رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۱۹۱ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

کسانی که دین را جدی می گیرند دنیا برایشان لهو و لعب می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیاه الدنیا فالیوم ننساهم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بآیاتنا یجحدون (اعراف/ 51)

ترجمه آیه: اشخاصی که در دنیا دینشان را سرگرمی و بازیچه قرار داده اند و زندگی دنیا، آنها را منحرف کرده است امروز (روز قیامت) ما هم آنها را فراموش می کنیم همانطوری که آنها در دنیا ملاقات امروز را فراموش کردند و چون آیات و احکام ما را انکار می کردند.

1.   لهو به معنی غفلت از کارهای اساسی و صرف وقت و همت به کارهای غیر ضروری و لعب به معنی دنبال امور غیر واقعی رفتن و مثل بچه ها دنیا و زندگی را بازی دیدن و منظور از فراموشی و نسیان خداوند در این آیه رها کردن و عدم نصرت و یاری شخص در حوادث عظیم آخرت میباشد.

2.      این آیه شرح حال کافران است و نشانه های کفر را چند چیز می داند

الف. لهو و لعب و غیر جدی گرفتن دین

ب. دنیا را مهم شمردن

ج. فراموشی قیامت و روز ملاقات خداوند

د. انکار نشانه های خداوند

3. نکات تربیتی این آیه:

 الف. احکام و دستورات دین را جدی نگرفتن برای انسان دردسر ساز است و حتی چه بسا سرانجام چنین انسانهایی به انکار آیات خداوند بیانجامد

 ب. جدی گرفتن دنیا و صرف تمام اهتمام برای کسب دنیا دردسر ساز است و انسان را از نعمت های بهشت محروم می کند

 ج. ظاهرا بین اهتمام به دنیا و دین رابطه معکوس است زیرا کسانی که دین را جدی می گیرند دنیا برایشان لهو و لعب می شود و کسانی که دنیا را جدی می گیرند دین برایشان لهو ولعب می شود.

    4. کسب مال و قدرت و آماده شدن و تجهیز جامعه اسلامی در مقابل کفر و شرک و الحاد خواست قطعی خداوند است و با نیت دینی و برای کسب رضایت خداوند انجام می گیرد و مجاهدت در این مسیر از عبادات است و نباید کسی که در این مسیر مجاهدت می کند و از مال و ثروت و قدرت برخوردار می شود گول دنیا را بخورد و مغرور آن شود.

موافقین ۲ مخالفین ۰

مؤمن بصیر و آگاه می تواند در این دنیا خود را به مقصد نهایی (قرب الی الله) برساند

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا و هم بالاخره کافرون (اعراف/ 45)

ترجمه آیه: همانها که مردم را از راه خدا باز میدارند و (با القای شبهه) می خواهند آن را کج و معوج نشان دهند و آنها که به آخرت کافرند.

1. عوج یعنی کجی و انحراف و در این آیه منظور انحراف در دین و شریعت می باشد و منظور از سبیل دین و شریعت خداوند است.

2. این آیه در صدد تفصیل ظالمین است و سه گروه را ظالم می داند: الف) کسانی مانند علمای یهود که دیگران را از رفتن به راه خداوند باز می دارند. بطور کلی هر کس و یا چیزی که باعث ترک واجب و انجام حرام شود باز داشتن و منحرف کردن از راه خداوند است. ب) معاندین حق که همواره راه خداوند را ناهموار و منحرف می خواهند. ج) کفار و منکرین آخرت که شامل منکرین خداوند هم می شود.

3. مصادیق کج نشان دادن راه خدا عبارت است از: الف) تعظیم کسانی که خداوند آنها را تعظیم نکرده است و تحقیر کسانی که در نزد خداوند بزرگند. ب) القاء شبهه در حق ج) بدعت گذاشتن در دین د) تحریف دین

4. اگر در دنیا عده ای هستند که مانع را دین می شوند و راه خداوند را کج نشان می دهند پس مؤمن باید بسیار دقیق و بیدار و بصیر باشد و تلاش در خنثی کردن توطئه آنها کند.

