رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۱۹۱ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

به همه ابعاد زندگی (عبادت، استراحت، تفریح، تحصیل، اشتغال و ...) باید اهتمام داشت.

 بسم الله الرحمن الرحیم

وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النهَّارَ نُشُورًا(فرقان/47)

ترجمه آیه: و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه‏] آرامشى. و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید.

1.       سُبات در لغت به معنى تعطیل کردن کار به منظور استراحت است و واژه "نشور"  در اصل از نشر به معنى گستردن است و اشاره به پخش شدن انسانها در جامعه و حرکت براى کارهاى مختلف زندگى در روى زمین دارد.

2.     در قرآن کریم چند چیز به عنوان «لباس» آمده است: شب، همسر و تقوا و همچنین در قرآن شب عامل دو چیز بیان شده است عامل پوشش (لباس) و عامل سکون و آرامش که البته آرامش و پوشش دو متغیر وابسته به هم می باشند یعنی هر دو بر همدیگر مؤثرند.

3.     خواب و بیدارى خود را با طبیعت هماهنگ کنیم اینکه گردش شب و روز و اینکه خداوند آرامش و پوشش را در شب و بیداری و تلاش را در روز قرار داده است نشان می دهد که خداوند قصد کارگردانی این عالم را دارد و هماهنگی با اراده الهی به معنی قبول ربوبیّت خداوند است. پس کار شب را در روز و کاز روز را در شب انجام ندهیم.

4.      پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) در روایات متعدد انسان را بیشتر از آنچه که در این آیه آمده است راهنمایی کرده اند. در روایتی امیر مؤمنان (ع) شبانه روز را به سه قسمت و در روایت دیگری امام صادق (ع) به چهار قسمت تقسیم کرده است و امور مهم زندگی را برشمرده از انسان مؤمن خواسته اند که در زندگی به مناجات با خداوند، کسب حلال، تفریح و لذت بردن حلال از زندگی، استراحت، کسب معرفت در دین و هم صحبتی و صله با مؤمنان فامیل و غیر فامیل بپردازد و از اینکه یکی را فدای دیگری کند پرهیز داده شده است.

5.     آنچه امروز ما در شیوه و سبک زندگی مردم شاهدیم اولا برخی از بچه ها و بزرگترها به طور حرفه ای زندگی می کنند در زندگی حرفه ای همه چیز فدای یک چیز می شود مثلا از هفت سالگی تا 26 سالگی محصلند و به هیچ کار دیگر نمی پردازند و تقریبا شئون دیگر زندگی برای آنها تعطیل می باشد نه در بچگی خوب بازی می کنند و نه در نوجوانی با هم سن و سال های خود تفریح و گردش و دوستی را تجربه می کنند نه در جوانی ازدواج و تشکیل خانواده و یا حتی به فکر مسئولیت های اجتماعی و غیره هستند و همیشه در مسابقه ای برای دست یافتن به مرحله بالاتر تحصیلی مشغولند پس از تحصیلات عالیه کسب حلال آغاز می شود و به صورت تمام وقت یعنی بیش از 12 ساعت در روز کار می کنند تا به قول خودشان بجایی برسند و حتی در بالای سی سال، وقتی ازدواج می کنند به دنبال کمک خرج می گردند نه همسر خوب.

6.     در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که به خاطر کسب حلال شب را نخوابد و حق چشمش را ادا نکند معصیت کرده و چنین کسبی حلال نیست. هرچند در ادامه همین روایت امام استثنائاتی را پذیرفته است ولی آنچه مهم است این است که جایز نیست بی خوابی و ظلم به چشم و همه اعضای بدن که نیاز به استراحت دارند به دلایل واهی مثل برنامه های تلویزیونی و یا مهمانی ها و ... 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کسی که از هوای نفس خود تبعیت می کند قابل هدایت نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

أَرَءَیْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَواه أَ فَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً(فرقان/43)

ترجمه آیه: آیا آن کس که هواىِ [نفس‏] خود را معبود خویش گرفته است دیدى؟ آیا [مى‏توانى‏] ضامنِ او باشى؟

1.       کلمه" هوى" به معناى میل نفس به سوى شهوت است، بدون اینکه آن شهوات را با عقل خود تعدیل کرده باشد، و مراد از" معبود گرفتن هواى نفس" اطاعت و پیروى کردن آن است

2.     کسی که از هوای نفس تبعیت کند قابل هدایت نیست یعنی راهی برای هدایت آن نیست زیرا ارائه دلیل و نشان دادن راه برای تابع عقل است و پیرو هوای نفس ابتدا عقل را کنار می گذارد تا بتواند به دلخواه خود عمل کند.

