رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۱۹۱ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

کفار از خداوند هدایت نمی خواهند

بسم الله الرحمن الرحیم

و جَعَلْنَا مِن بَین أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ( یس/9)

ترجمه آیه: و [ما] فراروى آنها سدّى و پشت سرشان سدّى نهاده و پرده‏اى بر [چشمان‏] آنان فرو گسترده‏ایم، در نتیجه نمى‏توانند ببینند.

1.        کلمه" سد" به معناى حائل بین دو چیز است‏ و کلمه" أغشینا" از غشی به معناى پوشاندن است و آیه دلالت بر قرار گرفتن مانعی برای دیدن دارد. در تفسیر فخر رازى در توضیح این آیه آمده است که مانعى که نمى‏گذارد آدمى در آیات خدا نظر کند تشبیه شده است به سدى که اطراف آدمى کشیده شده باشد و نگذارد انسان جهان اطراف خود را ببیند و نشانه های عبرت و هدایت که در جهان هست برایش ظاهر گردد، کسى که مبتلا به این مانع شود از یکی از دو راه شناخت محروم مى‏ماند.

2.      پس در دو آیه هشت و نه این سوره خداوند از یک محرومیت خود خواسته کفار پرده برمی دارد به این معنی که هدایت در این جهان تنها در دستان خداوند است و کفار از خداوند هدایت نمی خواهند و حتی اگر هدایت کند گوششان را به ندای الهی می بندند. و چه زیبا این مطلب را امام باقر(ع) بیان می فرمایند که: همانا خداوند نعمت (هدایت) خود را تنها از کسانی منع می کند که از او این نعمت را نمی پذیرند و تنها کسانی را گمراه می کند که از او هدایت را نمی پذیرند.  

3.     این آیه نشان می دهد که این زندگی مادی چهره ای ملکوتی دارد که از حس مادى ما پوشیده است و بعد از مرگ آن حیات براى ما ظاهر و محسوس مى‏شود. در چهره ملکوتی زندگی ما انسان هایی وجود دارند که ظاهرا چشم و گوش و دل دارند ولی قادر به شنیدن و دیدن و فهمیدن نیستند.

4.     روایت شده که ابو جهل تصمیم گرفت که پیغمبر (ص) را بکشد، پس هر گاه شب بیرون میرفت او را نمیدید و خدا حایل می شد بین او و آن حضرت.

5.     این آیه و آیه قبل مثل این است که خداوند فرموده باشد که چون مسیر ایمان و راه راست را ترک کردید و هرچه اسباب هدایت بود نپذیرفتید پس من بر شما در همین دنیا غضب می کنم و شما را به حال خود رها می کنم تا از رحمت الهی بیشتر دور شوید. و امام صادق (ع) در تفسیر این آیه می فرماید: این تنها عذاب دنیوی آنها است و عذاب آخرت آنها آتش جهنم خواهد بود.

6.     مرحوم ملا صدرا سد از پیش رو را بسته شدن راه فهم عالم غیب و باطن این جهان و سد پشت سر را بسته شدن راه شناخت از طریق حواس پنجگانه می داند. و می فرماید: کفار گرفتار حجاب ها و ظلمات سه گانه اند و لذا راه شناخت را برای خود سد کرده اند: کوری دل و عدم تمایل به خوبی ها، کوری حاصل از وابستگی ها و دل مشغولی های دنیوی و کوری حاصل از عناد و لجبازی ها.

موافقین ۰ مخالفین ۰

اکثر انسان ها به دلیل تکبر، از حق غافلند

بسم الله الرحمن الرحیم


إنَّا جَعَلْنَا فىِ أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِىَ إِلىَ الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ(یس /8)

ترجمه آیه: ما در گردنهاى آنان، تا چانه‏هایشان، غُلهایى نهاده‏ایم، به طورى که سرهایشان را بالا نگاه داشته و دیده فرو هشته‏اند.

1.      کلمه" اعناق" جمع" عنق" به معناى گردن است و کلمه" اغلال" جمع" غل" به معناى هر وسیله‏اى (از قبیل طناب و زنجیر و امثال آن) است که با آن دست را براى شکنجه دادن  به گردن ببندند و مقمح کسى است که سرش را بالا مى‏کند و چشم را بر هم مى‏نهد و نمى‏تواند اطراف خود را ببیند.

