رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

وَ خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ( ص/44 )

تنبیه نباید ابزاری برای باز کردن عقده ها و یا خاموش کردن آتش عصبانیت و یا نفرت مربی باشد.

 ترجمه آیه: (به او گفتیم) دسته‏اى از چوبهاى باریک (ساقه‏هاى گندم و مانند آن) را به دست گیر و با آن همسرت را بزن و سوگند خود را مشکن، ما او را (ایّوب را) بنده شکیبایى یافتیم، چه نیکو بنده‏اى بود که پیوسته روى به درگاه ما داشت.

1. ضِغث به معنی بسته ای از ساقه های گیاهان است که به صورت تر و خشک در یک مشت جا بشود و حِنث به معنی گناه و شکستن قسم می باشد و در بعضی متون به معنی إثم یعنی گناه بزرگ هم بکار رفته است.

2. تنبیه یکی از ابزارهای مؤثر تربیتی است و شیوه هایی دارد و به لحاظ کم و کیف می تواند شدید مثل تنبیه بدنی و یا ضعیف مثل چند دقیقه عدم توجه به شخص خطاکار باشد. تنبیه باید متناسب جرم و با هدف اصلاح و تربیت باشد. در برخی موارد تنبیه برای عبرت دیگران انجام می گیرد و بر شخص تنبیه شده تاثیر مثبت چندانی ندارد. تنبیه نباید ابزاری برای باز کردن عقده ها و یا خاموش کردن آتش عصبانیت و یا نفرت مربی باشد.

3. نهاد خانواده در اسلام مقدس ترین بنیانی است که نباید متزلزل شود و این نهاد دارای آرمان، رسالت، هدف و برنامه است و تحقق آنها نیازمند بکار بردن شیوه های صحیح تربیتی است. خداوند همچنان که عبث بودن حیات بشری را رد می کند بی هدف و بی آرمان و عبث بودن زندگی مشترک را نیز نمی پذیرد

4. مسئول اصلی و سکان دار تربیت، ترقی معنوی و محقق ساختن خواسته های خداوند در خانواده، مرد خانه است و در روز قیامت مردان خانه مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. خداوند دستور می دهد که مرد باید خود و اهل خانه خود را از آتش جهنم حفظ کند. «اى کسانى که ایمان آورده‏ اید خود و خانواده‏ تان را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگاه دارید، آتشى که فرشتگانى خشن و سخت‏گیر بر آن گمارده شده‏ اند، و هرگز با فرمان خدا مخالفت نمى‏ ورزند و دستورات او را دقیقا اجرا مى‏ کنند! »( تحریم/6 )  

5. زدنی که در قرآن از آن یاد می شود زدن متداول در بین ما نیست بلکه زدن نوعی اظهار ناراحتی شدید از طرف مربی نسبت به خطایی است که سرزده است و لذا در تنبیه شرط است که محل تنبیه نباید سرخ و یا کبود و یا زخمی شود. چنین تنبیهی متفاوت از تنبیهی نخواهد بود که خداوند به حضرت ایوب برای بجا آوردن قسم پیشنهاد کرده است.

6.  خود خواهی، توجه به خواسته های فرد و بی توجهی به خانواده و بنیان مقدس آن و مصالح اجتماعی باعث شده است افراد خانواده بدون دلسوزی نسبت به هم و اهتمام بر سرنوشت یکدیگر جدایی را راهکار مترقی حساب کنند و تا ممکن است درد سرهای خود را کم کنند.

7. توبه کردن در مقابل لج بازی و عناد است و از ویژگی های همه انبیاء اوّاب یعنی بسیار توبه کننده بودن است. خداوند خود توبه کننده است و توبه کنندگان را دوست می دارد.

8. خداوند در این آیه حضرت ایوب را از شکستن قسم نهی می کند. در مورد این آیه علت قسم توطئه شیطان است و حضرت ایوب از آن توطئه باخبر می شود ولی خداوند از شکستن قسم آن حضرت را نهی می کند و چاره ای را پیشنهاد می کند. این مطلب اهمیت پایبندی به عهدها، قسم ها و نذرها را بیان می کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

و هل أتاک نبؤ الخصم إذ تسوّروا المحراب (ص/ 21)

