رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۱۹۱ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

لذات دنیا و فریب شیطان ( وعده های دروغین) ما را از قیامت غافل می سازد

بسم الله الرحمن الرحیم

یَأَیهُّا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ  فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الحْیَاةُ الدُّنْیَا  وَ لَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ (فاطر/5(

ترجمه: اى مردم، همانا وعده خدا حقّ است. زنهار تا این زندگى دنیا شما را فریب ندهد، و زنهار تا [شیطانِ‏] فریبنده شما را در باره خدا نفریبد.

1.       آغاز این سوره درباره‏ى توحید بود، آیه‏ى قبل درباره‏ى نبوّت و این آیه درباره‏ى معاد است. منظور از حق بودن وعده الهی این است که وعده‏اى که خدا داده قطعا واقع خواهد شد، اینکه همه را می میراند و سپس زنده مى‏کند، و همه را به سزاى اعمالشان مى‏رساند، اگر عملشان خیر بوده سزای خیر، و اگر شر بوده به عذاب گرفتار خواهد کرد. قیامت و میزان و پاداش و عذاب و بهشت و جهنم وعده‏هایى است تخلف ناپذیر که از سوى خداوند قادر حکیم داده شده است.

2.      غرور" یعنی کسی که بسیار اغفال مى‏کند، و ظاهرا منظور از آن شیطان است‏ و معناى فریب شیطان فریب دهنده این است که  شیطان نظر مردم را با امید و وعده های دروغین و یا با مأیوس کردن از رحمت خداوند و یا از طریق تحریف، بدعت و سهل‏انگارى نسبت به احکام و قانون الهى از خدا دور می سازد.

3.      هشدار آیه به مردم که نه به وسوسه‏هاى شیاطین مغرور شوند و نه فریب دنیا را بخورند، در واقع اشاره به این است که راه نفوذ گناه در انسان دو راه است: 1- مظاهر فریبنده دنیا، جاه و جلال و مال و مقام، و انواع شهوات.2- مغرور شدن به عفو و کرم الهى، و در اینجاست که شیطان از یک سو زرق و برق این جهان را در نظر انسان زینت مى‏دهد و آن را متاعى نقد و پر جاذبه و دوست داشتنى و پر ارزش معرفى مى‏کند و از سوی دیگر آثار گناه و دنیا پرستی را در نزد انسان ها کوچک جلوه می دهد.

4.      افرادى که در برابر عوامل فریب قرار مى‏گیرند سه گروهند: گروهى به قدرى ناتوان و ضعیفند که به مختصر چیزى فریب مى‏خورند.گروهى که از اینها نیرومندترند تنها به وسیله زرق و برق دنیا فریفته نمى‏شوند بلکه اگر وسوسه‏گرى نیرومند آنها را تحریک کند و مفاسد اعمالشان را در نظرشان سبک سازد فریب مى‏خورند. گروه سومى که از اینها هم نیرومندتر و پرمایه‏ترند نه خود فریب می خورند و نه کسى مى‏تواند آنها را بفریبد و در حقیقت آنها داخل در عنوان بندگان خاص خداوند مى‏باشند. خداوند می فرماید شیطان هیچ راه نفوذی به بندگان خاص و خالص من ندارد.

5.      وقتى وعده خدا حق و ثابت بود، پس زنهار، که به حیات دنیا مغرور نشوید، و اشتغال شما به لذات و زینت‏هاى آن اعم از مال و مقام و زن و بچه چنان نباشد که شما را از روز حساب غافل سازد، و لذتهاى دنیا و سرگرمیهایش آن چنان دل شما را نبرد، که غرق در لذات دنیا شوید و از حق اعراض کنید.

6.      شیطان برای گمراه ساختن انسان ها از یک سو به ایشان تلقین می کند که خدا حلیم و بخشنده است، و از سوى دیگر می گوید: به دنیاپرستان بنگرید که چگونه از عذاب خدا در امان هستند، هر چه بیشتر در طلب دنیا مى‏کوشند، و بیشتر از خدا غافل و آلوده  گناه مى‏شوند زندگى‏شان بهتر و راحت‏تر، و در بین مردم داراى مقامى رفیع‏تر مى‏شوند. اصلا هیچ احترام و ارزشى نیست، مگر در پیشرفت زندگى دنیا، و در ما وراى این زندگى خبرى نیست، و این وعده و وعید و قیامت و حساب و بهشت و دوزخى که دعوت‏هاى دینى از آن خبر مى‏دهند، مشتى خرافات است. و این همان معنی آیه است که می فرماید ارتکاب گناه کم کم انسان را به انکار قیامت و خدا می کشاند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر دعا و عبادت نبود انسان در نزد خداوند هیچ ارج و قربی نداشت

بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکمُ‏ رَبىِّ لَوْ لَا دُعَاؤُکُمْ  فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامَا (فرقان/77)

ترجمه آیه: بگو: اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایى به شما نمى‏کند. در حقیقت شما به تکذیب پرداخته‏اید و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.

