بسم الله الرحمن الرحیم

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکمُ‏  وَ إِنْ أَسَأْتمُ‏ فَلَهَا  فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الاْخِرَةِ لِیَسوئواْ وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا (إسراء/7)

ترجمه آیه: اگر نیکى کنید، به خود نیکى کرده‏اید، و اگر بدى کنید، به خود [بد نموده‏اید]. و چون تهدید آخر فرا رسد [بیایند] تا شما را اندوهگین کنند و در معبد [تان‏] چنان که بار اول داخل شدند [به زور] درآیند و بر هر چه دست یافتند یکسره [آن را] نابود کنند.

  1. این آیه یک قانون مسلم و تردید ناپذیر الهی را بیان می کند و آن اینکه هیچکسی نمی تواند به کسی سود و یا زیان برساند و هر یک از احسان و اسائه شما مختص به خود شما است، بدون این که به دیگران چیزى از آن بچسبد، و خداوند اثر و تبعه عمل هر کسى را- چه خوب و چه بد- به خود او برمى‏گرداند. لذا علیّ علیه السلام می فرمایند: ما أحسنت إلى أحد و لا أسأت إلیه و تلا الآیة یعنی من تابحال به کسی نیکی و یا بدی نکرده ام و بعد در توضیح این مطلب خود این آیه را تلاوت فرمودند.    (الجوامع الجامع ج 2 ص 318)
  2. هر چند این قانون تخلف ناپذیر الهی سنت جاریه الهی است ولی انسان ها درک صحیحی از آن ندارند و فکر می کنند احسان و نیکی شان یا به نفع دین است و یا به نفع جامعه و یا فرد دیگر و یا خودشان است و بدی شان نیز یا به ضرر دین خدا و یا دیگران و جامعه و یا خودشان است در حالی که تمام اعمال انسان ها یا خیرند و پاداشش را از خدا می گیرند و یا شرند و عذاب الهی شاملشان است.  هیچکس پاداش اعمال خیر کسی دیگر را دریافت نمی کند و به خاطر عمل شر کسی دیگر عذاب نخواهد چشید.
  3. پس منظور آیه آثار اخروی اعمال انسانهاست مضمون این آیات  نیز آن را تایید می کند: فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ترجمه: پس هرکس کوچکترین عمل خیر انجام دهد پاداش آن را و اگر کوچکترین عمل شر انجام دهد تنبیه آن را خود در روز قیامت خواهد دید (زلزال/8) مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ» ترجمه: هرکس عمل شایسته انجام دهد به نفع خود کرده است و هر کس کار زشتی انجام دهد به ضرر خود انجام داده است و خداوند به هیچ بنده ای زیان نمی رساند. (فصلت/46) لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ ترجمه: سرنوشت انسان بسته به کاری است که انجام می دهد کار نیک به نفع اوست و کار بد به ضرر اوست. (بقره/ 286)
  4. اما آثار دنیوی اعمال انسان تابع اراده الهی است ممکن است بر دیگران موثر باشد و ممکن است هیچ تاثیری بر دیگران نداشته باشد و تأثیر آن بر دیگری، ممکن است از نوع پاداش و یا تنبیه و یا امتحان الهی باشد؛ مثلا ما قصد آزار و اذیت فردی را داشته باشیم و خداوند همین فعل ما را ابزار امتحان قرار دهد و وسیله تعالی او گرداند و یا ما قصد ضرر زدن داشته باشیم ولی نتیجه به نفع دیگری تمام شود.
  5. " تتبیر" به معناى هلاک کردن و از ماده تبار به معنى هلاک و دمار است. کلمه:" لیسوؤا" از مسائه به معناى غصه‏دار کردن است. و لام در آن براى غایت است، و تقدیر آن چنین است:" بعثناهم لیسوؤا وجوهکم بظهور الحزن و الکابة فیها- ما آن بندگان خود را برانگیختیم براى اینکه نشانه‏هاى ناراحتى‏ و حزن و اندوه را در چهره‏هایتان آشکار سازند، بطورى که آثار ذلت و مسکنت و خوارى و بردگى از سر و رویتان ببارد، و همه اینها به وسیله قتل عام و غارت‏ها و اسیریها که در شما اعمال مى‏کنند صورت بگیرد".المیزان ج 13 ص 54