قضاوت بین انسانها فرصتی است که بتوان رفتار آتی آنها را اصلاح کرد

آیات 21 تا 26 سوره ص ماجرایی را نقل می کند که بسیار آموزنده است. ماجرا از این قرار است که افرادى به عنوان دادخواهى از محراب داود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند، او نخست وحشت کرد، (شاید علت وحشت این بوده  که در آن زمان  حضرت داود حاکم بوده و محافظ داشته و انتظار حضور آن افراد را نداشته است)  سپس به شکایت شاکى گوش فرا داد که یکى از آن دو 99 گوسفند ماده داشته و دیگرى فقط یک گوسفند، در حالى که صاحب نود و نه گوسفند از برادرش تقاضا داشته که یکى را هم به او واگذار کند، حضرت داود حق را به شاکى داد، و این تقاضا را ظلم و تعدى خواند، سپس از کار خود پشیمان گشت، و از خداوند تقاضاى عفو کرد و خدا او را بخشید.

نکاتی که در این ماجرا  می توان مطرح کرد:

1.      طبق روایات نقل شده از معصومین(ع) آن دو نفر ملائکه بودند و خداوند برای آزمایش حضرت داود آنها را فرستاده بود و چون ماموریت حضرت داود قضاوت به عنوان نبی بود می بایست در این امر آزموده تر می بود.

2.      قضاوت از شئوناتی است که اکثر انبیا داشتند و معلوم می شود که مربیان نمی توانند از این امر شانه خالی کنند. ولی دو نکته برای کسانی که قضاوت می کنند در این آیات هست یکی اینکه سعی کنند عادلانه و بر اساس حق قضاوت کنند و دیگر اینکه قضاوت فرصتی برای قاضی فراهم می کند که می تواند در ضمن قضاوت نصیحت نیز بکند و رفتار آتی کسانی که به هر دلیلی اختلاف پیدا کرده اند را اصلاح کند.

3.      حضرت داود علت استغفارش این بود که به دلایل طرف مقابل گوش نداده بود و قضاوتش فقط بر مبنای ادعای یکی از طرفین بود. داشتن مال زیاد جرم نیست و فقر نیز دلیل حقانیت نیست شاید تمام گوسفندان مال یکی بوده و برادر شاکی یک گوسفند را از برادرش دزدیده بود و طلبکارانه مدعی بوده که چرا این گوسفند را از من می گیرد؟

4.      یکی از نصایح حضرت داود در این ماجرا این است که اکثر شرکا در امر اقتصاد که اموالشان با هم یکی است به هم ظلم می کنند و بهتر است که وضعیت اموال کاملا شفاف باشد و ضمنا تنها انسان های مؤمنی که عمل صالح انجام می دهند شایسته شراکت هستند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

أجَعَل الآلهه إلهاً واحداً إنَّ هذا لَشَیءٌ عُجابٌ ( ص/5 )

آنچه مایه تعجب است لزوما باطل نیست

ترجمه آیه: آیا او (پیامبر اسلام) بجای این همه خدایان، خدای واحدی قرار داده است؟ این براستی چیز عجیبی است.

1. کافران گاهی اوقات تعجب را به عنوان دلیل باطل بودن قرار می دادند؛ در حالی که تعجب ملاک حق و یا باطل بودن نیست و صرفا تعجب بطور مقطعی انسان را به حالت تحیر می برد. از طرح این نکته در قرآن، کثرت استفاده از آن توسط کفار و تاثیری که چنین نوع مواجهه ای بر مخاطب دارد را می شود فهمید. 

2- عامل تعجب انسان ها می تواند چند چیز باشد: خلاف عادت، خلاف سنت های حاکم بر زمان و نادر بودن. هر کدام از اینها می تواند درست و یا اشتباه باشد. به این معنا که همه عادت ها درست نیستند و همه سنت های حاکم بر جامعه در هر زمانی لزوما درست نیستند برخی از این عادت ها و یا سنن آشکارا خلاف عقل هستند و در باطل بودن آنها هیچ عاقلی شک نمی کند مثل سنت زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت و عادت به پرستش بت های دست ساخته در اقوام باستانی. 

نادر بودن نیز نمی تواند ملاک حق و یا باطل بودن باشد در یک جامعه میلیونی تنها عده ی نادری از متخصصان یک دانش بر یک مطلب علمی مسلطند و یا همیشه برای یک قوم چند صد هزار نفری یک پیامبر مبعوث می شود و وحی الهی تنها به او نازل می شود.

3- امروز جامعه بشری و حتی جامعه علمی از تعجب برای استدلال استفاده می کنند و بر اساس آن نسبت به حقانیت و یا بطلان یک گزاره قضاوت می کنند. اگر گزاره ای با یافته های قبلی هماهنگ نباشد به سختی مورد پذیرش جامعه علمی قرار می گیرد. خصوصا اگر این گزاره وحیانی باشد و حامل تکلیف برای انسان باشد.