2.     در معنی این آیه دو احتمال است اول اینکه این آیه تمثیل ویژگی های کفار قریش در دنیا است و دوم اینکه این آیه توضیح وضعیت این افراد در روز قیامت است.

3.     کفار قریش چون از پیامبر اسلام و آنچه که آن حضرت به آن دعوتشان می کرد (قرآن) نفرت داشتند و ذره ای نسبت به آن انعطاف نشان نمی دادند در روز قیامت با غل و زنجیر محشور خواهند شد طوری که همچون متکبران نتوانند سرشان را پایین بیاورند.

4.     تمثیل کفار قریش در نفرتشان از پیامبر اسلام وآنچه که ایشان را بسوى آن میخواند(قرآن)  مانند مردیست که دستهایش را بگردنش بسته‏اند که امکان ندارد براى او که آن را بسوى خیر باز و دراز کند، و مردى که سرش را بلند کرده که جلوى پایش را نمى‏بیند و هیچ درکی از حقیقت ندارد.

5.     قرآن مانند غلهایى در گردن آنها است که مانع خشوع آنها می شود و آنها از شدت نفرت نمی توانند کلمات قرآن را بشنوند و یا در باره آیات آن بیاندیشند.

6.     این آیه تمثیل کفاری از قریش است که مصمّم کشتن پیغمبر (ص) شدند، ولی خداوند چنان کرد که مثل اینکه دستهایشان بگردنهایشان بسته شد و نتوانستند دستى بسوى آن حضرت دراز کنند.

7.     موانع تفکّر در آیات خدا دو قسم است یکى آنکه انسان را از تفکر در وجود خویش باز مى‏دارد، دوّم آنکه از تفکر در جهان مانع مى‏شود. این آیه دلالت بر مانع اول دارد و اکثر انسان ها به این مانع گرفتارند و از خود غافلند.

8.     این آیه دلالت دارد بر کوتاهی انسان در اندیشه و عمل صحیح به این معنی که بالا گرفتن سر دلالت بر کوتاهی در شناخت و درک حقایق و بسته بودن دست دلالت بر کوتاهی در انجام کارهای خیر  و ترک اعمال شر دارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پدران نقش مهمی در تربیت فرزندان دارند

بسم الله الرحمن الرحیم


لتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ ءَابَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ(یس/6)

ترجمه آیه: تا قومى را که پدرانشان بیم‏داده نشدند و در غفلت ماندند، بیم دهى.

1.      منظور از پدران انذار نشده مردم، چند پشت پدرانى است که در فاصله زمانى بین عصر پیامبر اسلام و زمان عیسى (ع) در این چند صد ساله فترت قرار داشته‏اند. حضرت علی (ع) در این باره می فرماید: خداوند هنگامى محمد را مبعوث ساخت که احدى از عرب کتاب آسمانى نمى‏خواند و ادعاى نبوت نمى‏کرد (نهج البلاغه خطبه 33 و 104)

2.     منظور از انذار آوردن هر آنچیزی است که حجت را بر مردم تمام می کند این دلایل ممکن است عقلی و یا نقلی باشد.

3.     در این آیه می فرماید پدران آنها انذار نشدند و به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفته‏اند این نشان می دهد که نقش پدران باید در تربیت بسیار همه باشد.

4.     هدف از نزول قرآن این بود که مردم غافل را هشیار، و خواب‏زدگان را بیدار سازد، و خطراتى که آنها را احاطه کرده و گناهانى که در آن فرو رفته‏اند و شرک و فسادى که به آن آلوده شده‏اند به آنها یادآورى کند، آرى قرآن که پایه آگاهى و بیدارى، و کتاب پاکسازى دل و جان است.

