فَما لَهُم عن التَّذکرةِ معرضین (مدثّر / 49)، پس چرا از نصیحت روگردانند؟

1.       در این آیه منظور از «تَذْکِره» قرآن است. خداوند قرآن را کتاب نصیحت معرفی می‌کند.

2.       طبق نظر قرآن شخص مؤمن از لغو و هر امر بیهوده و بی‌ثمر گریزان و روگردان است و شخص مجرم از نصیحت و موعظه گریزان است و اعراض می‌کند. انسانها فطرتاً از ارتکاب حرام و شکستن مرزهای تعیین شده توسط خداوند ناراحت و با انجام کار نیک و حلال مأنوس هستند ولی با انجام گناه و تکرار آن ذائقه فطری انسان تغییر می‌کند تا به حدی می‌رسد که حتی از شنیدن حرف خوب گریزان می‌شود.

3.       بر خلاف عده‌ای که از شنیدن نصیحت بسیار ناراحت می‌شوند سعی کنیم در زندگی زمانی را برای شنیدن مواعظ و نصایح اختصاص دهیم. در خانه‌مان مجلس وعظ برپا کنیم در اماکنی که مجلس وعظ برپاست شرکت کنیم. خداوند کتاب خود را کتاب علم و دانش نام نمی‌نهد که با ارزش‌تر و به تعبیر امروزی ها با کلاس تر جلوه کند؛ کتاب قرآن را کتاب وعظ می‌خواند زیرا جایگاه وعظ نزد خداوند رفیع است.

4.       قرآن علت اصلی گریزان بودن عده‌ای از نصایح و مواعظ قرآن را دو امر می‌داند: عدم ایمان به پیامبر اسلام و رسالت آن حضرت که در نتیجه آن از خداوند می‌خواستند که برای خود آنها کتابی نازل کند البته این علت را خداوند بهانه‌ای بیش نمی‌داند و می‌فرماید که حتی اگر به تک تک آنها قرآنی نازل می کردم باز ایمان نمی‌آورند. و علت دوم عدم ترس از آخرت است. که این نیز یا به دلیل غفلت از آخرت است و یا به دلیل عدم ایمان به آخرت.

     حضرت علی(علیه‌السلام) در فرازهایی از نهج‌البلاغه در مدح از قرآن می‌فرماید که قرآن نصیحت کننده‌ای است که فریب نمی‌دهد و .... و شفای بیماری‌های بزرگ انسان است؛ بیماری‌هایی چون گمراهی، کفر ،‌ نفاق و تباهی .