5. حضور در کنار اهل ذکر و بهره مندی از آنها و عدم اعتماد به هر سخنگویی می تواند ما را از انحراف از مسیر حق مصون کند.

در اینجا بجا می دانم متنی از کتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره)  نقل کنم:

نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد؛ و تبلیغات ضد اسلامى و دسایس فکرى را نخست آنها شروع کردند؛ و به طورى که ملاحظه مى‏کنید دامنه آن تا به حال کشیده شده است. بعد از آنها نوبت به طوایفى رسید که به یک معنى شیطان‏تر از یهودند. اینها به صورت استعمارگر از سیصد سال پیش، یا بیشتر به کشورهاى اسلامى راه پیدا کردند «1»؛ و براى‏ رسیدن به مطامع استعمارى خود لازم دیدند که زمینه‏هایى فراهم سازند تا اسلام را نابود کنند. قصدشان این نبود که مردم را از اسلام دور کنند تا نصرانیت نضجى بگیرد؛ چون اینها نه به نصرانیت اعتقاد داشتند و نه به اسلام؛ لکن در طول این مدت، و در اثناى جنگهاى صلیبى «1»، احساس کردند آنچه سدى در مقابل منافع مادى آنهاست و منافع مادى و قدرت سیاسى آنها را به خطر مى‏اندازد اسلام و احکام اسلام است و ایمانى که مردم به آن دارند. پس، به وسایل مختلف بر ضد اسلام تبلیغ و دسیسه کردند. مبلغینى که در حوزه‏هاى روحانیت درست کردند، و عمالى که در دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتى یا بنگاههاى انتشاراتى داشتند، و مستشرقینى که در خدمت دولتهاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند. به طورى که بسیارى از مردم و افراد تحصیلکرده نسبت به اسلام گمراه و دچار اشتباه شده‏اند.

اسلام دین افراد مجاهدى است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانى است که آزادى و استقلال مى‏خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را طور دیگرى معرفى کرده‏اند و مى‏کنند. تصور نادرستى که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصى که در حوزه‏هاى علمیه عرضه مى‏شود براى این منظور است که خاصیت انقلابى و حیاتى اسلامى را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجراى احکام اسلام باشند؛ حکومتى به وجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگى داشته باشند که در شأن انسان است.

مثلًا تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام‏ حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد.

تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است. الآن گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیلکرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصلین روحانى، اسلام را درست نفهمیده‏اند و از آن تصور خطایى دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمى‏شناسند، اسلام را هم نمى‏شناسند. و [اسلام‏] در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگى مى‏کند.

موافقین ۱ مخالفین ۰

رفتن به بهشت نعمت بزرگی است که بدون هدایت خداوند نیل به آن ممکن نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

...و قالوا الحَمد لله الذّی هدانا لهذا وَ ما کُنّا لِنَهتَدیَ لَو لا أن هَدانا الله...( اعراف/ 43)

ترجمه آیه: و (اهل بهشت) می گویند ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این (همه نعمت) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود ما به اینها راه نمی یافتیم.

1. بهشت خود از الطاف خداوند است که ما را به آن هدایت کرده است و تمام اسباب رسیدن به آن را برای ما فراهم ساخته است. تمام اسباب هدایت تکوینی و تشریعی الهی انسان را به بهشت رهنمون می شود و رفتن به جهنم و معذب شدن خلاف جریان نظام هستی است.


2. در روایتی از امام صادق (ع) در توضیح این آیه آمده است: هدایت به بهشت چهره دیگر هدایت به سوی رسول الله (ص) و امیر مؤمنان (ع) و اولاد معصومین (ع) اوست. پس باید شکر توفیق شناخت اهل بیت و محبت به آنها و شیعه و پیرو آنها بودن را بجا آورد.


3. هدایت که حاصل ربوبیت است کار خداوند است و انسان هیچ اختیاری و قدرتی در باره آن ندارد. انسان باید تلاش کند تا در نظام تربیتی توحیدی نقشی مثبت داشته باشد. انسان فقط در انجام وظایف شرعی و دینی خود مثل تبلیغ مختار است و توفیق هدایت از سوی خداوند است.