5.     اساس و پایه تبلیغ و انذار باید تعالیم قرآن باشد

موافقین ۰ مخالفین ۰

ایمان آوردن خیلی مهم نیست، استقامت و پایداری بر ایمان مهم است

بسم الله الرحمن الرحیم


وَ ألَّوِ اسْتَقَامُواْ عَلىَ الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا. لِّنَفْتِنَهُمْ فِیهِ  وَ مَن یُعْرِضْ عَن ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذَابًا صَعَدًا(جن/ 16و17)

ترجمه آیه: و اگر [مردم‏] در راه درست، پایدارى ورزند، قطعاً آب گوارایى به آنها بنوشانیم. تا در این باره آنان را بیازماییم، و هر کس از یاد پروردگار خود دل بگرداند، وى را به عذابی [روز] افزون گرفتار سازد.

1.      «غدق» به معناى فراوانى و «صَعد» به معناى سخت و مشکل است. استقامت بر طریقه به معناى صبر و پایداری و ثبات قدم در اجرای احکام و رعایت اخلاق و انجام آنچه را که ایمان صادق به خدا اقتضاى آن را دارد. و" ماء غدق" به معناى آب بسیار است، و بعید نیست مثلى باشد که بخواهد توسعه در رزق را برساند. چون زیادی آب غالبا باعث فراوانی است. عذاب صعد آن عذابى است که دائما بیشتر مى‏شود.

2.     از حضرت باقر علیه السّلام درباره این آیه روایت شده که فرمود: به خدا سوگند، استقامت همین (عقیده) است که شما بر آن هستید( یعنی مکتب اهل بیت(ع) ) و از حضرت صادق علیه السّلام روایت است که فرمود: معناى [ماء غدقا] این است که به آنها علم بسیار خواهیم داد که از ائمه علیهم السّلام بیاموزند.

3.     آنچه مایه وفور نعمت مى‏شود، استقامت و ثابت قدمی در ایمان است نه اصل ایمان، زیرا ایمان متزلزل نمى‏تواند چنین برکاتى از خود نشان دهد، مهم استقامت بر ایمان و تقوى است که پاى بسیارى در آن لنگ و لرزان است.

4.     حتّى بعد از استقامت بر راه حق و دریافت پاداش، کار خود را پایان یافته ندانید که تازه آزمایش دیگرى شروع مى‏شود. چنانکه حضرت سلیمان نیز توسعه رزق خودش را سبب آزمایش دانست. «هذا من فضل ربّى لیبلونى» (نمل/40) طبیعت فزونى نعمت، سستى و تنبلى و غفلت و غرق شدن در لذائذ و شهوات است، و این درست چیزى است که انسان را از خدا دور مى‏سازد و میدان را براى فعالیت شیطان آماده مى‏کند تنها کسانى مى‏توانند از عوارض نامطلوب فزونى وفور نعمت در امان بمانند که به طور دائم به یاد خدا باشند، ذکر او را فراموش نکنند، و با یادآوریهاى مداوم خانه قلب را از نفوذ شیاطین حفظ نمایند

5.     به این ترتیب، در آیات فوق، از یک سو رابطه ایمان و تقوى را با فزونى نعمت بیان مى‏کند، و از سوى دیگر رابطه فزونى نعمت را با آزمونهاى الهى، و از سوى سوم رابطه اعراض از یاد خدا را با عذاب مشقت‏بار و روز افزون، و اینها حقایقى است که در آیات دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است.

6.     از بهترین شیوه‏هاى تربیتى، شیوه مقایسه است. در یک آیه مى‏فرماید: استقامت ایمان و عمل صالح نتیجه اش باران و فراوانی است و در آیه بعد می فرماید عدم یاد خدا واعراض نتیجه اش  عذاب است. با مقایسه این دو حالت مسئله حق وباطل شفاف‏تر مى‏شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰

قرآن باعث هدایت مؤمنین و خسارت ظالمین است

بسم الله الرحمن الرحیم


قلْ أُوحِىَ إِلىَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الجِنِّ فَقَالُواْ إِنَّا سمِعْنَا قُرْءَانًا عجَبًا. یَهْدِى إِلىَ الرُّشْدِ فَامَنَّا بِهِ  وَ لَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا (جن/1و2)