3.     ملاک تشخیص هوای نفس از غیر آن در تعارض با امر و نهی خداوند است که اگر در دوراهی اطاعت از امر خداوند و خواست دلش، بندگی خدا را انتخاب کرد اسیر هوای نفس نیست و اگر بندگی خداوند نکرد، اسیر هوای نفس است. عقل نمی تواند ملاک تشخیص باشد چون کسی که پرستش هوای نفس می کند عقل و علمش را نفس به خدمت می گیرد.

4.     در قرآن در آیات متعدد هواپرستى، سرچشمه غفلت، کفر، بدترین انحراف، مانع قضاوت عادلانه، سرچشمه‏ى فساد و سرچشمه‏ى غصّه های انسان خوانده شده است.

5.      پیامبر گرامی اسلام(ص) در باره هوای نفس می فرمایند:  در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد و نیز در حدیث دیگری می فرمایند: بدرستى که ترستناک ترین چیز براى امت من، پیروی از هواى نفس و درازى آرزو است؛ اما پیروى هوى انسان را از حق باز مى‏دارد و اما درازى آرزو آخرت را از یاد انسان می برد. امام صادق (ع) می فرمایند: از هواهاى نفسانی خود دوری کنید آنگونه که حذر مى‏کنید از دشمنان خود؛ در روی زمین برای انسان دشمن تر از  پیروى هوای نفس و آنچه که زبانشان بر سرشان می آورد نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کسانی خوب می بینند که انگیزه برای دیدن دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَقَدْ أَتَوْاْ عَلىَ الْقَرْیَةِ الَّتىِ أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ یَکُونُواْ یَرَوْنَهَا  بَلْ کَانُواْ لَا یَرْجُونَ نُشُورًا(فرقان/40)

ترجمه آیه: آنها [مشرکان مکّه‏] از کنار شهرى که باران شرّ [بارانى از سنگهاى آسمانى‏] بر آن باریده بود [دیار قوم لوط] گذشتند آیا آن را نمی ‏دیدند؟! (آرى، می ‏دیدند) ولى به رستاخیز ایمان نداشتند!

1.       براساس روایتی از امام باقر (ع) در این آیه مراد از قریه‏ اى که باران بلا بر آن باریده، قریه‏ ى قوم لوط است که بارانى از سنگ بر آن بارید، و نام منطقه‏ ى آنان، «سدوم» بوده است. قریه ها و آبادی هایی که خداوند حضرت لوط (ع)  را به عنوان پیامبر برای آنها مبعوث کرده بود پنج قریه بودند که چهار قریه از آنها ایمان نیاوردند و سدوم یکی از آن چهار قریه بود که در بین راه حجاز و شام قرار گرفته بود و اهل آن با بلای آسمانی و باریدن سنگ هلاک شدند.‏ 

2.     منظور از نشور، روز نشور یعنی روز رستاخیز می باشد. قرآن در این آیه فرموده است که کفار قریش هنگام سفر تجاری به شام از کنار خرابه های سدوم می گذشتند ولی آن را آنگونه که می بایست نمی دیدند زیرا از قیامت نمی ترسیدند و امید پاداش آخرت نداشتند و به زنده شدن دوباره مؤمن نبودند. پس انسان برای دیدن و عبرت گرفتن به غیر از چشم به ترس از قیامت هم نیازمند است و تنها کسانى که نور امید در دل دارند و قیامت را باور دارند، از حوادث و جرقه‏ ها استفاده می کنند. مولوی نگاه انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند نگاه پایان بین و نگاه حال بین آنگاه مثالی می زند از خار خشک که انسان پایان بین آن را حفظ می کند زیرا می داند که در بهار آن گل خواهد داد و انسان حال بین آن را خار پنداشته از بن می کند. و چه زیبا همین آیه را ترسیم می کند که:

         از جهان دو بانک می آید بضد             تا کدامین را تو باشى مستعد

         آن یکى بانکش نشور اتقیا                 وین دگر بانکش فریب اشقیا

         آن یکى بانک این که اینک حاضرم             بانک دیکر بنگر اندر آخرم‏

3.     ایام عید فرصت سفر کردن و دیدن است. آنگونه ببینیم که بر ایمانمان بیافزاید و از شک و کفرمان بکاهد. خداوند توفیق دهد که لذات آنی و زود گذر مانع دیدن لذات باقی و اخروی نشود. آمین یا رب العالمین

موافقین ۰ مخالفین ۰

پیامبر اسلام از ما مسلمانان به دلیل کوتاهی در باره قرآن شاکی است

 بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قَالَ الرَّسُولُ یَارَبِّ‏ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُواْ هَذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا (فرقان/30)

ترجمه آیه: و پیامبر [خدا] گفت: «پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند».

1.       مهجور یعنی ترک شده، رها شده و ترک کردن قرآن دو صورت دارد: یکى آنکه بآن ایمان نمی آورند و آنرا تلاوت نمی‏کنند. دیگر آنکه بواجبات و محرمات و دستورهاى آن عمل و رفتار نمى‏نمایند.

2.      این آیه ناراحتى و شکایت پیامبر اسلام (ص) را در پیشگاه خدا از کیفیت برخورد قوم خودش با قرآن بازگو مى‏کند. و این شکایت پیامبر (ص) امروز نیز هم چنان ادامه دارد، که بسیاری از مسلمانان این قرآن را به دست فراموشى سپردند، قرآنى که رمز حیات است و وسیله نجات، قرآنى که عامل پیروزى و حرکت و ترقى است، قرآنى که مملو از برنامه‏هاى زندگى مى‏باشد، این قرآن را رها ساختند.

3.     نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّى کسى که قرآن را فرا گیرد ولى آن را کنار گذارد و فراموشش کند او نیز قرآن را مهجور کرده است.

4.     این سوال ها را هر مسلمانی باید از خود داشته باشد که آیا حقّى را که قرآن بر ما دارد ادا کرده‏ایم؟ آیا ما مسلمانانى قرآنى هستیم؟ فرق میان آن که به قرآن ایمان ندارد با آن که بدان ایمان دارد ولى آن را به کلّى کنار گذاشته و به آن عمل نمی کند چیست؟

5.     پیامبر خدا (ص) مى‏فرماید: قرآن هدایت از گمراهى، و روشنگرى از نابینایى، و بازگشت از لغزش، و نور از تاریکى، و باز دارنده از هلاک و نابودى، و رهیابى از کجروى، و راه رسیدن از دنیا به آخرت است، و در آن کمال دینتان وجود دارد، و هیچ کس از قرآن روى نتابد مگر آن که به سوى دوزخ روان شود. امام صادق (ع) می فرماید قرآن پیمان خداوند با بندگانش است پس شایسته است که مسلمان با مفاد عهد آشنا باشد. و حد اقل پنجاه آیه در هر روز بخواند.

6.     پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرموده هر کس قرآن را تلاوت کند ولى بآن رفتار ننماید روز قیامت قرآن باو درآویزد و با او مخاصمه کند و گوید پروردگارا این بنده مرا رها کرده و به آیات و احکام من عمل ننموده میان من و او قضاوت کن.

موافقین ۰ مخالفین ۰

دوست بد سرنوشت شومی برای انسان رقم می زند

بسم الله الرحمن الرحیم

 یَاوَیْلَتى لَیْتَنىِ لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ  وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَانِ خَذُولًا(فرقان/28 و 29)

ترجمه آیات: اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم او [بود که‏] مرا به گمراهى کشانید پس از آنکه ذکر (قرآن) به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.