1.      یعبؤ از ریشه عبأ به معنی وزن و قیمت است و در این آیه خداوند می فرماید  اگر دعا و عبادت شما نبود، شما در نزد خداوند وزن و ارزشی نداشتید و خداوند به شما عنایت و توجهى نداشت. یعنى کسى که عبادت نکند، پیش خدا قدر و منزلتى ندارد. دعا یعنی طلب، درخواست و اراده و عامل حرکت انسان همین ویژگی هاست و لذا این ویژگی ها عالی ترین ویژگی های انسان است.

2.      می دانیم در آیات قرآن و روایات اسلامى اهمیت زیادى به مساله دعا داده شده که نمونه آن آیه فوق بوده ولى ممکن است قبول این امر براى بعضى در ابتدا سنگین باشد که دعا کردن کار بسیار آسانى است و از همه کس ساخته است، و یا قدم را از این فراتر نهند و بگویند دعا کار افراد بیچاره است! این که اهمیتى ندارد!. ولى اشتباه از اینجا ناشى می شود که دعا را خالى و برهنه از شرائطش می نگرند در حالى که اگر شرائط خاص دعا در نظر گرفته شود این حقیقت به وضوح ثابت می شود که دعا وسیله مؤثرى است براى خودسازى و پیوند نزدیکى است میان انسان و خدا. یزید بن معاویه عجلى از امام باقر (ع) مى‏پرسد: قرائت (قرآن) افضل است یا دعاى بسیار؟ می ‏فرماید: دعاى بسیار بهتر است و بعد حضرت همین آیه را می خواند.

3.      نخستین شرط دعا شناخت کسى است که انسان او را می خواند. شرط دیگر شستشوى قلب و دل، و آماده ساختن روح براى تقاضاى از او است، چرا که انسان هنگامى که به سراغ کسى می رود باید آمادگى لقاى او را داشته باشد. شرط سوم دعا جلب رضا و خشنودى کسى است که انسان از او تقاضایى دارد چرا که بدون آن احتمال تاثیر بسیار ناچیز است. و بالآخره چهارمین شرط استجابت دعا آن است که انسان تمام قدرت و نیرو و توان خویش را به کار گیرد و حد اکثر تلاش و کوشش را انجام دهد، و نسبت به ما وراى آن دست به دعا بردارد و قلب را متوجه خالق کند.زیرا در روایات اسلامى صریحا آمده است کارى را که انسان خود می تواند انجام دهد اگر کوتاهى کند و به دعا متوسل شود دعایش مستجاب نیست! به این ترتیب دعا وسیله‏اى است براى شناخت پروردگار و صفات جمال و جلال او، و هم وسیله‏اى است براى توبه از گناه و پاک‏سازى روح، و هم عاملى است براى انجام نیکی ها، و هم سببى است براى جهاد و تلاش و کوشش بیشتر تا آخرین حد توان.

4.         در زندگى انسان حوادثى رخ می دهد که از نظر اسباب ظاهرى او را در یاس فرو مى‏برد، دعا مى‏تواند دریچه‏اى باشد به سوى امید پیروزى، و وسیله مؤثرى براى مبارزه با یاس و نومیدى. به همین دلیل دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت‏ فرسا به انسان قدرت و نیرو و امیدوارى و آرامش می ‏بخشد، و از نظر روانى اثر غیر قابل انکارى دارد.

5.        دعا در روایات معصومین (ع) جایگاه والایی دارد برای مثال: در روایتى از پیامبر ص می خوانیم: دعا اسلحه مؤمن، و ستون دین و نور آسمانها و زمین است در حدیث دیگرى از امیر مؤمنان على ع مى‏خوانیم:" دعا کلید پیروزى و مفتاح رستگارى است و بهترین دعا دعائى است که از سینه پاک و قلب پرهیزگار برخیزد و در حدیثى از امام صادق ع مى‏خوانیم دعا نافذتر از نوک نیزه است

6.       پروردگارا! ما را از بندگان خاصت قرار ده و توفیق کسب ویژگیهاى صفات عباد الرحمن را به ما مرحمت کن. خداوندا! درهاى دعا را به روى ما بگشا و آن را سبب ارزش وجود ما در پیشگاهت قرار ده. خدایا! توفیق دعاهایى که مطلوب درگاه تو است به ما مرحمت فرما و از اجابت آن ما را محروم مکن.