موافقین ۰ مخالفین ۰

تا زمانی که در دل انسان کینه و حسد است روی آرامش را نخواهد دید

بسم الله الرحمن الرحیم

و نَزَعنا ما فی صُدورهم من غِلٍّ تجری من تَحتهم الانهار... (اعراف/43)

ترجمه آیه: و آنچه در دل از کینه و حسد دارند بر می کنیم  و [آنان در قصرهایی بلند مرتبه و با شکوه که ] از زیرشان نهرها جاری است خواهند بود...

1. این آیه در مقام وصف بهشت و اهل بهشت است و به یکی از ویژگی های اهل بهشت اشاره دارد که در دل آنها کینه و حسدی نسبت به کسی نیست؛ یعنی تا زمانی که در دل انسان کینه و حسدی هست روی آرامش را نخواهد دید و حتی زندگی در بهشت نیز برایش لذت بخش نخواهد بود.

2. غِلّ به معنی کینه، امری عاطفی صرف است ولی بغض همراه با اعتقاد، باور و اندیشه است و صفت مقابل بغض، حبّ است. حب و بغض اگر برای خداوند باشد بسیار ارزشمند است و در روایات زیادی این دو صفت تمجید شده است و معصومین(ع) مومنین را به این دوصفت سفارش کرده اند ولی غل ریشه نفسانی دارد و یک ناهنجار است.

3. انسان کینه توز برای رسیدن به هدفش گناه هم مرتکب می شود ولی مؤمنی که در دل خود نسبت به دشمنان خدا بغض دارد  برای رسیدن به هدفش حاضر نیست گناهی مرتکب شود.

4. چون بهشت و جهنم تجسم اعمال این دنیاست باید دقت کرد که انسان هایی که در این دنیا با کینه زندگی می کنند و با کینه هم از دنیا می روند و حاضر نیستند کسی را ببخشند وارد بهشت نخواهند شد، ما زمانی شایسته بهشت می شویم که در این دنیا کینه را از دلهای خود خارج کنیم .

5. قال ابوعبدالله الحسین (ع) : انّ شیعتنا من سَلِمَت قلوبهم من کل غشٍّ و غلٍّ و دَغَلٍ یعنی بی گمان شیعیان ما دلهایشان از هر خیانت و کینه و فریبکاری پاک است

6. گذشت و احسان و عفو بهترین راه برای جلوگیری از گرفتار شدن به کینه توزی است   


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بهشت با تمام عظمتش بدون تحمل فشار و سختی قابل دسترسی است

والذین آمنوا و عَمِلوا الصالحات لا نکِّلف نفسا الّا وسعَها اولئک اصحابُ الجنَّه هم فیها خالدون (اعراف/42)

ترجمه آیه: و کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند_ البته هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کنیم_ آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند.

1. طبق این آیه ایمان به تنهایی کافی و چاره ساز نیست و بدون اعمال صالح نمی توان به بهشت رفت. نماز، روزه، صدقه، اطعام مساکین و کارهای نیکی چون اهتمام بر حل مشکلات مؤمنین اعمال صالحی هستند که ایمان انسان را نشان می دهند. یعنی آزمایش ایمان اعمال صالح است. بدون اعمال صالح ایمان فقط لقلقه زبان است و ادعایی است که ریشه ندارد. خداوند شرط ایمان را اعمال صالح قرار داده است.

2. عبارت لا نکلف نفسا الا وسعها برای تقویت دل مؤمنین است و می خواهد بگوید: رسیدن به بهشت غیر ممکن نیست بلکه حتی لازم نیست مؤمن خود را به مشقت و حرج بیاندازد تا اهل بهشت شود. وسع به معنی توانایی است و منظور آیه از انجام تکالیف در حد وسع انجام تکالیف تا حد مرگ نیست  بلکه منظور انجام اعمال صالح با سهوات و آسانی است زیرا مشقت یعنی تحمیل کاری و وظیفه ای بیش از طاقت و توان فرد و لذا برخی از مفسرین این آیه را یکی از امیدبخش ترین آیات قرآن دانسته اند. مرحوم جواد مغنیه در تفسیر کاشف در توضیح این آیه می نویسد: انّ الجنه علی عظمتها یمکن الوصول الیها بغیر مشقّه و حرج یعنی بهشت با تمام عظمتش بدون تحمل فشار و سختی قابل دسترسی است.