  6. این آیه ادامه آیات قبل است که به موضوع قوم بنی اسرائیل و وعیدی که خداوند به آنها داده است اشاره دارد. از ظاهر آیات چنین بر می آید که قوم بنی اسرائیل به دلیل اینکه دوبار طغیان کرده و فساد در روی زمین کرده است لذا دو بار گرفتار بلا شده است. در هر دو بار دشمنان با حمله به شهر آنها (اورشلیم) هیکل سلیمان (هیکل یعنی بنا و ساختمان) که مسجد یهودیان (مسجد الاقصی) و نماد اقتدار آنها بوده است را فتح کرده اند و با کشتن و غارت و اسیری و اخراج از دیار، آنها را به خاک مذلت نشانده اند. به دلیل تاریخ پر فراز و نشیب قوم بنی اسرائیل مطابقت تاریخ با این آیات آسان نیست. اینکه این آیات از تحقق این دو وعید خبر می دهد و قبل از ظهور اسلام رخ داده است؛ یا از وقوع یکی خبر می دهد و دومی را پیشگویی می کند و مثلا وعید دوم بعد از ظهور اسلام و با فتح اورشلیم توسط مسلمانان محقق شده است؛ یا وعده دوم هنوز محقق نشده است و یا هر دو وعید محقق نشده است اختلاف نظر وجود دارد. ولی به نظر می رسد مفسرین قرآن در تحقق وعده اول کمتر مردد شده اند و معتقدند قبل از اسلام و توسط بخت النصر محقق شده است. وعید دوم نیز از ظاهر آیه محقق شده به نظر می رسد.
  7. این آیه در ضمن نقل یک مصداق، قانونی کلی بیان کرده است که در ابتدا ما به آن پرداختیم. هر چند آن سنت و قانون الهی کاربرد تربیتی دارد ولی روایات ذیل آیه و مصداق بیان شده توسط قرآن نشان می دهد که این آیه در صدد بیان قانونی برای همه حکومت ها است و آن اینکه: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم. و اگر در روایات این آیه به فساد بنی امیه و یا شهادت ائمه ع و یا ماجرای عاشورا و یا ظلم آخرالزمان تفسیر شده است بیانگر آن است که مصادیقی از آن قاعده کلی گفته شود.

     

  1. به هر حال آیات فوق اجمالا به ما مى‏گوید که بنى اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقام سختى گرفت، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتى براى آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگریها و فسادانگیزى‏ها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمى‏ماند، هنگامى که قدرت یافتیم حوادث دردناکى را که در آینده در انتظار ما است فراموش نکنیم و از تاریخ گذشتگان این درس را بیاموزیم.(تفسیر نمونه، ج12، ص 32)

 

  1. حضرت امام خطاب به مسئولین نظام اسلامی می فرمود: باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمى که شماها را روى کار آورده‏اند، این مردم زاغه‏نشین که شماها را روى مسند نشانده‏اند ملاحظه آنها را بکنید، و این جمهورى را تضعیفش نکنید. بترسید از آن روزى که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکى از «ایام‏ اللَّه‏»- خداى نخواسته- باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به 22 بهمن. قضیه [این‏] است که فاتحه همه ما را مى‏خوانند! من از خداى تبارک و تعالى امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهى که مرضى اوست؛ و قلمهاى ما را هدایت کند به یک نوشته‏هایى که مورد رضاى اوست. و بر زبانهاى ما جارى کند یک چیزهایى را که مورد رضاى اوست. صحیفه امام ؛ ج‏14 ؛ ص380