1.        در عصر پیامبر ص دو نفر دوست در میان مشرکان به نام عقبه و اُبَىّ بودند هر زمان عقبه از سفر مى‏آمد غذایى ترتیب مى‏داد و اشراف قومش را دعوت مى‏کرد. روزى از سفر آمد و طبق معمول ترتیب غذا داد و دوستان را دعوت کرد، در ضمن از پیامبر اسلام ص نیز دعوت نمود. هنگامى که سفره انداختند و غذا حاضر شد پیامبر ص فرمود: من از غذاى تو نمى‏خورم تا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من دهى،" عقبه" شهادتین بر زبان جارى کرد. این خبر به گوش دوستش" ابى" رسید، گفت اى عقبه آیا از دین آبا و اجدادت منحرف شدى؟ او گفت نه به خدا سوگند من منحرف نشدم، ولی مردى مهمان من شد که حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه شهادتین بگویم، من از این شرم داشتم که او از سر سفره من برخیزد بى آنکه غذا خورده باشد لذا شهادت دادم! اُبى گفت من هرگز از تو راضى نمى‏شوم مگر اینکه در برابر او بایستى و سخت توهین کنى!، عقبه این کار را کرد و مرتد شد، و سرانجام در جنگ بدر در صف کفار به قتل رسید و رفیقش" ابى" نیز در جنگ احد کشته شد. آیات فوق نازل گردید و سرنوشت مردى را که در این جهان گرفتار دوست گمراهش مى‏شود و او را به گمراهى مى‏کشاند شرح داد.

2.      معنی خذلان این است که انسان به حمایت کسى امید داشته باشد، ولى او انسان را رها کند و خذلان شیطان این است که در دنیا به انسان وعده مى‏دهد که اگر به اسباب ظاهرى تمسک کنى و پروردگارت را فراموش نمایى تو را از هر مکروهى نجات مى‏دهم، و در نجاتت یاریت مى‏کنم، ولى همین که مرگ و بعد از آن، قیامت فرا می رسد آن روز دست از یارى انسان برداشته، آدمى را تسلیم سرنوشت شوم خود مى‏کند.

3.      این آیات برنقش دوست در سرنوشت انسان ها خصوصا در گمراهی آنها دلالت دارد و دوستانی که گمراه کننده هستند شیطان خوانده شده اند و در حقیقت همان نقش شیطان را بازی می کنند. آنچه امروز خود ما به چشم مى‏بینیم مؤید آن است. خصوصا دوستى‏هاى نامشروع امروز، فرداى خطرناکى برای جوان ها رقم میزند.

4.     پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هرکس ایمان به خدا و روز آخرت دارد با کافر برادری و رفاقت نمی کند؛ و هرکس با کافری برادری و یا رفاقت کند خودش کافر و فاجر می باشد. و نیز در روایت دیگری آمده است که انسان با دین دوستش محشور می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰

برای رستگاری تنها ایمان به خداوند کافی نیست و اطاعت از رسول الله نیز ضروری است.

بسم الله الرحمن الرحیم

برای رستگاری تنها ایمان به خداوند کافی نیست و اطاعت از رسول الله نیز ضروری است.

وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَالَیْتَنىِ إِتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا(فرقان/27)

ترجمه آیه: روزى که ظالم دست حسرت به دندان می‏گزد و میگوید: ایکاش (در دنیا) همراهی با رسول خدا را در پیش میگرفتم.

1.       "یعضّ" از ماده" عَضَّ" به معنى گاز گرفتن با دندان است و معمولا این تعبیر در مورد کسانى که از شدت حسرت و تاسف ناراحتند به کار میرود، چنان که در فارسى نیز ضرب المثل است که فلان کس" انگشت حسرت به دندان می گزید. در آیه گفته شده دو دست به دندان می گزد که شدت تاسف و حسرت را به طرز گویاترى بیان مى‏کند.

2.     منظور از الرسول رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله می باشد و منظور از الظالم عقبة بن ابى معیط است و قصه بطور کامل در آیه بعدی ذکر خواهد شد ولی در اینجا همین مقدار باید عرض شود که عقبه با در خواست پیامبر شهادتین گفت و مسلمان شد ولی بعدا پشیمان شد و از ایمانش برگشت و در این آیه از عملکرد خود اظهار پشیمانی می کند.