3.  وقتی از وسع و توان صحبت می شود تنها وسع مالی یا جسمی منظور نیست و  وسع و توان علمی و عقلی و هر ظرفیتی که در اختیار انسان است را نیز شامل می شود.

4. هرچه توان انسان زیاد می شود تکلیف انسان زیاد می گردد. پس توان مالی و جانی و هوش و استعدادها مایه تفاخر و خود بزرگ بینی نباید باشد بلکه اینها ملاک تعیین تکلیف برای انسان است یعنی تکلیف انسان صاحب مال یا صاحب قدرت  سنگین تر از دیگران است که از چنین توانی برخوردار نیستند.
موافقین ۰ مخالفین ۰

و کلوا و اشربوا و لا تسرفوا إنّه لا یحب المسرفین (اعراف/31)

ترجمه آیه: و از نعمت های الهی بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند مسرف ها را دوست نمی دارد.

1. اسراف که در لغت به معنی در گذشتن از حد میانه و تجاوز از حد می باشد مصادیق زیادی دارد و تشخیص مصادیق آن بسیار و در عین حال مهم می باشد.

2. یکی از مصادیق اسراف ضرر زدن به جان و مال است. امام صادق (ع) فرموده اند: انما الاسراف فیما افسدالمال و اضرّ بالبدن یعنی اسراف در جایی است که مال از بین رود و به بدن زیان و صدمه برسد.

3. معطّل گذاشتن یک نعمت الهی و استفاده نکردن از آن و بجای آن بهره مندی از چیزی که جایز نیست و یا مناسب نیست، از مصادیق اسراف است. مثل خوردن قسمت هایی از حیوان حلال گوشت که مضر و حرام است و کم توجهی به سایر اعضای حلال آن و یا مثل بهره مندی از انسان های ناشایست در کارها و گماشتن به کاری که از انجام آن ناتوان است و بی توجهی به نیروهای شایسته.  قرآن قوم لوط که به آن عمل زشت و پست گرفتار بودند را مسرف می خواند.

4. یکی از مصادیق اسراف استفاده بی رویه و بیش از حد نیاز از نعمت است مثل خوردن غذا هنگام سیری و یا صرف وقت بیش از نیاز در کارها که به وقت کشی از آن یاد می شود؛ این موارد را تبذیر نیز می گویند. در کشور ما متاسفانه این نوع از اسراف شناخته شده نیست و کمتر خانواده ای خود را مبذّر و مسرف می داند مثلا نیاز یک انسان در شبانه روز 7 عدد زیتون، سه عدد سیاه دانه، 7 عدد انجیر، 21 عدد مویز و 10 عدد بادام است  ولی ما از هرکدام به اندازه ای می خوریم که سیر شویم.

5. یکی از مصادیق اسراف استفاده نابجا از نعمت است مثل پوشیدن لباس مجلسی در خانه و یا در محیط کار و در نتیجه تضییع منابع جامعه و زیاد کردن هزینه های خانه که لازم نبود.

6. هر چه در راه خداوند صرف شود هرچند به اندازه کوه های بزرگ باشد اسراف نیست و آنچه در راه شیطان و در حرام و گناه صرف شود اسراف است هر چند به اندازه دانه خردل باشد.

7. مرحوم علامه طباطبایی اسراف در استفاده از زینت و رزق و تجملات را عامل اکثر جنگ ها و تجاوزها و خرابی ها می داند. اگر جلو خیلی از ریخت وپاش ها استفاده از تجملات و اسراف ها گرفته شود چه در دولت ها و چه در زندگی شخصی انسانها قتل، فساد، دزدی و فحشاء و حتی بسیاری از مشکلات محیط زیست در جامعه رخ نمی دهد و یا بسیار کم می شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا بنی آدم خُذُوا زینَتَکم عند کلِّ مسجدٍ ... (اعراف / 31)


حیطه تربیتی اسلام تنها اصلاح باطن و معنویت نیست و شامل اصلاح ظاهر هم می شود

ترجمه آیه: ای فرزندان آدم (خطاب به همه انسانها) زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد (نمازخواندن) با خود بردارید.