4. فرزندان خود را از ابتدا با استدلال منطقی عادت دهیم و نیز آنها را با دلایل پذیرش یک واقعیت و یا حقیقت آشنا کنیم. البته آنچه مد نظر بنده است چیزی فراتر از فلسفه و اندیشیدن است. اندیشه به همراه منطق یعنی درست اندیشیدن و نیز بیان حجت های پذیرفته شده در اسلام (مثل عقل، کتاب، سنت و علمایی که اهل اطلاع از دین هستند)بسته آموزشی کاملی است که باید به طور تدریجی از سنین کودکی آموخته شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

السلام علی الحسین (ع) یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا

با عرض سلام و تسلیت ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و اولاد و اصحاب آن حضرت آرزوی قبولی عزاداری ها و اعمال و عبادات همه شما را دارم. خداوند همه ما و نسل ما را با محبت اهل بیت پیامبر زنده بدارد، بمیراند و در  روز جزا محشور بدارد 

موافقین ۰ مخالفین ۰

ولقد یسَّرنا القرآن للذِّکر وهل من مدّکر ( قمر/ 17 و 22 و 32 و 40 )

داستان ها در هدایت بشر نقش مهمی دارند

ترجمه آیه: و قطعا ما قرآن را برای پندآموزی آسان کرده ایم پس آیا پند گیرنده ای هست؟

1. این آیه ترجیع بند سوره قمر است که بعد از چند آیه و پس از نقل داستان یکی از انبیاء و عذابی که بر قوم او نازل شده است این آیه تکرار می شود.

2. ذکر، علم و معرفتی است که در دل انسان حاضر است و برای فهم آن نیازی به برهان و یا حتی تأمل و اندیشیدن نیست و منظور از ذکر در این آیه اسماء و صفات الهی و یا مفاهیم نورانی قرآن است که در دل مؤمن حاضر است.

3. با استناد به این آیه قرآن کتابی است که مفاهیم آن به آسانی در خاطرها می ماند. بعضی از مفسرین ( مثل طبرسی ) منظور از آسان بودن به یاد ماندن مفاهیم قرآنی را به معنی آسان بودن ازبر کردن قرآن گرفته اند و گفته اند که لحن، آهنگ، کلمات و حروف قرآن طوری است که ازبر کردن آیات قرآن را آسان نموده است و برخی معتقدند منظور  از این آسان بودن، نقل مفاهیم بسیار عمیق در ضمن قصه ها و داستان ها می باشد که قرآن را آسان نموده است و لذا خواندن و پند گرفتن از قرآن برای همه اقشار و سنین آسان است.

4. همچنین به استناد همین آیه می توان گفت که قرآن دارای مفاهیم بسیار عمیق است ولی خداوند برای انسان ها آن مطالب را آسان نموده است و تفاسیری که نگاهی عمیق، فلسفی و کلامی به قرآن داشته اند درست بوده و عده ای باید برای استخراج و فهم و انتقال آن مفاهیم تمام تلاش خود را بنمایند.

5. داستان ها مفاهیم عمیق و دشوار را آسان و ماندگار می کنند و نباید از آن و نقشی که می تواند در جامعه برای هدایت همه اقشار و سطوح سنی ایفا می کند غافل بود.

6. انسان برای هدایت خود به نکات هدایتگری که فراموشش نشود نیازمند است. پس مشکل اساسی انسان در مسیر هدایت بیشتر فراموشی و غفلت است و لذا حجم زیادی از برنامه های فرهنگی در جامعه اسلامی باید از جنس یادآوری و از بین بردن غفلت و فراموشی باشد نه تعلیم و آموزش مفاهیم عمیق دینی. هرچند تعلیم و تعلم یک اقدام اساسی در جامعه می باشد و از ضرورت برخوردار است. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یَومَ تُبلَی السَّرائِر (طارق /9) روزی که رازها آشکار می شود.

