رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توحید» ثبت شده است

توحید و شرک و توضیحی در باره شعار زن زندگی آزادی

بسم الله الرحمن الرحیم

توحید و شرک

همانا شرک ظلم بزرگ است.(لقمان/13) موضوع توحید و شرک متاسفانه به دو صورت افراط و تفریط مطرح می شود. وهابیت خیلی از مومنین را متهم به شرک می کند و آنها را مشرک می خواند و مسیحیت تعریفی از توحید مطرح می کند که تثلیث آشکار هم شرک محسوب نمی شود و کسی را که حضرت عیسی را خدا می داند مشرک نمی خواند. حال که ما نیز در بحث قبلی آنهایی که از زن زندگی آزادی دفاع می کنند را مشرک دانستیم لازم دیدم بحثی در این خصوص داشته باشیم.

  1. اولا شرک را می توان به دو نوع تقسیم کرد: شرک آشکار که فرد بت مشخصی را می پرستد و برای ربوبیت خداوند شریک موازی قائل است مثلا آب را ربی است و کوه را ربی دیگر و خداوند رحمن در امور آنها هیچ دخالتی ندارد. چنین شرکی مصداق همان موردی است که خداوند آن را نمی بخشد و پایین تر از آن، همه گناهان دیگر را بعد از توبه می بخشد (نساء/48). شرک پنهان که اکثر انسانها و حتی برخی از مومنین دچار آن هستند و در احادیث تشخیص آن را سخت ارزیابی کرده اند. دل بستن به وسیله ها و اسباب و فراموشی خداوند از مصادیق آن است. مانند اکثر ما انسانها که هنگام گرفتاری آنچنان پول، دکتر، مهندس و اسباب دیگر در ذهن ما اهمیت پیدا می کند که خداوند را فراموش می کنیم و وقتی دستمان از همه این اسباب بریده می شود و احساس می کنیم از دست آنها دیگر کاری ساخته نیست تازه متوجه خداوند می شویم.
  2. ثانیا بحث ما از شرک برای متهم کردن کسی به شرک و کفر نیست بلکه بحثی علمی است و می خواهیم فهمی از دین را ارائه دهیم. خداوند در قرآن از انسانها می خواهد که در اعتقاد خود و نیز رفتار خود و عبادات و کارهای نیکی که انجام می دهد دقت کند و از شرک بپرهیزد. هر عبادتی که در آن ریا باشد باطل است یعنی شرک عبادت را باطل می کند و هر عملی که به نیت غیر خدا انجام گیرد اجر و پاداش ندارد و در حدیثی آمده است که اگر در عملی خداوند را با کسی دیگر شریک کنند خداوند آن عمل را نمی پذیرد.
  3. در قانون گذاری نیز آیاتی از قرآن بر این دلالت دارند که باید احکام الهی در آنها ملحوظ گردد. و هر کس بر مبنای قرآن و کتب آسمانی حکم نکند کافر می باشد.(انعام/44) یعنی قانون بشر نباید در تعارض و یا تضاد با قانون خدا قرار گیرد.  
  4. شعار زن، زندگی، آزادی در چارچوب قوانین الهی کاملا مقبول است. زن در نظام الهی حقوقی دارد که باید از آن برخوردار باشد و نیز می تواند زن در عصر جدید از حقوقی برخوردار باشد که با قوانین الهی در تعارض نیست. زندگی هم همینطور است. خداوند برای انسانها حیات طیبه می خواهد. زندگی پاکی که از نعمات حلال خداوند برخوردار باشد و در آن انسانها تحت ظلم قرار نگیرند. در عصر جدید چیزهایی به زندگی اضافه شده است که در صدر اسلام نبوده است و هیچ منافاتی با اسلام و قوانین آن ندارد جامعه حق دارد از رفاه و امکانات موجود جهان معاصر برخوردار باشد.آزادی و حریت از شعارهای اصیل دین است و خداوند هدف از بعثت انبیا را رهایی انسانها از هر قید و بندی که مانع رشد و کمال آنها شود معرفی کرده است. (اعراف/157) اگر حکومتی جامعه و مردم آن را از چنین حقوقی محروم کند مردم حق اعتراض دارند و حکومت ها مکلفند در حد توان خود پاسخگوی مطالبات بحق مردم باشند. اما وقتی این شعار در راستای مخالفت با دین داده می شود آنگاه معنایی غیر از آنچه در بالا گفته شد پیدا می کند. یعنی آنها می گویند: ما زن، زندگی و آزادی که در اسلام تعریف شده است نمی خواهیم و از سوی دیگر در عمل نیز با نماد سوزاندن روسری و یا خلاف اخلاق اسلامی حرف زدن و شعار دادن و یا همراهی با مخالفان اسلام مثل کشورهای استعمارگر که هیچگاه صلاح مسلمانان را نخواسته اند و بهائی ها و امثال آن، نشان می دهند که خواسته ای متعارض با اسلام و قوانین مترقی آن دارند. اینچنین است که شعار زن زندگی آزادی خواسته ای غیر الهی معنی شده و در چارچوب شرک ارزیابی می شود. 
  5. همچنان بر اساس بند ۲ همین نوشته ما قصد اتهام شرک و کفر نداریم و فقط یک بحث علمی- اعتقادی مطرح می کنیم. فهم بنده از موضوع شرک و توحید این است و ضروری است که هر مسلمانی منابع معتبر اسلام بخصوص قرآن را آشنا شود و بر اساس فهم خود که می تواند پاسخگوی فهم خود نزد خداوند شود عمل کند. 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰

توحید و شرک در آیه ۲۳ سوره اسراء

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قَضىَ‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاهُ (اسراء/23)

ترجمه: و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید

  1. " قضى" از ماده" قضاء" به معنى جدا ساختن چیزى و پایان دادن به چیزى است و فرمان دادن، خلق کردن، حکم دادن، به پایان رساندن، اراده کردن، عهد بستن، اعلام کردن و مرگ از مصادیق همین معنا در قرآن می باشد. (تفسیر نمونه، ج‏12، ص: 83)
  2. قضا در این آیه و چند آیه بعدی تشریعی می باشد. منظور از "قضای تشریعی" وضع قانون از سوی خداوند برای انسان است. قضای تشریعی در مقابل قضای تکوینی می باشد که با هم تفاوتهایی دارند. مثلا قضای تکوینی برای همه مخلوقات ولی قضای تشریعی مختص انسان و هر موجود صاحب شعور است. قضای تکوینی تخلف ندارد و آنچه اراده خداوند است محقق می شود در حالی که قضای تشریعی تخلف پذیر است. قضای الهی بر بندگی خالصانه خداوند تعلق گرفته است و بسیاری از انسانها گرفتار شرک هستند.
  3. این موضوع و آنچه بعد از این می آید از مصادیق اقوم هستند که خداوند وعده هدایت بشر را به آن داده است "یهدی للتی هی اقوم". یعنی اگر خداوند فرموده است که این قرآن بشر را به محکم ترین اعتقاد و دین هدایت می کند مصداق آن دعوت به توحید، نیکی به پدر و مادر،  کمک به نیازمندان، پرهیز و نهی از اسراف، تبذیر، فرزندکشى، زنا، قتل نفس، خوردن مال یتیم، عهدشکنى، کم‏فروشى، پیروى غیر علم و تکبر ورزیدن است.
  4. مساله" امر به اخلاص در پرستش" بزرگترین اوامر دینى، و اخلاص در عبادت از واجب‏ترین واجبات شرعى است، هم چنان که در مقابل، شرک ورزیدن به خداى عز و جل بزرگترین گناه است، و به همین جهت فرمود:" خدا نمى‏آمرزد این گناه را که بدو شرک بورزند، و پائین‏تر از آن را از هر که بخواهد مى‏آمرزد". و ما اگر یک یک معاصى را تحلیل و تجزیه کنیم خواهیم دید که برگشت تمامى گناهان به شرک است، زیرا اگر انسان غیر خدا یعنى شیطان‏هاى جنى و انسى و یا هواى نفس و یا جهل را اطاعت نکند هرگز اقدام به هیچ معصیتى نمى‏کند، و هیچ امر و نهیى را از خدا نافرمانى نمى‏کند، پس هر گناهى اطاعت از غیر خدا است، و اطاعت هم خود یک نوع عبادت است‏. (تفسیر المیزان/ج 13 ص 108)
  5. مسائلی که امروز درگیر آن هستیم و در جامعه به عنوان مطالبه به صورت مدنی یا غیر مدنی مطرح می شود مثلا مطالباتی که ذیل شعار زن، زندگی، آزادی مطرح می شود و یا دموکراسی و در خواست رفراندوم و اداره حکومت بر مبنای اراده انسانها، همه به نظر بنده باید در ذیل توحید و شرک بررسی و تحلیل گردد. البته متوجه هستم که هیچ حاکمی نمی تواند چنین بحثی را مطرح کند امروز اگر حاکمی ادبیات الهی را صریح بکار بگیرد متهم به طالبانیسم می شود. ولی بنده که حاکم نیستم می خواهم صریح آنچه را که فهمیده ام بیان کنم و وظیفه خود را در قبال فهمی که از کتاب هدایت یافته ام ادا کنم. حاکم در نظام توحیدی فقط در چارچوب دستورات الهی می تواند مطالبات مردم را پاسخگو باشد. اگر مردم خواهان آزادی بدون قید و شرط شرع باشند هر پاسخ مثبتی شرک محسوب می شود. حق زن آن است که خداوند معین کرده است. سبک زندگی مطلوب که در قیامت باعث نارضایتی خداوند نشود را خداوند بیان می کند. اساسا منشاء حق فقط خداوند است و این حق همراه تکلیف هم هست. یعنی حتی همان حقی که خداوند به انسان داده است اکثرا منوط به ادای تکلیف الهی است. برخی از حق ها را فقط مومنین که دستورات خداوند را اطاعت می کنند دارند. البته حقوق ابتدائی هم داریم که خداوند همه انسانها را از آن برخوردار کرده است مثل حق حیات.
  6. چون تشخیص شرک از توحید خالص سخت است در پایان دعا می کنم خداوند ما را از هرگونه شرک بت پرستی مصون بدارد.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