  1. مسجد هم اسم زمان است و هم اسم مکان و منظور از مسجد در آیه هم زمان سجده است و هم مکان آن و لذا هم اماکن مقدس که برای نماز تعیین شده‌اند را شامل می‌شود و هم به معنی هنگام نماز است و منظور از زینت زیبایی‌های ظاهر و باطن انسان می‌باشد و لذا هم ظاهر نمازگزار اعم از پوشش و آرایش ظاهر را دربر می‌گیرد و هم باطن و زینت معنوی نمازگزار اعم از اخلاق و رفتارهای خوب و باور و اعتقاد درست را شامل می‌شود.

  2. در تفسیر عیّاشی آمده است که امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) وقتی برای نماز برمی‌خاست بهترین لباس خود را می‌پوشید و وقتی به ایشان گفته می‌شد که چرا چنین کاری می‌کند می‌فرمود: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و من برای پروردگارم خودم را زیبا می گردانم و سپس همین آیه را قرائت می‌فرمود. و امام رضا(علیه‌السلام) در ذیل این آیه فرموده است که شانه کردن موها در نماز از مصادیق زینت است.

  3. رسیدن به ظاهر آثار زیادی دارد از جمله نشاط انسان را می‌افزاید رابطه انسان و دیگران را بهبود می بخشد و سیره پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) نیز بیانگر آن است که اصلاح ظاهر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مصادیقی از توجه به ظاهر در روایات، عطر زدن شانه کردن و مرتب کردن موهای سر و صورت ، پوشیدن لباس تمیز و پرهیز از پوشیدن لباس با رنگ تیره می‌باشد. البته لباس‌هایی مثل کت و شلوار و عبا و چادر از این حکم مستثنی هستند.

  4. مرحوم علامه طباطبایی فرمودند که منظور از اخذ زینت در هنگام نماز زینت ظاهری نیست بلکه ارایش معنوی است و روح را آماده کردن برای برپایی نماز می‌باشد. مثل دور کردن دل از هرگونه حبّ دنیا و تکبّر و جاه‌طلبی و حسد و تنفّر نسبت به دیگران که مانع تعالی معنوی انسان می‌باشد.

  5. یکی از آثار مطلوب پوشیدن لباس مناسب در مساجد و نمازهای جماعات این است که فقرا و نیازمندان جرأت بیان درخواست کمک را داشته باشند.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

قُل ما أسْئَلُکم عَلَیه مِن أجرٍ و ما أنا من المُتَکلِّفین (ص / 86)

خداوند از اینکه بی دلیل حلالی حرام گردد و مستحبی واجب شود و مردم به سختی بیافتند مخالف است

ترجمه آیه: ای پیامبر بگو، من برای دعوت نبوت، هیچ پاداشی از شما نمی‌طلبم و من از متکلف‌ها نیستم.

1-    متکلّف کسی را گویند که وظیفه‌ای را به عهده بگیرد و خود را به رنج و سختی بیاندازد. و چون این وصف از پیامبر اسلام سلب شده است یعنی پیامبر اسلام بی‌دلیل کسی را موظف به امری نمی کند.

2-    در این آیه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام خود را در امر تبلیغ دین از دو ویژگی بری نموده است. اول پاداش گرفتن در ازای ابلاغ وحی و تبلیغ و ترویج دین و دوم بی‌دلیل حکمی صادر و وظیفه‌ای را بر عهده انسانها گذاشتن.

3-    یکی از ویژگی‌هایی که ناپسند است تکلّف است. خداوند در حالی که با ابلاغ وحی انسانها را موظف به انجام اموری می‌کند تا سعادت دنیا و آخرت آنها تأمین شود در عین حال از اینکه بی‌دلیل حلالی، حرام گردد مخالف است و پیامبر، و همة مؤمنین را پرهیز می‌دهد. هر تکلیفی باید دلیل داشته باشد و این دلیل یا عقلی می‌باشد و انسانها اهداف آن را درک می‌کنند و یا الهی می‌باشد و انسانها به دلیل اینکه منشأ آن  قرآن و یا سنت قطعی می‌باشد اعتماد می‌کنند.