نیت اعمال در دنیا مخفی است و تنها اعمالی که مخلصانه انجام گیرد قبول خواهد شد

1-    سرّ به معنی پرده است و این جهان دارای سرّ است یعنی انسان ها می توانند اعمال و افکار خود را بپوشانند. پوشاندن اعمال خوب نشانه اخلاص است و اجر و پاداش آن بیشتر از اعمالی است که به صورت آشکار انجام می شود و پوشاندن اعمال بد می تواند دو انگیزه داشته باشد یا برای نفاق است که بدترین کارها می باشد و عذاب مجرم را می افزاید و یا به دلیل تبعیت از دستور خداوند مبنی بر کتمان فحشاء و جلوگیری از اشاعۀ آن است که در این صورت عذاب فرد گنهکار به خاطر پوشاندن آن کمتر می شود و حتی ممکن است مورد عفو الهی قرار گیرد.

2-   برخلاف این دنیا، آخرت دارای سر نیست. پشت پرده ها و اسرار در آن روز آشکار می گردد و باعث افتخار مومنان و صالحان و سرافکندگی مجرمان خواهد بود. البته روایات ذیل این آیه که به عنوان تفسیر از زبان معصومین (ع) نقل شده است بیشتر اعمالی را سرّ دانسته اند که اعمال نیک و فرائض الهی هستند که مخلصانه و پوشیده از دید سایرین انجام می گیرند و مثل حدیثی که از پیامبر اکرم نقل شده است که قال رسول الله (ص): ضَمَّن اللهُ خَلقَه اربعَ خصالٍ الصَلوه و الزَکاه و صُوم شَهر رَمضان والغُسلُ من الجنابه و هی السَّرائر التی قال الله تعالی یَومَ تُبلَی السرائر

      پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند پاداش چهار عمل را برای بندگانش ضمانت کرده است: نماز، زکات، روزه ماه رمضان و غسل جنابت. و این  اعمال همان سرائر و رازهایی هستند که خداوند فرموده است: روزی که رازها آشکار می شود.                

3-    این آیه بیشتر به نیت انسان ها در اعمالشان دلالت دارد که در این جهان همیشه مخفی است. در روز قیامت اعمال انسان باتوجه به نیت ارتکاب آنها سنجیده می شود و اعمال فاسد از صالح تمیز داده خواهد شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

لَقَد خَلَقْنَا الانسانَ فی کَبَد (بلد / 4) همانا به تحقیق ما انسان را در سختی و رنج آفریدیم.

دنیا و آخرت بدون تلاش و تحمل سختی به دست نمی آید


1- کبد به معنی رنج،‌ مشقت،‌سختی و خستگی است و بعد از دو قسم که در آیات قبل آمده است خداوند از یک سنّت قطعی الهی خبر می‌دهد که خلقت انسان در رنج و مشقت است.

2- این آیه در مقام دلداری از نبی‌اکرم(ص) است که در راه اسلام بسیار رنج کشیده است. وقتی همه گرفتار یک بلا شوند قابل تحمل‌تر خواهد بود. (البلیّه اذا عمّت طابت، بلا وقتی عمومی می‌شود گوارا می‌گردد.) و خداوند می فرماید ای پیامبر تنها شما در رنج نیستی و دنیا همین است که همه در رنجند. البته کاربرد این آیه فراتر از نبی‌اکرم (ص) می‌باشد و برای همه بشریت دلداری می‌دهد.

3- هر چند انسان هر نعمتی را که مطالبه می کند دوست دارد آسان و بدون رنج به دست آید ولی در این دنیا هیچ نعمتی بدون تحمل رنج، زحمت، ناملایمات و یا غم و اندوه حاصل نمی‌شود. تمام شئون زندگی انسان در این جهان با رنج و درد و زحمت و غم و اندوه احاطه شده است.

4- انسان به دنبال آخرت باشد یا به دنبال دنیا و رفاه و آسایش و یا در پی کسب علم و دانش باشد در هر صورت رسیدن به این اهداف نیازمند تلاش، تحمل درد و رنج و سختی و مشقت است. انسانهایی که این سنت قطعی الهی را درست درک کرده‌اند و رنج و تعب را در این جهان به جان می‌خرند و همیشه برای جهاد آماده هستند به هدف خود می‌رسند و آنها که تحمل مشقت ندارند نه در این دنیا و نه در آخرت به سعادت نخواهند رسید.