موافقین ۰ مخالفین ۰

مؤمنان راستین توجه خاصى به تربیت همسر و فرزند خویش دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعیُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا(فرقان/74)

ترجمه آیه: و (بندگان خدا) کسانی‏اند که می‏گویند: «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده که مایه روشنىِ چشمان [ما] باشد، و ما را پیشواى پرهیزگاران گردان

1.       در این آیه بندگان خدا دو چیز از خدا در خواست می کنند یکی اینکه خداوند اعضای خانواده او را نور چشم او قرار دهد و دوم آنها را امام و پیشوای اهل تقوی قرار دهد. قبل از ورود به توضیح آیه باید گفت اولا آرزوها و درخواستها بیانگر ویژگی های روحی و درونی انسانهاست و ثانیا تحقق دعا ها و در خواست ها نیاز به دو عنصر دارد توفیق الهی که با راز و نیاز با خداوند زمینه اش فراهم می شود و تلاش فردی و اراده ای که خود فرد صرف می کند.

2.      به کسى که مایه مسرت آدمى است قرة عین یعنی نور چشم  گفته مى‏شود؛ یعنی مؤمنان از خداوند می خواهند که همسر و فرزندان آنها طوری باشند که وقتی آنها را می بینند خوشحال باشند؛ بدون شک انسان مؤمنی که بندگی خدا می کند از معصیت همسر و فرزندان خوشحال نمی شود و حتی از اینکه آنها را ثروتمند و یا از نظر جسمی سالم ببیند باعث خوشحالی او نمی شود. "در روایتی امیر المؤمنین علی علیه السّلام می فرماید: به خدا سوگند از خدا  اولاد خوشرو و خوش قامت را نخواستم  ، بلکه از خدا  اولاد مطیع و خائف از خدا را طلب کردم که هر وقت به آن اولاد فرمانبردار خدا  نظر نمایم، چشم من روشن شود." بنده خدا وقتی همسر و فرزندان خود را مثل خود در حال بندگی دید خوشحال می شود.

3.       پس یازدهمین ویژگى  مؤمنان راستین آن است که توجه خاصى به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند.  مراد بندگان رحمان، از اینکه در دعاى خود از خدا در خواست می کنند که  همسران و  فرزندانشان موجب خوشحالی ایشان باشد، این است که: خداوند توفیق اطاعت و حفظ فضیلت های اخلاقی به افراد خانواده اش بدهد. وقتی مؤمنی مشاهده می کند که اعضای خانواده اش در عبادت او را همراهی می کنند و حتی به او کمک می کنند که بهتر بندگی خدا را بجا آورد دلش شاد می شود و چشمانش روشن می گردد.

4.      این دعا مى‏رساند که مؤمنین واقعی پیرو هواى نفس نیستند، زیرا هر همسر و هر فرزندی  را دوست نمى‏دارند، بلکه آن همسر و فرزندی را دوست مى‏دارند که بنده خدا باشند.

5.      پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و سلّم  فرمود: به جبرئیل گفتم: منظور از (أَزْواجِنا) کیانند؟ گفت: خدیجه (کبرا) فرمود: مقصود از (ذُرِّیَّاتِنا) چه افرادى است؟ گفت: فاطمه، حسن و حسین علیهما السّلام فرمود: مقصود از (وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً) کیست؟ گفت:على علیه السّلام. این حدیث بیان گر یکی از مصادیق خانواده خوبی است که باعث مسرت و چشم روشنی پدر خانواده می باشد والبته این عالی ترین مصداق است تا همه از آنها الگو بگیرند.