4-    خصوصیات فرد متکلف در احادیث و روایات چنین ذکر گردیده است: الف) ادعای مأموریتی را می‌کند که به او سپرده نشده و توان اجرای آن را هم ندارد. ب) تحمیل نظر می‌کند و قادر به ارائه سند نیست. ج) با مافوق خود همیشه درگیر است و فرد مطیعی برای مافوق خود نمی‌باشد. د) آرزوهای دست نیافتنی دارد. هـ) چیزی را ادعا می‌کند که به آن علم ندارد.  و) غیرمنطقی و غیر مسئولانه حرف می‌زند. ز) کلماتش از پیچیدگی و ابهام برخوردار است.

در روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) برای متکلف سه علامت ذکر شده است : اول اینکه با مافوق خود در می‌افتد (مافوق علمی، معنوی و امثالهم) دوم آنکه به کارهایی اقدام می کند که هرگز به آنها نمی‌رسد و سوم اینکه چیزهایی می‌گوید که علمی به آن ندارد.

5-    دین امری بسیار مهم است و سرنوشت دنیا و آخرت انسانها به آن گره خورده است و نمی‌توان به دلیل اُجرت و پاداش مادی ، آن را متوقف، انجام و یا تغییر داد. تبلیغ دین رسالتی الهی است که انبیاء و همة مؤمنین به آن مکلف هستند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

قال فبعزَّتِک لاغوینّهم اجمعین الّا عبادَک منهم المخلَصین (ص/82 و83)

تنها کسانی از وسوسه های شیطان آسیب می بینند که قصد مبارزه ندارند.

ترجمه آیه: [شیطان گفت] : به عزت تو سوگند که همه انسان ها را گمراه خواهم ساخت غیر از بندگان پاک تو که خالصشان کرده ای.

1. منظور از قسم شیطان، همت جدی آن بر ایجاد انحراف و دور کردن انسان ها از راه مستقیم و راه بندگی خداوند است. عده ای از مؤمنین خودشان خوب هستند و عنادی با کسی ندارند و هیچگاه اقدام به کاری نمی کنند که به زشتی و عاقبت سوء آن یقین داشته باشند و یا هیچگاه دیگران را به چنین کارهایی تشویق نمی کنند و لذا باورشان نمی شود که  مثل علمای یهود انسان هایی  باشند که دانسته مسیر خطا روند و دیگران را هم منحرف سازند. این آیه پرده از وجود چنین شیاطینی بر می داردکه هم میتوانند در بین انسان ها و هم اجنه باشند.

2. شیطان در زندگی انسان بسیار مهم است، شیطان یکی از موانع مهم حرکت انسان به سوی کمال است و قرآن در باره این موجود مهم و خطرناک بسیار هشدار می دهد. انسان باید دشمن قسم خورده خود را بشناسد و او را باور کند و تمام همت خود را بگمارد تا در دام وسوسه های او گرفتار نشود.

3. طبق آیات قرآن شیطان از چهار طریق اغوا می کند: اولین طریق تبلیغات است یعنی زیبا جلوه دادن آنچه در حقیقت خود زیبا نیست؛ مفید جلوه دادن آنچه در حقیقت خود ضرر است و آرامش جلوه دادن نتیجه کاری که جز اضطراب حاصلی ندارد. دومین راه ترساندن مؤمنین از زیاد بودن لشکر کفر و شرک است. اینکه گناهکاران و انسان های خبیث از انسان های پاک بیشترند، حرام خواران از غیر آنها، بی نمازها از نمازگزاران،  روزه خواران از روزه داران و بی حجاب و بدحجاب ها از دختران عفیف و ... بیشترند. خصوصا جوانان با شنیدن این حرف ها در ایمانشان و اراده شان سست می شوند. آیات 100 تا 105 سوره مائده به همین امر پرداخته و به صورت روشنگرانه ای پاسخ می دهد. راه سوم شیطان برای اغوای انسان ها شریک شدن در مال و اولاد است. منظور قرآن از این مطلب استفاده شیطان از ربا و فحشا برای ایجاد انحراف در جامعه است. راه چهارم استفاده از وعده های دروغین است  مثل رسیدن به ثروت، قدرت، طول عمر، علم و لذت و .... و اکثر وعده های شیطان چیزهایی است که مربوط به این دنیاست.       

