بسم الله الرحمن الرحیم

وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَ قَالُواْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِى الْجَاهِلِینَ (قصص/55)

ترجمه آیه: و چون لغوى بشنوند از آن روى برمى‏تابند و مى‏گویند: «کردارهاى ما از آنِ ما و کردارهاى شما از آنِ شماست. سلام بر شما، جویاى [مصاحبت‏] نادانان نیستیم.»

1.        مقصود از لغو سخنان بیهوده، خشن و زشتى مانند کفر، فحش، توهین، غناء، کذب، غیبت، تهمت و افتراء و مانند آن است که عموما هیچ عاقلی به زبان نمی آورد.

2.      طبق دستور این آیه، وظیفه انسان مؤمن در هنگام شنیدن سخن لغو، اعراض می باشد و منظور از اعراض، عدم مقابله به مثل است. پاسخ عالمانه و مؤمنانه در مقابل کسی که توهین و فحاشی می کند و یا کفر می گوید و یا افترا می زند جواب ندادن و دوری کردن از آن است نه مقابله به مثل و بیان دروغی در پاسخ به دروغ و افترائی در پاسخ به افتراء او. مؤمن حق ندارد لغو بگوید و لغو بشنود و لغو مشاهده کند و در مجالس لغو و لهو حاضر شود و یا با اهل آن تماس بگیرد و معاشرت کند.

3.     منظور از اینکه قرآن از زبان مؤمنان می فرماید: "اعمال ما براى ما، و اعمال شما براى شما"، مهر تایید بر نسبی بودن حق نیست و یا قرآن نمی خواهد راهکار مداهنه را تایید کند.  بلکه منظور از آن اولا اعلام ترک گفتگو و مدارا است ثانیا بیان این مطلب که هر کس مسئول عمل خود است و جزاء عمل خود را میگیرد. مُدارا، کوتاه آمدن از موضع قدرت است، و مُداهنه، کوتاه آمدن از موضع ضعف است. انبیا و اولیاى الهى با مردم مدارا مى‏کنند، امّا در برابر کفر مداهنه نمى‏ورزند.

4.     عبارت سَلامٌ عَلَیْکُمْ در اسلام، وقتی از طرف مؤمن به کافر گفته می شود علامت حلم و بردباری و مدارا است ولی این کلمه میان مؤمنین، کلمه تحیت و دعای سلامتی برای مؤمن است. و سلام بر جاهلان سلام وداع و خداحافظی مؤدبانه می باشد. یعنى شما از ناحیه ما خاطرتان جمع باشد، و ایمن باشید، که گزندى نخواهید دید، این جمله باز اعلام متارکه، و خدا حافظى محترمانه است.

5.     از نظر مرحوم علامه طباطبایی جمله لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ یعنى ما خواهان معاشرت و مجالست با جاهلان نیستیم کلام مؤمنان نیست و هیچ مؤمنی به هیچ جاهل و اهل کلام لغوی نمی گوید که من با جاهلان هم صحبت نمی شوم چون  این جمله مصداق مقابله بدى با بدى مى‏شود؛ پس این جمله در قرآن حکایت زبان حال مؤمنان است، نه اینکه عین این عبارت را گفته باشند.

6.     بهترین آداب دوری از لغو است و شأن نزول این آیه عبد الله بن سلام و تمیم الداری و الجارود العبدی و سلمان فارسی و نجاشی حاکم حبشه و سی نفر از اهل حبشه که توسط جعفر طیار مسلمان شدند می باشد که همه از این ویژگی برخوردار بودند.

7.      این آیه مؤمنان را داری صفات زیر توصیف نموده است: الف- مداراى با جامعه و حتی جاهلان و لاغیان. ب-اعراض و دوری از کلمات لغو و باطل و دروغ و غنا و غیر آنها. ج- مسالمت در جامعه و حتی در برخورد با جاهلان و لاغیان د- دوری از هم صحبتی با اهل لغو و لهو و عدم شرکت در محافل آنها و تبرى از اخلاق ایشان.

8.     این آیه در بیان یکی از مصادیق صبر برای مؤمنان است. در حدیثى از امام صادق ع مى‏خوانیم که فرمود: نحن صبراء و شیعتنا اصبر منا و ذلک انا صبرنا على ما نعلم و صبروا على ما لا یعلمون یعنی "ما شکیبایانیم و پیروان ما از ما شکیباترند!، چرا که ما از اسرار امور آگاهیم و شکیبایى مى‏کنیم (و طبعا این کار آسانتر است) ولى آنها بى‏آنکه اسرار را بدانند صبر و شکیبایى را از دست نمى‏دهند".

وقتی در جامعه ای عده ای بر خلاف عموم ایمان می آورند و سبکی از زندگی را انتخاب می کنند که اکثر مردم خلاف آن عمل می کنند و به دلیل برخورداری از اکثریت سبک زندگی مؤمنان را به تمسخر می گیرند و با کلمات کفر آمیز مؤمنان را مورد خطاب قرار می دهند وظیفه مؤمن چیست؟ اگر رفته رفته دین داری سکه رایج شد و همه در مؤمن نشان دادن بر هم سبقت گرفتند وظیفه چیست؟ به نظر می رسد این آیه نسخه دقیق در هر شرایطی باشد. مدارا و رفتار مسالمت آمیز وظیفه همه مؤمنین در همه زمان ها است.