیام دین بدون هیچ کم و کاستی.

4. امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) نصیحت را حق الله می‌داند و می‌فرماید که واجب است انسانها در حد توان خود نسبت به همنوعان خود خیرخواه و دلسوز باشند و همدیگر را نصیحت کنند.

5. پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرمایند: کسی که امانتدار نیست ایمان ندارد و کسی که به عهدش وفا نمی‌کند دین ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دل مؤمن مثل زمین مستعد کشاورزی و آیات قرآن همانند باران رحمت الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

و البلد الطَّیِّب یَخْرُجُ نباتُه بِاِذْنِ رَبّه والّذی خَبُثَ لایَخْرُجُ إلّا نَکِداً ‌کذلک نُصَرِّف الایاتِ لِقومٍ یَشکرون (اعراف / 58)

ترجمه آیه: سرزمین پاکیزه گیاهش به فرمان و اجازه پروردگارش می‌روید امّا سرزمینی که بد طینت و شوره‌زار می‌شود جز گیاه ناچیز و بی‌ارزش از آن نمی‌روید این‌گونه آیات خود را برای آنها که شکرگزارند بیان می‌کنیم.

1.این آیه در موضوع تربیت اسلامی از مهم ترین آیات است به حدی که بنده معتقدم سرلوحه مربیان باید این آیه باشد.

2. بَلَد به یک قطعه از زمین گفته می‌شود خواه آباد و خواه زمین‌ شوره‌زار و غیرآباد باشد. و نَکِد به معنی هر چیز اندک بی‌فایده را گویند. واژه طیّب و خبیث در این آیه وصف زمین و معنی مخالف هم دارند طیّب به زمین مستعدّ کشاورزی و خبیث به زمین نامساعد برای کشاورزی دلالت می‌کند. چون قرآن با تمثیل زمین در صدد بیان یک امر تربیتی است انتخاب واژه های طیب و خبیث بسیار دقیق و هوشمندانه است.

3. اکثر مفسّرین این آیه را تمثیل برای قلب مؤمن و کافر دانسته‌اند که دل مؤمن مستعد برای گرفتن نصیحت است و باران رحمت الهی که قرآن و احادیث از مصادیق آن است باعث رشد انسانهای مؤمن می‌شود و دل کافر هیچ آمادگی و استعدادی برای قبول نصیحت ندارد. خانواده مؤمن و غیرمؤمن را هم می‌توان با این آیه تطبیق داد.

4. اینکه طیب را وصف زمین قرار داده است ولی خباثت را وصف زمین نکرده و عارض بر زمین دانسته و فرموده «زمینی که خبیث شده است» می توان نتیجه گرفت که خداوند پاکی را ذاتی و ناپاکی را عرضی می داند و تمام انسان ها در اصل خود پاکند و بعدا با اراده و اختیار خود نفس خود را آلوده می کنند.

5. رحمت الهی که بالاترین آن، رحمت تشریع و قانون گذاری است بر همه نازل می‌شود ولی همه یکسان از آن بهره‌مند نمی‌شوند و این نشان می‌دهد که تنها مربّی و اراده او برای تربیت کافی نیست هر چند مربّی خداوند باشد؛ بلکه استعدادها و قابلیت‌های افراد نیز مؤثرند. انسانها با اراده و اختیار خود می‌توانند قابلیت‌های خود را افزایش دهند و یا از آنها استفاده‌ای نکنند و در اثر عدم استفاده استعدادهای خدادادی کور شوند.

 باران که در لطافت طبعش خلاف نیست              در باغ لاله روید و در شوره‌زار خس

6. فضای تربیتی، شخصیت مربّی، قوانین الهی، شنیده‌ها، دیده شده‌ها،‌ غذاها و قابلیت‌های فرد همه در تربیت انسان مؤثرند ولی اراده خداوند بر همه این قوانین حاکم است و آینده افراد توسط ما قابل پیش‌بینی نیست و اذن خداوند و یا همان توفیق الهی یکی از عوامل مؤثر مهم در رشد و هدایت و کمال انسانها می‌باشد.

7. شکرگزاری در مقابل نعمت، انسان را مستعد قبول حق می‌کند و باعث افزایش قابلیت‌های انسان می‌شود و بخاطر همین است که تنها شکرگزاران مخاطب آیات قرآن قرار می‌گیرند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نیکوکار کسی است که قوانین خداوند را رعایت کند و در نتیجه در روی زمین فساد نکند.