6.       اینکه بندگان خدا  امامت و رهبری اهل تقوی را از خداوند می خواهند از روی خودخواهی و یا دنیا پرستی و مقام پرستی نیست بلکه در حقیقت در خواست توفیق انجام کارهای خیر است  به حدی که در انجام خیرات و به دست آوردن رحمت خدا از یکدیگر سبقت  بگیرند، در نتیجه دیگران که دوستدار تقوایند از آنها بیاموزند و آنها را پیروى کنند یعنی معنای آیه این می شود که: بار الها! به ما لیاقت و شایستگى عطا کن و ما را براى افراد پرهیزکار و با تقوا پیشوا و رهبر قرار بده، تا بتوانیم آنان را به سوى تو هدایت نمائیم، و ایشان بیش از پیش، ذات مقدس تو را مورد پرستش قرار دهند. بندگان خاص خداوند چون زاهدان گوشه‏ گیر و منزوى، تنها گلیم خویش را از آب بیرون نمی کشند، بلکه سعیشان این است که با علم، فکر،  بیان،  قلم،  مال و قدرتشان دیگران را هم از غرق شدن و انحراف از مسیر حق نجات دهند. آنها الگوها و اسوه‏ هاى جامعه انسانى هستند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

راه خدا را با چشم وگوش بسته نمی ‏توان پیمود

بسم الله الرحمن الرحیم

وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا  بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَم یَخِرُّواْ عَلَیْهَا صُمًّا وَ عُمْیَانًا(فرقان/73)

ترجمه آیه: و(بندگان خداوند) کسانى‏اندکه چون به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند،کروکور نمی پذیرند.

1. خرور به معناى سقوط بر زمین است وگویا درآیه شریفه کنایه است از تواضع و کرنش که نشان دهنده پذیرش و قبول بی چون و چرا است. معناى آیه شریفه این است که: بندگان رحمان چون متذکر آیات پروردگارشان مى‏شوند و حکمت و موعظه‏اى از قرآن مى‏شنوند، کورکورانه آنرا نمى‏پذیرند و بدون اینکه تفکر و تعقل کنند بیهوده و بی جهت، دل به آن نمى‏بازند، بلکه آنرا با بصیرت مى‏پذیرند و به حکمت آن ایمان آورده سپس از نصیحت آن پند می گیرند. در حدیثی از امام صادق (ع) مى‏خوانیم هنگامی که از تفسیر این آیه از محضرش سؤال کردند فرمود: مستبصرین لیسوا بشکاک یعنی منظور این است که آنها از روى آگاهی گام بر مى‏دارند نه از روى شک و تردید.

2. منظورآیه از کسانی که کورکورانه به آیات خداوند عمل می کنند و آن را می پذیرند حتما اشاره به عمل کفار نیست، چرا که آنها به آیات الهی اصلا اعتنایی ندارند، بلکه منظور یا  گروه منافقان است که از اظهار ایمان دنبال منافعی می باشند و یا مسلمانان قشرى است که چشم و گوش بسته بر آیات خدا ایمان می آورند بی آنکه حقیقت آنرا درک کنند، به عمق آن برسند، و مقصود و منظور خدا را بدانند و به آن بیاندیشند و در عمل ازآن الهام گیرند.

3.  راه خدا را با چشم و گوش بسته نمى‏توان پیمود، قبل از هر چیز گوش شنوا و چشم بینا براى پیمودن این راه لازم است، چشمی باطن ‏نگر و ژرف‏ بین و گوشی حساس و نکته‏شناس می خواهد. خداوند در هر لحظه ای بندگان خود را با چیزی آزمایش می کند و هر قدر ایمان انسان قوی تر و مقام معنویش بالاتر می رود امتحانات خدا سخت تر می شود. اگر درست بیاندیشیم زیان اینگروه که بدون تفکر ایمان آورده و چشم و گوش بسته به گمان خود دنبال آیات الهی مى‏روند کمتر از زیان دشمنانی که آگاهانه ضربه بر پایه آئین حق مى‏زنند نیست بلکه گاه به مراتب بیشتر است، اصولا درک آگاهانه از مذهب سرچشمه اصلی مقاومت و پایدارى و ایستادگی است، چرا که چشم و گوش بستگان را به آسانی مى‏توان فریب داد، و با تحریف مذهب از مسیر اصلی منحرف ساخت، و آنها را به وادى کفر و بی ایمانی و ضلالت کشاند. پیامبر خدا می فرماید: یک عالم در مقابل وسوسه های شیطان از هزار عابد محکم تر است.