3.     کسی که از اطاعت پیامبر سرباز می زند و او را همراهی نمی کند ظالم است و شاید بیشتر ظلمش به خودش باشد و معلوم است که برای رستگاری تنها ایمان به خداوند کافی نیست و اطاعت از رسول الله و همراهی با او ضروری است و در خیلی از آیات قرآن نیز این فهم مورد تایید قرار گرفته است.

4.     پشیمانی خوب است و مایه سعادت می شود به شرط اینکه به موقع باشد ولی اگر در دم مرگ و یا در قیامت بعد از کنار رفتن پرده ها باشد هیچ فایده ای به پشیمان ندارد.

5.     از قول علامه طباطبایی و حاج آقای قرائتی می شود فهمید که عقبه بن معیط اگر بعد از شهادتین در این عهدش با خدا و رسول می ماند چنین عاقبت بدی پیدا نمی کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

انسان ها وسیله آزمایش یکدیگر هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکلُونَ الطَّعَامَ وَ یَمْشُونَ فىِ الْأَسْوَاقِ  وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرِونَ  وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا(فرقان/20)

ترجمه آیه: و پیش از تو پیامبران [خود] را نفرستادیم جز اینکه آنان [نیز] غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند، و برخى از شما را براى برخى دیگر [وسیله‏] آزمایش قرار دادیم. آیا شکیبایى مى‏کنید؟ و پروردگار تو همواره بیناست.

1.       خوردن و گردش در بازار اشاره به زندگی عادی دارد و خداوند این مطلب را یکبار از زبان مشرکین و یکبار از زبان خود بیان می فرماید تا بر این نکته تاکید کند که خداوند تافته جدا بافته شدن را برای هیچ فردی نمی پسندد هر چند این فرد پیامبر دارای معجزه باشد.

2.     پیامبران انسان های مقدسی هستند ولی تحریف معنای مقدس این می شود که مثل مردم عادی بودن را برای انبیا نقیصه بدانند در حالی که خداوند عادی بودن را برای پیامبران خود حسن می داند. این مطلب گرفتاری بشر امروز هم هست که با مقدس خواندن بعضی امور سعی می کند آن را از عادی بودن خارج کند و برای آن لزوما قدرتی فراتر از انسان القا نماید.

3.     یکی از امتحان های بزرگ خداوند در خواست پیروی از انسان های مثل خودشان است. برای انسان بسیار سخت است که از امثال خود پیروی کند و لذا دوست دارند از رهبران خود شخصیت های غیر عادی بسازند. قدرت ماورائی، داشتن ثروتی پایان ناپذیر داشتن و ... در دوران دفاع مقدس هم دیده می شد که رزمندگان بعضا از فرماندهان خود چنین شخصیت هایی خلق می کردند. این نوع نگرش، فرصت الگو شدن را از رهبران می گیرد  و خداوند پیامبران را برای الگو شدن فرستاده است.

4.     در این آیه انسان ها وسیله آزمایش یکدیگر خوانده شده اند؛ اینکه خداوند انسان ها ابزار آزمایش همدیگر قرار داده است جهان را زیبا و به هم مرتبط و منسجم می کند. فرزند وسیله امتحان پدر و پدر وسیله آزمایش فرزند؛ پیامبر وسیله آزمایش امت و امت وسیله آزمایش پیامبر؛ بیمار وسیله آزمایش پزشک و پزشک وسیله آزمایش بیمار و.... در حدیثی پیامبر عظیم الشان اسلام می فرماید وای بر حال عالم در قبال جاهل و وای بر حال جاهل در قبال عالم؛ وای بر حال خدمتکار در قبال صاحبکار و وای بر حال صاحبکار در قبال خدمتکار؛ وای بر حال حاکم در قبال رعیت و وای بر حال مردم عادی در قبال حاکمان خود و ...بعضی از شما وسیله آزمایش بعضی دیگر هستید.