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تُفْسِدوا فی‌الارض بَعد إصلاحها وَ ادْعُوه خَوفاً و طَمعاً إنَّ رَحْمتَ الله قریبٌ من المحسنین (اعراف/ 56)

ترجمه آیه: و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید و او را با بیم و امید بخوانید. (بیم از مسئولیت‌ها و امید به رحمتش) و نیکی کنید زیرا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.

1. این آیه به یکی از آداب دعا اشاره دارد و آن اینکه انسان باید با دلی پُر از بیم و امید دعا کند. بیم از مسئولیت‌ها و تکالیفی که برعهده دارد و عواقب کارهایی که کرده است و امید به رحمت واسعه پروردگارش که رحمتش به غضبش غلبه دارد. دعا با خوف و رجاء از تداوم برخوردار است و انسانی که با بیم درخواست می کند مطالبه گر بار نمی آید.

2. منظور از فساد در روی زمین قانون شکنی است. زیرا زمین زمانی اصلاح می‌شود که قانون خداوند بر آن حاکم شود. خداوند از انسانها می‌خواهد که قوانین خداوند محترم شمرده شده و اجرا شود و قانون شکنی برروی زمین نشود.

3.  این سوره از افرادی با وصف ملاء یاد می‌کند که همیشه در مقابل انبیاء قرار می‌گرفتند. ملاء به معنی أشراف است. اشراف دینداریشان نیز دارای اشکال است. آنها از روی غرور و تکبّر و خودخواهی سراغ خدا و دین او می‌روند و در مقابل آنها مؤمنین از روی خوف و طمع (امید) بندگی خداوند را می‌کنند. اشراف که خداخواهی‌شان هم از روی غرور و تکبراست قانون شکن‌ترین قشر جامعه هستند و بیشترین فساد را در روی زمین مرتکب می‌شوند.

4. مفاسد بر روی زمین عبارت است از قتل،‌ شرب خمر و مسکرات،‌ غصب مال و حقوق دیگران، خدعه و نیرنگ، زنا و قذف (نسبت زنا به زنان پاک دادن)، القاء شک و شبهه در اعتقادات مردم

5. از نظر قرآن محسن و نیکوکار کسی است که قوانین خداوند و مصالح دین و دنیا را رعایت کند و خداوند را با خوف و طمع بخواند.

6. از رابطه‌ای که در این آیه بین دعا و عدم فساد روی زمین و نیکوکاری برقرار شده است می‌شود نتیجه گرفت که اهل دعا انسان‌های نیکوکاری هستند که بر روی زمین فساد نمی‌کنند به شرط اینکه دعایشان همراه با خوف و رجاء باشد زیرا چنین افرادی به لحاظ روحی و شخصیتی انسانهای معتدل هستند و اهل افراط و تفریط نیستند. بدون شک اشراف با روحیه اشرافی‌گری که دارند نمی‌توانند از چنین اعتدالی برخوردار باشند.   

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دعا حق الله است و خداوند از بندگان خود آن را مطالبه کرده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

        اُدعوا رَّبَکُم تَضَرُّعاً و خُفیَهً إنَّه لایُحِبُّ الْمُعْتَدین (اعراف/ 55)

        ترجمه آیه: پروردگار خود را با فروتنی و در پنهانی بخوانید و از تجاوز دست بردارید که او متجاوزان را دوست نمی‌دارد.

1. پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه‌وآله) می‌فرمایند: برای خداوند از دعا گرامی‌تر نیست و دعا همان عبادت است که در آیه آمده است و سپس این آیه را خواندند: کسانی که از عبادت من با تکبر اعراض می‌کنند بزودی با ذلّت تمام داخل جهنم خواهند شد.

2. این آیه به دو مورد از آداب دعا اشاره کرده است دعا باید همراه با تضرّع باشد و به صورت پنهانی انجام گیرد.

        الف) تضرع و ناله در دعا نشانه توجه انسان به کمبودها، نیازها و ضعف خود در مقابل خداوند قادر متعال است و عامل شکسته شدن غرور و خودخواهی انسان است.  یکی از نشانه های تضرع در دعا بلند کردن دست به طرف آسمان است که سیره پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) و اصحاب آن حضرت در هنگام دعا کردن چنین بوده است.

        ب) دعای پنهانی به اخلاص نزدیکتر است و از ریاکاری دور می‌باشد و شرط آن این است که دعا آرام و به صورت نجوا باشد. آرام صحبت کردن از ادب است و در هنگام دعا در درگاه خداوند هم باعث می‌شود دیگران نشنوند و نسبت به خداوند رعایت ادب شود. پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: آرام دعا کنید. (نجوا کنید)

3. این آیه بین تجاوز (به حقوق دیگران) و دعا رابطه‌ای برقرار ساخته است و می‌توان از آن فهمید که انسانهایی که اهل دعا و خضوع در مقابل خداوند هستند و خود را در مقابل خداوند ضعیف می‌دانند هیچگاه به حقوق دیگران تجاوز نمی‌کنند.