قل هو الله احد (توحید/1) بگو حقیقت این است که خدا یگانه است

نظام تربیتی در اسلام باید توحیدی باشد همچنان که نظام خلقت توحیدی است.

1-    در روایتی امام سجاد (علیه‌السلام) می‌فرمایند: قال علی بن‌الحسین(ع) ان الله عز و جلّ عَلِمَ أنّه یکون فی آخرالزمان اقوامٌ مَتَعمِّقون فَاَنزل الله تعالی قل هو الله احد و الآیات من سوره الحدید الی قوله و هو علیم بذات الصدور فَمَن رام وراءَ ذلک فقد هلک. یعنی چون خداوند می‌دانست که در آخرالزمان گروهی دقیق و عمیق خواهند آمد سورة توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود (تا متن وثیقی برای تعمق داشته باشند و صرفاً با گمانه زنی نیاندیشند) پس هر کس خارج از این چارچوب گمانه زنی کند گمراه می‌شود. 

2-    در جهان متکثّر که ظاهری شرک‌آلود دارد و هر چیزی متأثر از علّتی است تمام انبیاء الهی انسانها را به توحید دعوت کرده‌اند و تصویری هماهنگ و واحد از این عالم متکثر ارائه داده‌اند. توحید اساس همه اعتقادات ادیان آسمانی است. 

3-    توحید یکی از صفات خداوند است و در کنار صفات دیگر خداوند مانند علم، قدرت ، عدالت، رحمانیت و ... قرار می‌گیرد ولی قابل تفکیک از هیچکدام از این صفات نیز نیست یعنی باید در علم خداوند، در قدرت خداوند، در عدالت خداوند، در رحمانیت خداوند و در ربوبیت خداوند و... توحید را باور کنیم تا خدا باوری ما درست باشد اگر خداوند را عالم بدانیم و عالمی مستقل از خداوند را نیز باور کنیم خداوند را عالم مطلق ندانسته به شرک در علم خداوند قائل شده اید. 

4-    توحید عامل انسجام اجتماعی و برقراری عدالت در جامعه می شود. جامعه وقتی ذیل قانون واحد اداره می شود و از استانداردها و ملاک‌های چندگانه بشری که تبعیض‌ها ریشه در آن دارند پرهیز می گردد  طعم گوارا و شیرین عدالت واقعی را خواهد چشید. 

5-    توحید از تکذیب بت‌های ظاهری شروع می‌شود و تا اعماق زندگی بشر نفوذ می‌کند و انسان را از دلبستگی‌ها نسبت به اسباب مختلف زندگی فردی و اجتماعی نجات می‌دهد. توحید بت هوای نفس،‌ دنیا و لذّت‌های فانی و زودگذر آن و همه آنچه که پست‌تر از انسان است را می‌شکند و اجازه نمی‌دهد که اشرف مخلوقات، یعنی انسان به دل بستن به کمتر از خود و یا دل بستن به همتایان، خود را حقیر و کوچک گرداند. توحید است که به طور حقیقی انسان را متوجه خداوند می‌نماید.

موافقین ۰ مخالفین ۰