5- این آیه در ضمن پیامی به کسانی دارد که در این دنیا به دنبال رفاه و آسایش هستند و هدف خود را رسیدن به آن قرار داده‌اند و می‌خواهد به صراحت بگوید که چنین هدفی انحرافی و خطاست. دنیا محل تحمل سختی است و تنها آخرت است که محل آسایش و آرامش ابدی می‌باشد و باید برای زندگی با مشقت در تمام عمر آماده باشیم. در یک حدیث قدسی خداوند به پیامبرش می‌فرماید: مردم در دنیا به دنبال راحتی و آسایش هستند در حالی که من آن را در بهشت قرار داده‌ام.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

إنَّ فی ذلک لَذکری لِمَن کان له قَلْبٌ أوْ ألْقی السَّمع و هو شهید (ق/ 37)


اگر نمی توانیم راه درست را خودمان پیدا کنیم حتما از آگاهان و رهروان طریق سعادت پیروی کنیم


ترجمه آیه: به‌درستی که در این معنا تذکری است برای هر کس که فهم داشته باشد و گوش فرا دهد و حاضر باشد.

1- کلمة قلب به معنای نیرویی است که آدمی بوسیله آن تعقل می‌کند و حق را از باطل و مضر را از مفید و خیر را از شر تشخیص می‌دهد و القاء سمع به معنی گوش دادن و پیروی کردن است و قرآن در این آیه انسانها را به دو دسته تقسیم کرده است. عده‌ای که خود دارای قوة عاقله هستند و قادر به تشخیص خوب از بد هستند و عده‌ای که قوة تفکرشان قوی نیست ولی علمای راستین را می‌شناسد و با پیروی از آنها راه خود را پیدا می‌کند. قرآن هر دو دسته را تأیید می‌نماید و می توان از این نوع دسته‌بندی، گروه سوم را نیز تشخیص داد که از روی لجبازی عبرت نمی‌گیرند و مسیر حق را نمی‌روند. امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) مردم را به سه دسته تقسیم می‌کند: دانشمند الهی و آموزنده‌ای که قصد رستگاری دارد و انسانهای پشه مانند که سرگردانند. (نهج‌البلاغه حکمت 147)

2- این معنی از آیه در جاهای دیگر قرآن نیز آمده است مثلا در سورة ملک خداوند از زبان اهل جهنم می‌فرماید که اگر می‌شنیدیم و یا تفکر می‌کردیم اهل آتش دوزخ نمی‌شدیم. (ملک / 10) یعنی راه های هدایت عبارت از تعقل و پیروی از رهروان طریق حق می باشد.

3- منظور از «ذلک» اشاره به قصه‌های عبرت آموز امت‌های پیشین است که هلاک شده‌اند و در قرآن قصة آنها آمده است. وقتی حادثه ای رخ می دهد و یا واقعه ای تاریخی نقل می شود یا قوه عاقله انسان قوی است و خودش تحلیلی از آن ارائه می دهد و عبرت های آن را برای خودش و دیگران استخراج می کند ویا فرد از تحلیل و نکات هدایتگر دیگران که قابل اعتماد باشند استفاده می کند و راه هدایت را پیدا می کند. داستان باعث خواب بچه‌ها و بیداری بزرگان است.

4- از واژه شهید به معنی گواه سه شرط عبرت گرفتن از قصه‌ها و حوادثی که در جهان رخ می‌دهد استفاده می‌شود اول اینکه انسان خود حاضر باشد یعنی هوشیار و غیرمشغول به چیزهای سرگرم‌‌کننده و لهو و لعب باشد دوم آگاه از صحّت حادثه باشد و بدون تحقیق و دقت هر قصه و حادثه‌ای را نپذیرد. و سوم خود اراده و قصد شنیدن و عبرت گرفتن را داشته باشد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

مَا یَلْفِظُ مِن قولٍ الّا لدیه رَقیبٌ عتید (ق/ 18)

بیشترین گناه انسان ها بوسیله زبان می باشد


ترجمه آیه: و هیچ سخنی انسان نمی‌گوید مگر اینکه آن سخن توسط فرشته‌ای مأمور و مراقب ثبت می‌شود.

1- رقیب به معنی مراقب و نگهبان و عتید به معنی حاضر و آماده است صفات رقیب و عتید به هر دو فرشته الهی متعلق است. یعنی دو فرشته در سمت راست و چپ  انسان مراقب و حاضرند تا تمام اعمال انسان را ثبت کنند. (در روایات آمده است رقیبان و عتیدان یعنی دو فرشته مراقب و حاضر)

2- تمام اعمال، حرکات و سکنات انسان توسط فرشتگان ثبت می‌شود ولی در این آیه به دلیل اهمیت بسیار بالای زبان که اکثر گناهان انسان مربوط به زبان است فقط به زبان پرداخته شده است. در کتب اخلاقی بیش از 80 نوع گناه برای زبان انسان شمرده شده است و باید انسان در مقایسه با سایر اعضاء خود از زبان بیشتر مراقبت کند.