4. این عبارت مفهوم «خرور» را نفی نمى‏کند بلکه آنرا اثبات مى‏کند و فقط کرى و کورى را نفی مى‏کند، یعنی هر گاه که آیات خداوند براى آنها گفته مى‏شود به شوق شنیدن آن، متواضعانه در مقابلش به خاک مى‏افتند. بنابر این آنها با گوشهاى شنوا و چشمان بینا  [آیات خدا را] مى‏شنوند و مى‏بینند یا به عبارت دیگر تعبّد و بصیرت با هم، از اوصاف عبادالرّحمن است بندگان رحمن، آگاهانه به سراغ دین مى‏روند و وقتی آگاهی یافتند با تمام وجود به آن ایمان می آورند نه مانند روشنفکران هستند که همیشه در حال اندیشه اند ولی در مقابل کلام حق هم سر تعظیم فرود نمی آورند و نه مثل مسلمان سطحی و متحجر هستند که بدون تعقل بپذیرند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خود را با ارتکاب گناه کوچک نگردانیم

بسم الله الرحمن الرحیم


وَ الَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ کِرَامًا(فرقان/72)

ترجمه آیه: و [بندگان خداوند] کسانى‏اند که گواهى دروغ نمى‏دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏گذرند.

1.      زور" در لغت به معنى تمایل و انحراف است، و از آنجا که دروغ و باطل و ظلم از امور انحرافى است، به آن" زور" گفته مى‏شود و منظور از" شهود" گواهی دادن و یا  حضور است، یعنى بندگان خاص خداوند شهادت باطل و دروغ نمی دهند و یا در مجالس باطل، حضور پیدا نمى‏کنند در معنی دوم مجالس لهو و لعب و شرب خمر و دروغ و غیبت و امثال آن را نیز در برمى‏گیرد. از امام صادق (ع) معنی زور در این آیه سوال شد و ایشان فرمودند منظور غنا می باشد یعنی بندگان خدا در مجالس غنا حضور نمی یابند. و مراد از لغو هر چیزی است که خیری در آن نباشد.

2.      پس مراد این آیه این است که مؤمن در مجالس باطل و گناه حضور نمی یابد و برای حضور کسی در مجلس گناه کمک نمی کند و بی شک خودش آن گناه را مرتکب نمی شود مثلا مؤمن نه در مجالس غنا حضور می یابد نه بلیط حضور کسی را تهیه می کند و نه خودش اهل غنی می باشد. حاضر نشدن در مجلس گناه و بى‏اعتنایى به گناهکاران، نوعى نهى از منکر است.‏

3.      کریمانه عبور کردن از لغو در روایات به معنی عدم بکار گیری کلمان زشت در زبان آمده است مؤمن وقتی صدا ها و کلمات زشت و یا بی ارزش می شنوند گوش های خود را پاک نگه می دارند همانگونه که دوست دارند زبانشان آلوده واژه های زشت نشود.

4.       این آیه به زندگی هدفمند مؤمن اشاره دارد. کسی که در این دنیا هدفی مقدس را دنبال می کند و قصد دارد با زندگی در این دنیا مقامات عالی معنوی را بدست آورد و به خداوند نزدیک شود به حدی که در بهشت همنشین انبیا و اولیا گردد زمان و عمر خود را به امور بیهوده و به طریق اولی به گناه صرف نمی کند و این در حقیقت کوچک نکردن خود است و عبور کریمانه و بزرگ منشانه از کنار چیزهای بی ارزش و زشت است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

تنها انسان های لجباز از خطاهای خود توبه نمی کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا وَ مَن تَابَ وَ عَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلىَ اللَّهِ مَتَابًا (فرقان/ 70 و 71)

ترجمه آیات: مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدیهایشان را به نیکی تبدیل مى‏کند، و خدا همواره آمرزنده مهربان است. و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، در حقیقت به سوى خدا بازمى‏گردد.

1.      توبه یعنی بازگشت از گناه و کمترین مرتبه‏اش پشیمانی است، و معلوم است که اگر کسى از کرده‏هاى قبلى‏اش ندامت نداشته باشد از گناه دور نمى‏شود و هم چنان آلوده و گرفتار آن خواهد بود. توبه همان ایمان قلبى و آتش حسرت است که سبب مى‏شود تیره‏گى شرک و گناه از روح انسان زائل شود و صفاى فطرى که به دلیل شرک و یا ارتکاب گناه از دست داده بود بازیابد. و سیئه به معناى قبیح و عمل ناشایسته است ‏سیئه به کاری گفته مى‏شود که مخالف امر خدا باشد.