4. دعا از اصول مسلّم نظام تربیتی قرآنی است و اصلاح‌کننده صفات ناپسندی چون غرور و تکبر و خودخواهی می‌باشد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

کسانی که دین را جدی می گیرند دنیا برایشان لهو و لعب می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیاه الدنیا فالیوم ننساهم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بآیاتنا یجحدون (اعراف/ 51)

ترجمه آیه: اشخاصی که در دنیا دینشان را سرگرمی و بازیچه قرار داده اند و زندگی دنیا، آنها را منحرف کرده است امروز (روز قیامت) ما هم آنها را فراموش می کنیم همانطوری که آنها در دنیا ملاقات امروز را فراموش کردند و چون آیات و احکام ما را انکار می کردند.

1.   لهو به معنی غفلت از کارهای اساسی و صرف وقت و همت به کارهای غیر ضروری و لعب به معنی دنبال امور غیر واقعی رفتن و مثل بچه ها دنیا و زندگی را بازی دیدن و منظور از فراموشی و نسیان خداوند در این آیه رها کردن و عدم نصرت و یاری شخص در حوادث عظیم آخرت میباشد.

2.      این آیه شرح حال کافران است و نشانه های کفر را چند چیز می داند

الف. لهو و لعب و غیر جدی گرفتن دین

ب. دنیا را مهم شمردن

ج. فراموشی قیامت و روز ملاقات خداوند

د. انکار نشانه های خداوند

3. نکات تربیتی این آیه:

 الف. احکام و دستورات دین را جدی نگرفتن برای انسان دردسر ساز است و حتی چه بسا سرانجام چنین انسانهایی به انکار آیات خداوند بیانجامد

 ب. جدی گرفتن دنیا و صرف تمام اهتمام برای کسب دنیا دردسر ساز است و انسان را از نعمت های بهشت محروم می کند

 ج. ظاهرا بین اهتمام به دنیا و دین رابطه معکوس است زیرا کسانی که دین را جدی می گیرند دنیا برایشان لهو و لعب می شود و کسانی که دنیا را جدی می گیرند دین برایشان لهو ولعب می شود.

    4. کسب مال و قدرت و آماده شدن و تجهیز جامعه اسلامی در مقابل کفر و شرک و الحاد خواست قطعی خداوند است و با نیت دینی و برای کسب رضایت خداوند انجام می گیرد و مجاهدت در این مسیر از عبادات است و نباید کسی که در این مسیر مجاهدت می کند و از مال و ثروت و قدرت برخوردار می شود گول دنیا را بخورد و مغرور آن شود.

موافقین ۲ مخالفین ۰

مؤمن بصیر و آگاه می تواند در این دنیا خود را به مقصد نهایی (قرب الی الله) برساند

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا و هم بالاخره کافرون (اعراف/ 45)

ترجمه آیه: همانها که مردم را از راه خدا باز میدارند و (با القای شبهه) می خواهند آن را کج و معوج نشان دهند و آنها که به آخرت کافرند.

1. عوج یعنی کجی و انحراف و در این آیه منظور انحراف در دین و شریعت می باشد و منظور از سبیل دین و شریعت خداوند است.

2. این آیه در صدد تفصیل ظالمین است و سه گروه را ظالم می داند: الف) کسانی مانند علمای یهود که دیگران را از رفتن به راه خداوند باز می دارند. بطور کلی هر کس و یا چیزی که باعث ترک واجب و انجام حرام شود باز داشتن و منحرف کردن از راه خداوند است. ب) معاندین حق که همواره راه خداوند را ناهموار و منحرف می خواهند. ج) کفار و منکرین آخرت که شامل منکرین خداوند هم می شود.

3. مصادیق کج نشان دادن راه خدا عبارت است از: الف) تعظیم کسانی که خداوند آنها را تعظیم نکرده است و تحقیر کسانی که در نزد خداوند بزرگند. ب) القاء شبهه در حق ج) بدعت گذاشتن در دین د) تحریف دین

4. اگر در دنیا عده ای هستند که مانع را دین می شوند و راه خداوند را کج نشان می دهند پس مؤمن باید بسیار دقیق و بیدار و بصیر باشد و تلاش در خنثی کردن توطئه آنها کند.