4. تنها راه نجات از وسوسه های شیطان استعاذه و پناه بردن به خداوند و ذکر و یاد خداوند است. ایمان راسخ به قیامت، پایبندی به احکام شرعی و عدم سهل انگاری در اجرای احکام می باشد که با چنین بصیرتی راه نفوذ شیطان بر زندگی مؤمن بسته می شود.

5. خداوند هیچ مؤمنی را در میدان مبارزه و جهاد با شیطان تنها نمی گذارد و وعده خداوند نصر و یاری انسان هایی است که اراده جدی بر مبارزه با شیطان دارند. تنها کسانی از وسوسه های شیطان آسیب می بینند که قصد مبارزه ندارند.

6. این آیه یکی از دلایل محکم بر معصوم بودن انبیاء می باشد و اینکه عصمت آنها خواست و اراده خداوند است

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِیمَ وَإِسْحَقَ وَیَعْقُوبَ أُوْلِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارإنّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ ( ص/45و 46 )

یاد آخرت در جسم انسان نیرو و در روح انسان قدرت ادراک را تقویت می کند

ترجمه آیات: و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را. صاحبان دستهای نیرومند و چشمان بینا. و ما آنها را با خلوص ویژه ای خالص کردیم و آن یادآوری سرای آخرت است.

1.    منظور از صاحب ید قدرتمندی است و اشاره به عمل دارد و منظور از صاحب بصر آگاهی و اهل علم بودن است. در روایتی از حضرت امام باقر (ع) نقل شده است که "اولی الایدی و الابصار یعنی اولی القوه فی العباده و البصر فیها" یعنی پیامبران در انجام عبادت نیرومند و نسبت به احکام عبادات آگاه بودند.

2.    کار با یاد آخرت از مصادیق اخلاص است و در حقیقت کار برای خدا محسوب می شود. عبادت خداوند از ترس عذاب الهی ویا به امید پاداش بهشت عبادت است و در اخلاص عبادت کننده اخلالی وارد نمی کند. خداوند در این آیه نوع اخلاص این سه پیامبر را چنین توصیف کرده است که آنها اخلاصشان از طریق یاد آخرت بوده است.

3.    اگر کار برای آخرت باشد هرکاری انجام نمی گیرد و صرفا آنچه که در روز قیامت توشه راه می تواند باشد رخ می دهد و ثانیا انگیزه ها تقویت می شود و این معنی قدرت یافتن در انجام کارهاست. بطور تجربی هم دیده می شود انسان جوان که از قدرت بدنی بیشتری برخوردار است همتی کمتر از پیری دارد که به لحاظ جسمی ضعیف شده است.

4.    کسب علم نیز مانند انجام کار است. وقتی کسب علم برای آخرت باشد علوم مضر و حتی غیر مفید حذف می شود و توان انسان ها تنها در کسب علم مفید صرف می شود و ثانیا انگیزه کسب علم نیز در انسان تقویت می شود. به حدی که انسان دم مرگ می گوید می خواهی بدانم و بمیرم یا ندانسته از این دنیا بروم؟ لذا با استناد به این آیه به جرات می توان گفت که قدرت انجام کار و داشتن بصیرت حاصل یاد آخرت است.

5.   در این آیه چهار ویژگی برای حضرت ابراهیم (ع)، اسحاق (ع) و یعقوب (ع) شمرده شده است: بندگی خداوند، قدرت درک، قدرت انجام عمل و اخلاص در عمل و کسب علم  که از خداوند می خواهیم این ویژگی ها را به همه ما نیز عنایت فرماید.

موافقین ۰ مخالفین ۰