2.      توبه کننده واقعی شرایطی دارد از جمله: ترک کردن گناه و پشیمانى از انجام آن، اراده و عزم عدم بازگشت به گناه و همچنین تدارک نمودن زمینه ممکن براى جلوگیرى از اعاده آن، هر گاه این چهار شرط فراهم شود شرایط توبه و عدم بازگشت به گناه کامل گشته است. در این آیات برای قبول توبه سه شرط بیان شده است: اول پشیمانی از گناهی که مرتکب شده است دوم اقرار به ایمان سابق خود که در هنگام گناه تیرگی آن را فرا گرفته بود و سوم جبران گذشته با انجام کارهای نیک. پس گنهکار در آتش جهنم گرفتار خواهد بود مگر این سه کار را در دنیا انجام دهد: اول توبه و بازگشت، دوم ایمان و سوم عمل صالح.

3.      یکی از مصادیق عمل صالح برای توبه کننده قبول عواقب گناهی است که مرتکب شده است قاتل باید قصاص شود و اگر غیر عمد بوده باید دیه پرداخت کند؛ دیه فرزندان سقط شده طبق احکام شرع بر عهده سقط کننده است و تا دیه را پرداخت نکند توبه نکرده است. زناکار باید حد زده شود و ...

4.      در این آیه یکی از آثار توبه این است که اعمال زشت انسان در اثر توبه تبدیل به اعمال زیبا می شود؛ در حقیقت این آیه مى‏خواهد بفهماند که توبه در نزد خداوند آن قدر عظیم و اثرش آن چنان زیاد است که گناهان را مبدل به ثواب مى‏کند و این کار هیچ بعید نیست، چون توبه عبارت است از سپردن خود به خداوند و خداى غفور و رحیم در باره بنده اش چنین بخششی را می کند. از امام باقر علیه السّلام در باره همین موضوع سوال شد ایشان فرمود: مؤمن گناهکار را در روز قیامت برای حسابرسی می آورند در حالی که خداى تعالى متولى حساب او است، خداوند او را از گناهانش آگاه می کند بدون اینکه کسی مطلع شود. سپس خداوند به فرشتگان کاتب می فرماید: بدل نمائید گناهان او به ثواب و سپس نامه اعمال او را به همه مردم آشکار کنید. مردم شاهد می شوند که او هیچ گناهی در نامه اعمالش ندارد و آنگاه خداوند او را امر می کند که داخل بهشت شود و این معنای آیه می باشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا امروز گناهان بزرگ چون زنا و شرک و قتل زشتی خود را از دست داده اند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ الَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا ءَاخَرَ وَ لَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتىِ حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقّ‏ وَ لَا یَزْنُونَ  وَ مَن یَفْعَلْ ذَالِکَ یَلْقَ أَثَامًا (فرقان/68)

ترجمه آیه: و کسانى‏اند که با خدا معبودى دیگر نمى‏خوانند و کسى را که خدا [خونش را] حرام کرده است جز به حق نمى‏کُشند، و زنا نمى‏کنند، و هر کس اینها را انجام دهد سزایش را دریافت خواهد کرد.

1.      این آیه در ادامه صفات بندگان خاص خداوند، سه ویژگی سلبی را بیان می کند. اکثر مفسرین این سه گناه را که در این آیه ذکر شده است را بزرگترین گناهان نام نهاده اند که به ترتیب عبارتند از شرک، قتل و زنا.  این گناهان در شریعت همه ادیان آسمانی گناه بوده اند.

2.      ولین گناهی که در این آیه ذکر شده است و نشان می دهد که مهمتر و بزرگتر از دو گناه دیگر باشد شرک است. منظور از شرک فقط بت پرستی های دوران جاهلیت نیست و شامل اعتماد واهی جهان مدرن به غیر خداوند هم می شود که در موارد بسیار زیاد خواسته های خود را بر خواسته های خداوند مقدم می دارد و یا بعضا قوانین بشری را بر قوانین الهی ترجیح می دهد.

3.      کشتن مؤمن به اندازه‏اى بزرگ است که حق تعالى آن را مقارن با شرک قرار داده و از گناهان کبیره مى‏باشد. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر کس برای کشتن مؤمنى به اندازه نصف کلمه کمک کند ، در روز قیامت محشور می شود در حالی که بر وسط پیشانی اش نوشته شده است: «ناامید شده از رحمت خدا». در جهان امروز به دلیل رفاه طلبی، پدر و مادر ها بدون اینکه به عاقبت کار بیاندیشند مرتکب قتل می شوند آمار سقط جنین در جهان معاصر تکان دهنده است.