موافقین ۰ مخالفین ۰

برخورداری از مال، ثروت و عمر طولانی می تواند یکی از عوامل فراموشی یاد خداوند باشد

بسم الله الرحمن الرحیم

 قَالُواْ سُبْحَانَکَ مَا کاَنَ یَنبَغِى لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِکَ مِنْ أَوْلِیَاءَ وَ لَاکِن مَّتَّعْتَهُمْ وَ ءَابَاءَهُمْ حَتىَ‏ نَسُواْ الذِّکْرَ وَ کاَنُواْ قَوْمَا بُورًا(فرقان/18)

 ترجمه آیه: می ‏گویند: «منزّهى تو، برای ما شایسته نباشد که جز تو سرپرستانی براى خود بگیریم، ولى تو آنان و پدرانشان را برخوردار کردى تا [آنجا که‏] یاد [تو] را فراموش کردند و گروهى هلاک‏شده، بودند».

1.       کلمه" بور" جمع" بائر" به معنى هلاک شده و از بین رفته است‏، به زمینى که خالى از درخت، گل و گیاه باشد، «بایر» و زمین مرده می گویند.

2.     این آیه از حال مشرکان صحبت می کند. ولی زیبایی و لطافت آیه در این است که مخاطب خداوند مشرکین نیستند بلکه خداوند از معبودان و بت های آنها سوال می کند که چرا اسباب شرک بت پرستان را فراهم کرده اند؟ و آنها ضمن تبرئه خود؛ در باره بت پرستان می گویند: علت شرک آنها برخورداری از مواهب و نعمت های دنیوی و در نتیجه مشغول شدن بیش از حد به دنیاست به طورى که دیگر به غیر از لذت های مادى مجالى براى یاد خدا برایشان نمی ماند، این نیز باعث شده که تباه گردند.

3.     این آیه در مقام توبیخ مشرکان می باشد که اکثر مشرکان بت و معبود خود را از روی هواپرستی انتخاب می کنند در حالی که هیچ کدام از خدایانشان شرک آنها را نمی پسندند یعنی شرک نوعی توهم است و ریشه در هیچ حقیقتی ندارد حتی در اکثر موارد معبودشان ادعای خدایی ندارند.

4.     در قرآن و در آیات متعددی عوامل غفلت از خداوند و در نتیجه هلاکت عبارتند از: مال و ثروت که در این آیه آمده است، فرزند و خانواده، تجارت، شیطان، تفرقه، قمار و شراب و ...

5.     در خانواده‏هایى که چند نسل آنها مرفّه بوده‏اند، زمینه‏ى فراموشى از خدا و قیامت، بیشتر است و به تجربه دیده شده است که در اکثر موارد فرزندان خانواده های مرفه ایمانشان در مقایسه با خانواده های متوسط و یا کم درآمد ضعیف تر است.

6.      هرچند مال و ثروت و ماشین و ساختمان فریب دهنده است ولی این آیه می فهماند که به مال و جلوه‏گرى‏هاى مرفّهین خیره نباید شد، همه‏ى آنها تباه شدنى هستند و تنها خداوند باقی است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

زندگى عادّى و حضور در میان مردم، براى یک پیامبر کمال است

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قَالُواْ مَا لِ هَاذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ یَمْشىِ فىِ الْأَسْوَاقِ لَوْ لَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا(فرقان/7)

ترجمه آیه: و گفتند: «این چه پیامبرى است که غذا مى‏خورد و در بازارها راه مى‏رود؟ چرا فرشته‏اى به سوى او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد؟

1.      انتظار غلط کفار از اربابان و کسانى که پیروییش مى کنند چنین است: تفاوت ذاتی با مردم داشته باشند یعنی مثل مردم نیاز به غذا و درآمد نداشته باشند، ویا لا اقل دسترسی به یک فرشته داشته باشند، تهی دست نباشند، خانه ای بزرگ و برخوردار از گنجینه های پایان ناپذیر باشند و یا نباید شخصا براى رفع حوائج خود به بازارها گام بگذارند، باید ماموران و خدمتگزاران را به دنبال این کار بفرستند.