5. حضور در کنار اهل ذکر و بهره مندی از آنها و عدم اعتماد به هر سخنگویی می تواند ما را از انحراف از مسیر حق مصون کند.

در اینجا بجا می دانم متنی از کتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره)  نقل کنم:

نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد؛ و تبلیغات ضد اسلامى و دسایس فکرى را نخست آنها شروع کردند؛ و به طورى که ملاحظه مى‏کنید دامنه آن تا به حال کشیده شده است. بعد از آنها نوبت به طوایفى رسید که به یک معنى شیطان‏تر از یهودند. اینها به صورت استعمارگر از سیصد سال پیش، یا بیشتر به کشورهاى اسلامى راه پیدا کردند «1»؛ و براى‏ رسیدن به مطامع استعمارى خود لازم دیدند که زمینه‏هایى فراهم سازند تا اسلام را نابود کنند. قصدشان این نبود که مردم را از اسلام دور کنند تا نصرانیت نضجى بگیرد؛ چون اینها نه به نصرانیت اعتقاد داشتند و نه به اسلام؛ لکن در طول این مدت، و در اثناى جنگهاى صلیبى «1»، احساس کردند آنچه سدى در مقابل منافع مادى آنهاست و منافع مادى و قدرت سیاسى آنها را به خطر مى‏اندازد اسلام و احکام اسلام است و ایمانى که مردم به آن دارند. پس، به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینى که در حوزه‏هاى روحانیت درست کردند، و عمالى که در دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتى یا بنگاههاى انتشاراتى داشتند، و مستشرقینى که در خدمت دولتهاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند. به طورى که بسیارى از مردم و افراد تحصیلکرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه شده‏اند.

اسلام دین افراد مجاهدى است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانى است که آزادى و استقلال مى‏خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگرى معرفى کرده‏اند و مى‏کنند. تصور نادرستى که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصى که در حوزه‏هاى علمیه عرضه مى‏شود براى این منظور است که خاصیت انقلابى و حیاتى اسلامى را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجراى احکام اسلام باشند؛ حکومتى به وجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگى داشته باشند که در شأن انسان است.

مثلًا تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام‏ حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد.

تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیلکرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصلین روحانى، اسلام را درست نفهمیده‏اند و از آن تصور خطایى دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمى‏شناسند، اسلام را هم نمى‏شناسند. و [اسلام‏] در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگى مى‏کند.

موافقین ۱ مخالفین ۰

رفتن به بهشت نعمت بزرگی است که بدون هدایت خداوند نیل به آن ممکن نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

...و قالوا الحَمد لله الذّی هدانا لهذا وَ ما کُنّا لِنَهتَدیَ لَو لا أن هَدانا الله...( اعراف/ 43)

ترجمه آیه: و (اهل بهشت) می گویند ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمت) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود ما به اینها راه نمی یافتیم.

1. بهشت خود از الطاف خداوند است که ما را به آن هدایت کرده است و تمام اسباب رسیدن به آن را برای ما فراهم ساخته است. تمام اسباب هدایت تکوینی و تشریعی الهی انسان را به بهشت رهنمون می شود و رفتن به جهنم و معذب شدن خلاف جریان نظام هستی است.


2. در روایتی از امام صادق (ع) در توضیح این آیه آمده است: هدایت به بهشت چهره دیگر هدایت به سوی رسول الله (ص) و امیر مؤمنان (ع) و اولاد معصومین (ع) اوست. پس باید شکر توفیق شناخت اهل بیت و محبت به آنها و شیعه و پیرو آنها بودن را بجا آورد.


3. هدایت که حاصل ربوبیت است کار خداوند است و انسان هیچ اختیاری و قدرتی در باره آن ندارد. انسان باید تلاش کند تا در نظام تربیتی توحیدی نقشی مثبت داشته باشد. انسان فقط در انجام وظایف شرعی و دینی خود مثل تبلیغ مختار است و توفیق هدایت از سوی خداوند است.


موافقین ۰ مخالفین ۰

تا زمانی که در دل انسان کینه و حسد است روی آرامش را نخواهد دید

بسم الله الرحمن الرحیم

و نَزَعنا ما فی صُدورهم من غِلٍّ تجری من تَحتهم الانهار... (اعراف/43)

ترجمه آیه: و آنچه در دل از کینه و حسد دارند بر می کنیم  و [آنان در قصرهایی بلند مرتبه و با شکوه که ] از زیرشان نهرها جاری است خواهند بود...