4.      قتل، در مواردى لازم و حقّ است از جمله: قصاص قاتل، زناى با محارم، زناى کافر با زن مسلمان، زناکارى که زن را مجبور کند، زناى کسى که همسر دارد، مدعى نبوّت، سَبّ و توهین و دشنام به پیامبر (صلوات اللَّه علیه) و ائمه اطهار (علیهم السلام)، مرتد و ...

5.      سومین گناه در این آیه زنا است. بزرگترین گناهان بعد از شرک و قتل نفس، زناست. ابن مسعود گوید: از پیامبر خدا پرسیدم: چه گناهى بزرگتر است؟ فرمود: اینکه براى خدایى که آفریدگار تو است شریک قرار دهى. پرسیدم: دیگر چه؟ فرمود: اینکه فرزند خود را بکشى از ترس اینکه از عهده نانش بر نیایى. پرسیدم: دیگر چه؟ فرمود: اینکه با زن همسایه خود زنا کنى. خداوند در تصدیق گفتار پیامبر خود این آیه را نازل کرد.

6.       در روایات دیده شدن عضوی از بدن زن که واجب است از نامحرم پوشانده شود نیز زنا خوانده شده است.حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله در حدیثی شش اثر برای زنا شمرده است که برخی در دنیا و برخی در آخرت ظاهر می گردد: آثار دنیوی زنا رفتن آبرو، کم شدن عمر و روزی می باشد. آثار اخروی بدى حساب، غضب رحمن و ورود در آتش جهنم می باشد.

7.      خداوند در برخى از موارد به قتل و کشته شدن بعضى از انسان‏ها راضى است ولى به هیچ عنوان و در هیچ شرایطى رضایت نمى‏دهد که فردى به شرک و زنا آلوده شود

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بخشیدن مال در راه خدا و رفع نیاز حاجتمندان وظیفه قطعی است


بسم الله الرحمن الرحیم

وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کَانَ بَینْ‏ ذَالِکَ قَوَامًا(فرقان/67)

ترجمه آیه: و [بندگان خدا] کسانى‏ هستند که هنگام انفاق، ولخرجى نمى‏کنند و تنگ نمى‏گیرند، و میان این دو [روش‏] حد وسط را برمى‏گزینند.

1.      انفاق" به معناى بخشیدن مال در راه  رفع نیازهای خویشتن و یا دیگران است و " اسراف" به معناى بیش  از حد، بیجا و زیاد مصرف گردد و در مقابل" قتر" به معناى سختگیری در مصرف است و " قوام"- به معناى حد وسط و معتدل است. هنگامى که امام صادق ع این آیه را تلاوت فرمود مشتى سنگ‏ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، و فرمود این همان" اقتار" و سخت‏گیرى است، سپس مشت دیگرى برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت و فرمود این" اسراف" است، بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود به گونه‏اى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى در دستش بازماند، و فرمود این همان" قوام" است‏.

2.      انفاق یکى از وظائف انسانی و براى بنده و عبد خداوند، یک وظیفه قطعى است و انفاق معتدل آن است که توانگر در شأن توانمندى خود و تهیدست در حدّ توان خود مطابق عُرف پسندیده و شأن خود از مالش ببخشد ‏.‏

3.      بدون شک اسراف یکى از مذموم‏ترین اعمال از دیدگاه قرآن و اسلام است‏و همچنین بخل و سختگیرى و خسیس بودن نیز به همین اندازه زشت و ناپسند و نکوهیده است، اصولا از نظر بینش توحیدى مالک اصلى خدا است و ما همه امانت‏دار او هستیم و مى‏دانیم او نه اجازه اسراف مى‏دهد و نه اجازه خسیس بودن و سختگیری.

موافقین ۰ مخالفین ۰

بندگان خدا اهل مدارا با مردم و متواضع هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا(فرقان/63)

ترجمه آیه: و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین به نرمى گام برمی ‏دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏دهند.

1.      از این آیه به بعد دوازده صفت از صفات بندگان خدا بیان مى گردد که بعضى از این صفات به جنبه‏هاى اعتقادى ارتباط دارند، برخى اخلاقى، پاره‏اى اجتماعى، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است، و رویهم رفته مجموعه‏اى است از والاترین ارزشهاى انسان که پیشنهاد می کنم حتما خود عزیزان این آیات را با تأنی و حوصله همراه با ترجمه آیات تلاوت کنند.