2.      عظمت و شخصیت پیامبر ص به گنج و گنجینه نیست، و به باغهاى خرم و سرسبز میوه نمى‏باشد، این طرز تفکر انحرافى کفار است که شخصیت و حتى قرب به خدا را در سرمایه‏دار بودن مى‏داند، در حالى که پیامبران آمده‏اند تا بگویند: اى انسان، ارزش وجود تو با اینها نیست با علم و ایمان و تقواست. خداوند هرگز نمى‏خواهد مردم شخصیت پیامبرش را در مال و ثروت و قصر و باغ بدانند، و از ارزشهاى واقعى غافل شوند. او مى‏خواهد زندگى پیامبرش همانند افراد عادى و مستضعفان و محرومان باشد، تا بتواند پناهگاهى براى همه اینها و براى عموم مردم باشد. خداوند می فرماید همه‏ى پیامبران پیشین نیز غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند. زندگى عادّى و حضور در میان مردم، براى یک پیامبر کمال است‏.

3.       در غزوه بدر مسلمانان از امکانات مادی کمی برخوردار بودند تعدادشان هم کم بود پیامبر اسلام به همراه دو نفر دیگر سوار یک شتر بودند آن دو نفر به احترام حضرت محمد(ص) پیاده شدند پیامبر اکرم فرمود: "چرا شما پیاده شدید تا من سوار بر شتر بروم در حالی که نه شما در پیاده رفتن از من توانمندتر هستید و نه من احتیاجم به ثواب از شما کمتر است؟" ولذا قرار گذاشتند به نوبت سوار شتر شوند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

بندگی خداوند بزرگترین شایستگی ها را برای انسان می آفریند

بسم الله الرحمن الرحیم

تَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَلَمِینَ نَذِیرًا (فرقان/1)

ترجمه آیه: بزرگ و پرخیر است کسى که بر بنده خود، فرقان [کتاب جداسازنده حق از باطل‏] را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهنده‏اى باشد.

1.      سوره فرقان چهل و دومین سوره است که بر پیامبر اسلام نازل شده است و لذا جزو سوره های مکی و بیشتر از محتوای اعتقادی و اخلاقی برخوردار است.

2.      برکت به معنی خیر مدام و کثیر است و کلمه" فرقان" به معناى فرق است، و اگر در این آیه قرآن کریم را فرقان نامیده است چون آیات قرآن بین حق و باطل و درست از غلط جدایى مى‏اندازد " عالم" به معناى خلق است، و عالمین هر چند شامل همه خلق از جماد و نبات و حیوان و انسان و جن و ملک مى‏شود ولی در این آیه تنها انس و جن را که از شعور برخوردار و دارای تکلیف هستند شامل می شود.

3.      خداوند خود را منشا خیر کثیر و مدام می داند و سبب آن را نزول قرآن معرفی می کند به خاطر اینکه قرآن فارق میان حق و باطل، و نجات دهنده انس و جن از ضلالت و گمراهی و سوق دهنده به سوى هدایت است به عبارت دیگر این نشان مى‏دهد که برترین خیر و برکت آن است که انسان وسیله‏اى براى شناخت در دست داشته باشد. از سوی دیگر می توان گفت قرآن، از سرچشمه‏ى مبارکى صادر شده است خداوندی که مبارک است و جز خیر از او صادر نمی شود قرآن را نازل کرده است.

4.      این آیه حضرت محمد را با وصف بندگی توصیف کرده است و این برای او تعظیم و تکریم و تجلیل است زیرا فقط انسان های بزرگ در مقابل کسی که مستحق بندگی است خود را کوچک می کنند و در مقابل هیچ مخلوق دیگری سر خم نمی کنند ولی انسان های حقیر و پست در مقابل غیر خدا و حتی در مقابل پست تر از خود اظهار بندگی، کوچکی و خضوع می کنند. بدون شک مقام عبودیت و بندگى خالص حضرت محمد (ص) است که شایستگى نزول فرقان و پذیرا شدن معیارهاى شناخت حق از باطل را به وجود مى‏آورد.

5.      خداوند هم زمانی که انسان را خلق کرد خود را تبریک گفت و هم زمانی که کتاب تکالیف انسان را نازل کرد خود را مبارک و دارای خیر کثیر خواند و این نشان می دهد که تکوین و تشریع انسان پرخیر و شایسته تحسین است.

موافقین ۰ مخالفین ۰