3- فرشتگان الهی تمام اعمال خوب و بد انسان را ثبت می‌کنند. در روایات آمده است که وقتی بنده‌ای نیّت خیر می‌کند فرشتگان یک ثواب برای او می‌نویسند و اگر آن را انجام دهد ده ثواب می‌نویسند ولی اگر نیت انجام کار بد کرد آن را نمی‌نویسند و اگر انجام داد فرصت توبه می‌دهند. اگر تا هفت ساعت بعد از ارتکاب گناه توبه نکرد یک گناه در نامه اعمال او نوشته می‌شود.

4- در روایات به عنوان یکی از راهکارهای کنترل زبان به سکوت تأکید شده است و زیاد حرف زدن مورد نکوهش قرار گرفته است.  قال علی (علیه‌السلام): مَن کثر کلامه کثر خَطَؤه و من کثر خطؤُه قلّ حیاؤُه و مَن قَلّ حیاؤه قل وَرَعُه و مَن قَلّ وَرَعُه مات قلبه و مَن مات قلبه دخل النّار، هر کس زیاد حرف بزند لغزشش زیاد می‌شود و هر کس لغزشش زیاد شود (زیاد عذرخواهی می کند و هر کس عذرخواهی‌اش زیاد شود) حیائش کم می‌شود و هر کس حیائش کم شود جسارت به انجام گناهش بیشتر می‌شود (خدا ترسی‌اش کم می‌شود) و هر کس خدا ترسی‌اش کم شود قلبش مرده است و هر کس قلبش بمیرد داخل آتش می‌شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وَ لقد خلقنا الانسان و نَعْلمُ ما تُوَسْوِسُ به نَفْسهُ و نحن أقربُ الیه من حَبلِ الوَرید (ق/16)

انسان محضر خداوند است و نباید غیر خدا را در دل خود جای دهد

ترجمه آیه: و مسلّماً  ما انسان را خلق کردیم و ما به وسوسه‌های نفسانی او بخوبی آگاهیم و به انسان از رگ گردن او نزدیک‌تریم.

1- وسوسه خطور افکار زشت و ناپسند در دل می‌باشد و ریشه این لغت وسواس است به معنی صدای زیور آلات زنان و یا سخنی که درِگوشی و آهسته گفته شود که هر دو بر دل انسان مؤثر هستند.

2- یکی از ویژگی‌های این آیه استمرار است یعنی هم خلقت انسان از زمان آغاز بی وقفه استمرار دارد و هم تا زمانی که هستی او باقی است، لحظه ای خداوند از خطورات قلبی انسان غافل نیست و همواره از رگ قلب انسان به او نزدیکتر است (و این امر لحظه‌ای انقطاع ندارد).

3- این آیه دلالت بر قدرت و علم خداوند دارد. علمی که از لایة اتفاقات ظاهری عبور می کند و به کنه و باطن حوادث مثل خطورات قلبی انسان می‌رسد. خداوند از تردیدها، اراده‌ها، هواها و هر آنچه که در قلب انسان رخ می‌دهد آگاه است.

4- تعبیر نزدیکی خداوند به انسان از رگ گردن، بیانی عام فهم است و در رابطه خداوند با انسان نه تنها این تعبیر صادق است بلکه تعابیری از این محکم‌تر نیز در قرآن وجود دارد. اِنَّ الله یحول بین المرء و قلبه (انفال/24) یعنی خداوند حائل بین انسان و قلبش است و از خود انسان به خودش نزدیکتر است.

5- وسوسه در مراحل حدیث نفس و یا میل درونی مؤاخذه ندارد و از سوی خداوند بخشوده شده است ولی وقتی با اختیار قلب در امری حکم می‌کند و چیزی را تأیید و یا رد می‌کند (اعتقاد) و یا قصد انجام فعلی را در درون پیدا می‌کند و مقدمات آن را در عمل فراهم می کند مؤاخذه دارد.

6- ریشه وسوسه یا خود انسان و شهوات اوست و یا شیطان است که شامل شیاطین از جنس انسان و جنّ می‌شود که خداوند آنها را خنّاس نام می‌نهد.

7- از این آیه فهمیده می‌شود که توجه به علم خداوند و احساس حضور او در همه جا، حتی در خطورات قلبی، مانع ارتکاب گناه است. عالم محضر خداوند است و در محضر خداوند گناه نکنیم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