2.      هون به معناى تواضع و مدارا و نرمخویى و هم به معناى سکینه و وقار است و راه رفتن با وقار و آرامش، اشاره به  نخستین ویژگی بندگان خدا یعنی تواضع دارد؛ تواضعى که در تمام ذرات وجود آنان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است.

3.      شاید مراد از «مشى» و حرکت آرام در زمین، تنها نحوه‏ى راه رفتن نباشد، بلکه شیوه‏ى زندگى متعادل را هم شامل شود زیرا در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در معنی هون آمده است که: مراد از راه رفتن با وقار، زندگى کردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحیه‏اى است که خداوند آفریده است. یعنى بندگان خدا، خود را به سختی نمى‏اندازند و در رفتار با مردم خود را مانند یکى از آنها می دانند، در شادى و غمشان شرکت مى‏کنند خود را بزرگ و بالاتر نمى‏بینند و این یکی از معانی تواضع است.

4.      در همین آیه دومین وصف بندگان خدا حلم و بردبارى است چنان که خداوند می فرماید: و هنگامى که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهند و به جدل و یا سخنان زشت مى‏پردازند بندگان خدا در پاسخ آنها سلام مى‏گویند، سلامى که نشانه بى اعتنایى توأم با بزرگوارى است، نه ناشى از ضعف، سلامى که دلیل عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است، سلام وداع گفتن و دوری گزیدن با سخنان بى حساب آنها است، نه سلامی که نشانه محبت و پیوند دوستى است‏. یعنی مؤمن خطای نادان را نادیده می گیرد مثل اینکه حرفش را نشنیده است و یا حرف او را بخود نگرفته است و از او دور می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بهترین پاداش برای مربی، تربیت یافتن متربّی است

بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ مَا أَسئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن یَتَّخِذَ إِلىَ‏ رَبِّهِ سَبِیلًا(فرقان/57)

ترجمه آیه: بگو: بر این [رسالت‏] اجرى از شما طلب نمی‏کنم، جز اینکه هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پیش‏] گیرد.

1.      از این آیه فهمیده می شود که یکی از اصول تربینی پاداش دادن در قبال هر کار خیر و خوبی می باشد و خداوند کار نبوت را که تلاش بی اجر و پاداش است استثنایی دانسته بر آن تاکید می کند. از پاداش دادن هیچگاه نترسیم و هر کاری را با پاداش مناسب جبران کنیم البته لازم نیست پاداش ها حتما مادی و یا حتما خیلی قیمتی باشند تحسین زبانی خود یک پاداش معنوی است که می توانیم به راحتی به فرزندان خود ببخشیم.

2.      در این آیه پیامبر اکرم (ص) پاداش زحمات خود را هدایت انسان ها به سوی پروردگار می داند و حقیقتا بهترین پاداش یک مربی تربیت مخاطبانش است. لذتبخش ترین هدیه برای معلم این است که شاگردانش گفته های او را خوب یاد گرفته باشند.

3.      تربیت فقط در فضای آزاد و در شرایط اختیار اتفاق می افتد و انسان ها در فضای غیر آزاد و جبر، رفتاری مطابق خواسته مربی انجام می دهند ولی تربیت نمی شوند و به سمت کمال حرکت نمی کنند و لذا در این آیه نیز خداوند از زبان پیامبر اکرم به این اصل مهم تربیتی اشاره کرده و فرمود: هر کس بخواهد (من شاء) و با اختیار و آزادی راه به سوی خداوند پیش بگیرد.

4.      پیامبر اکرم (ص) بدون طمع به مال، مقام و ناموس مردم و بدون تحمیل رأی خود بر مخاطبان و بدون اجبار و اکراه و یا حتی بدون بغض و کینه و روح انتقامجویی از مخالفان خود، توانست فقط با انذار و تبشیر، انسان ها را تربیت کند. برای هر کسی که قصد کار فرهنگی و تربیتی دارند این کار ممکن است هرچند کار بسیار سختی است و سختی کار بیشتر مربوط به مبارزه با نفس است

5. مودت و محبت به اهل بیت پیامبر (ص) همان راه هدایت است و خداوند در آیه اجر رسالت را مودت به قربی و در آیه ای دیگر یافتن راه رسیدن به خداوند بیان کرده است که نشان می دهد محبت اهل بیت پیامبر همان راه رسیدن به خداوند است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