1. این آیه در مقام وصف بهشت و اهل بهشت است و به یکی از ویژگی های اهل بهشت اشاره دارد که در دل آنها کینه و حسدی نسبت به کسی نیست؛ یعنی تا زمانی که در دل انسان کینه و حسدی هست روی آرامش را نخواهد دید و حتی زندگی در بهشت نیز برایش لذت بخش نخواهد بود.

2. غِلّ به معنی کینه، امری عاطفی صرف است ولی بغض همراه با اعتقاد، باور و اندیشه است و صفت مقابل بغض، حبّ است. حب و بغض اگر برای خداوند باشد بسیار ارزشمند است و در روایات زیادی این دو صفت تمجید شده است و معصومین(ع) مومنین را به این دوصفت سفارش کرده اند ولی غل ریشه نفسانی دارد و یک ناهنجار است.

3. انسان کینه توز برای رسیدن به هدفش گناه هم مرتکب می شود ولی مؤمنی که در دل خود نسبت به دشمنان خدا بغض دارد  برای رسیدن به هدفش حاضر نیست گناهی مرتکب شود.

4. چون بهشت و جهنم تجسم اعمال این دنیاست باید دقت کرد که انسان هایی که در این دنیا با کینه زندگی می کنند و با کینه هم از دنیا می روند و حاضر نیستند کسی را ببخشند وارد بهشت نخواهند شد، ما زمانی شایسته بهشت می شویم که در این دنیا کینه را از دلهای خود خارج کنیم .

5. قال ابوعبدالله الحسین (ع) : انّ شیعتنا من سَلِمَت قلوبهم من کل غشٍّ و غلٍّ و دَغَلٍ یعنی بی گمان شیعیان ما دلهایشان از هر خیانت و کینه و فریبکاری پاک است

6. گذشت و احسان و عفو بهترین راه برای جلوگیری از گرفتار شدن به کینه توزی است   


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

در این جهان انسان بطور حقیقی تنها مالک تلاش خود است و سایر مالکیت ها اعتباری می باشد

وَ أنْ لَیْسَ لِلْإنْسانِ إلّا ما سَعَی (نجم / 39) 

ترجمه آیه: و اینکه جز حاصل تلاش خودش، برای انسان نیست.

 

1-    این یک اصل قطعی است که هیچ انسانی برای سعادت آخرت خود نباید به اعمال دیگران دل خوش کند و امیدوار باشد و هر کسی تنها نتیجه تلاش خود را بهره‌مند خواهد شد. و امید بستن به دیگران عین خرافات است. البته آیه نمی‌خواهد باقیات الصالحات را رد کند زیرا آن نیز حاصل تلاش خود انسان است که با فاصله زمانی به دستش می‌رسد.

2-    مفهوم این ایه علاوه بر قیامت، در دنیا نیز می‌آموزد که خوردن مالی که برای آن تلاشی نکرده‌ایم جایز نیست مگر از طریق ارث یا هبه و امثالهم آمده باشد که شارع مقدس خود آنها را اجازه داده است. یکی از دلایل حرام بودن مالی که از طریق شانس یا قمار به‌دست می‌آید همین آیه می‌باشد، خداوند مسیر کسب مال را تلاش می‌داند. اسلام دین تلاش، مجاهدت و مبارزه است و انسان مؤمن تا آخر عمر از تلاش و مجاهدت دست نمی‌کشد.

3-    مفاهیمی چون شفاعت، دعا و استغفار در حق مؤمنین با توجه به این آیه بهتر توضیح داده می‌شوند یعنی تمام این موارد، مزد زحمت خود مؤمن است و خداوند بطور تبعیض‌آمیز یک نفر را شایسته شفاعت نمی‌‌کند. خداوند کسانی را که در راه او مجاهدت می‌کنند و با هوای نفس و شیطان مبارزه می‌کنند یاری می کند. یکی از راه‌های نصرت و یاری خداوند اذن شفاعت و دعا و استغفار در حق چنین انسانهایی است.

4-    در اخلاق اسلامی برگرفته از سنت اهل بیت (ع) کمک خواستن از دیگران مکروه ولی کمک کردن به دیگران مستحب و حتی در مواردی واجب است.

5-    یکی از معانی دیگر این آیه این است که انسانبطور حقیقی تنها مالک تلاش خود است و بقیه مالکیت‌‌ها مثل مالکیت بر پول و ملک و امثالهم اعتباری است. بعد از مرگ نیز تنها چیزی که همراه انسان خواهد بود همین تلاش‌ها و مجاهدت‌ها خواهد بود.   

موافقین ۲ مخالفین ۰