بسم الله الرحمن الرحیم

وَ ءَاتَیْنَا مُوسىَ الْکِتَابَ وَ جَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنىِ إِسْرَ ءِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونىِ وَکِیلًا (إسراء/2)

ترجمه آیه: ما به موسى کتاب آسمانى دادیم و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل ساختیم (و گفتیم:) غیر ما را تکیه‏ گاه خود قرار ندهید!

1.       خداوند در این آیه و آیات قبل و بعد آن معراج حضرت محمد ص و دادن کتاب تورات به حضرت موسی ع و دادن دستور ساخت کشتی به حضرت نوح ع برای نجات مؤمنین را در یک خط سیر واحد قرار داده است. این امر باعث شده است برخی از مفسرین ( تفسیر روان جاوید، ج‏3، ص: 342) معراج و الواح تورات و کشتی نوح را با هم مقایسه کنند و گفته اند وجه اشتراک همه اینها تعجب مخاطبان است که هم معراج حضرت رسول را و هم الواح حضرت موسی را و هم کشتی حضرت نوح را به سخره می گرفتند به دلیل عجیب و شگفت آور بودن.

2.     یکی از مهمترین رکن تربیت کریمانه بیان و تبلیغ راه هدایت است که از طریق تعلیم کتاب آسمانی حاصل می شود. "از ظاهر سیاق این آیات که در صدر سوره قرار دارند چنین برمى‏آید که در مقام بیان این معنا است که سنت الهى در امتها و اقوام مختلف انسانى همواره بر این بوده است که ایشان را به راه بندگى و توحید هدایت نموده و رسیدن به آن را برایشان ممکن ساخته و ایشان را در پذیرفتن و نپذیرفتن مخیر نموده است، نعمت‏هاى دنیا و آخرت را در اختیارشان قرار داد و ایشان را به همه رقم اسبابى که در اطاعت و معصیت بدان نیازمندند مسلح و مجهز ساخت تا اگر اطاعت و احسان کنند به سعادت دنیا و آخرت پاداششان دهد، و اگر گناه و عصیان ورزند به نکال و خوارى در دنیا و عذاب آخرت کیفرشان کند" (تفسیر المیزان، ج 13 ص 35)

3.     واژه کتاب در قرآن مشتمل بر وظایفى اعتقادى و عملى است که باید به آن معتقد شده و عمل کنند، و بعید نیست که به خاطر همین جهت فرموده:" ما کتاب را براى موسى فرستادیم" و نفرمود:" تورات را فرستادیم" تا بفهماند که کتاب نامبرده مشتمل بر شرایطى است که اخذ و عمل به آنها بر آنان فرض و واجب است و هدایت بودن آن، همین است که شرایع پروردگارشان را برایشان بیان مى‏کند، شرایعى که اگر به آنها معتقد شوند و عمل کنند به سوى حق راه مى‏یابند و به سعادت دو سرا نائل مى‏گردند.( تفسیر المیزان، ج 13 ص 36)

4.     وکیل کسی را گویند که کارها به او تفویض می شود. خداوند می فرماید کارهای خود را به غیر من تفویض نکنید. یعنی اولا در مقام نظر بدانید که دیگران یا ضعیفند یا خارج از هدایتند و ثانیا اگر به این موضوع یقین کردید پس در مقام عمل نیز کارهای خود را به دیگران نسپارید. به کارها، مطالبات، خواسته های دلتان اعتماد نکنید زیرا شما خودتان یا به دلیل وهم وسوسه یافته از شیطان و یا متاثر از عقل معاش به لذات جسمانی و بهبود زندگی دنیوی سوق می دهید. ولی اگر کارها به خدا سپرده شود همه ابعاد دنیوی و اخروی زندگی مورد توجه قرار می گیرد و همپنین اولویت به علوم و معارف و اخلاق و فضایل داده می شود و هم از امداد غیب و الهامات الهی در انتخاب و تصمیم بهره مند می شوید.                 ( تفسیر ابن عربی، ج‏1، ص: 375)

5.     محتوای اصلی و خلاصه همه شریعت ها و پیام اصلی ادیان آسمانی توحید است و توحید دو بعد دارد عملی و نظری که این ابعاد با هم رابطه طولی دارد و بدون توحید نظری نمی شود به توحید عملی دست یافت لذا خداوند در این آیه به توحید عملی اشاره کرده است تا بگوید برای ایمان هر دو بعد ضروری است.

6.     یکی از صنایع ادبی التفات است یعنی تغییر ضمیر از شخصی به شخص دیگر مثل تغییر سوم شخص غایب به مخاطب و یا تغییر متکم مع الغیر به متکلم وحده که در این آیه در ابتدای آیه ضمیر متکلم مع الغیر استفاده شده است برای حفظ سیاق و در پایان آیه که بحث توحید عملی است برای صیانت از مفهوم توحید و جلوگیری از هر سوء فهمی ضمیر متکلم وحده استفاده شده است. در ضمن در صنعت التفات نوعی تاکید نیز فهمیده می شود که در اینجا تاکید بر موضوع توحید و دوری از هر نوع شرک است.

7.      سؤال: حضرت موسی پیامبر اولوالعزم است چرا در این آیه خداوند هدایت او را منحصر به قوم بنی اسرائیل نموده است؟

پاسخ: اولوالعزم بودن حضرت موسی تردید پذیر نیست و در آیات متعدد دیگر خداوند او را پیامبرای برای همه انسانها خطاب کرده است ولی در اینجا به یک مسئله بسیار مهم تربیتی در سنت الهی اشاره شده است که نیاز به دقت دارد. سنت یا قاعده انطلاق در حرکت انبیاء بیان می کند که همه انبیاء مأمورند تا قوم خود را هدایت کنند و به سعادت برسانند. پیامبران اولوالعزم در قوم خود با مسائل عظیم و در عین حال اساسی روبرو بودند که حل آنها حل مسائل اصلی همه جوامع بشری است. مثلا حضور در صحرای عربستان و در خط استوا، ولی پرداختن به قطب و حل مشکلات آنها نه عاقلانه است و نه مؤثر؛ ولی پرداختن به مسائلی از مردم صحرا که همه مردم دنیا به آن مبتلا هستند مثل جهل و نفاق و شکر و لجاج و امثالهم حضرت محمد ص را یک پیامبر اولوالعزم و خاتم آنها نموده است. شاید از این بشود نسخه ای به همه سیاستمداران جهان پیچید که شما اهتمام به امور داخلی کشور خود بکنید اگر موفق بودید جهان از موفقیت شما بی اطلاع نخواهد بود و نا خواسته به همه جهان صادر خواهد شد (با الهام از تفسیر من وحی القرآن، ج‏14، ص: 29 )