ترجمه آیات: بگو: «به من وحى شده است که تنى چند از جنّیان گوش فرا داشتند و (به سایر اجنه ) گفتند: راستى ما قرآنى شگفت‏آور شنیدیم. [که‏] به راه راست هدایت مى‏کند. پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسى را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد

1.      کلمه" نفر" به معناى جماعت است و شامل بیش از سه نفر مى‏شود و کلمه" عَجَب" به معناى چیزى است که به خاطر غیر عادى بودنش آدمى را به تعجب وا دارد، و اگر در این آیه اجنه گفته اند که قرآن عجیب است، براى این بوده که قرآن هم در الفاظش و هم در معانى و معارفش کلامى خارق العاده است و کلمه" جن" به معناى نوعى از مخلوقات خداست که از حواس ما پوشیده اند.

2.     قرآن کریم وجود جن را تصدیق کرده و در باره آن مطالبى بیان کرده است: اول اینکه جن قبل از  بشر خلق شده‏ است. دوم اینکه جن ها از جنس آتش و بشر از جنس خاک خلق شده‏اند. سوم اینکه جن ها مانند انسان زندگى و مرگ و قیامت دارند. چهارم اینکه جن ها مانند سایر جانداران نر و ماده و ازدواج و توالد و تکاثر دارند. پنجم اینکه اجنّه مانند نوع بشر داراى شعور و اراده است، و علاوه بر این، کارهایى سریع و اعمالى سخت را مى‏توانند انجام دهند، که از نوع بشر ساخته نیست. و نهایتا ششم اینکه جن ها هم مانند انسان ها مؤمن و کافر دارند، بعضى صالح و بعضى دیگر فاسدند.

3.     این آیات به داستان چند نفر از طایفه جن اشاره مى‏کند که صوت قرآن را شنیدند، و ایمان آورده، به اصول معارف دین اقرار کردند. قرآن کتاب هدایتی است که اگر کسی با او هم نشین باشد و گوش جان به او سپارد  ممکن نیست چیزی بر او افزوده و چیزی کاسته نشود برای مومنین هدایت و کمالی افزوده و شک و تردیدی از دلشان کاسته می شود.

4.     اگر مطلب خوبی شنیدیم و یا خواندیم که در ما آثار خوبی داشت و باعث رشد و کمال ما شد حتما دوستان خود را فراموش نکنیم و آنها را هم از آن بهره مند سازیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مردم وعده دروغ ندهیم و مردم انتظار غیر منطقی از دیگران نداشته باشند

بسم الله الرحمن الرحیم


قلْ إِنِّی لا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً (جن / 21)

ترجمه آیه: بگو ( ای پیامبر): من مالک زیان و هدایتى براى شما نیستم.

1.        مراد از" مالکیت ضرر"، قدرت ضرر زدن بر مشرکین است، هر وقت که بخواهد. و مراد از" مالکیت رشد"، قدرت بر رساندن نفع به ایشان از راه هدایت است. و بنا بر این، معناى آیه این مى‏باشد که: من ادعا نمی ‏کنم که می ‏توانم به شما ضرری ترسانم و یا دفع ضرری بکنم و یا شما را به مقصد نهایی (بهشت) برسانم.‏

2.      این آیه اعتراف و اقرار ببندگى و نسبت دادن حول و قوّه و قدرت مطلق به خداى تعالى است و معنی ساده آیه این است که کارها در دست من نیست، بلکه من مانند شما بشر هستم‏

3.      این آیه از سوی دیگر هر گونه" غلو" را در مورد پیامبر ص نفى مى‏کند، و نشان مى‏دهد که نه تنها از بتها کارى ساخته نیست که شخص پیامبر ص نیز با آن همه عظمت ملجا و پناه مستقلى در برابر عذاب خدا نمى‏تواند باشد، و در عین حال پاسخی صحیح به انتظارات بى‏مورد افراد لجوج است که از پیامبر (ص) تقاضاى کارهاى خدایى مى‏کردند و حتی این آیه ثابت مى‏کند که توسل و شفاعت نیز به اذن خدا است. پیامبران و اولیاى خدا صریح به مردم مى‏گفتند که ما نمی توانیم کاری را که به عهده شماست انجام دهیم و ایمان و عمل صالح ما نمى‏تواند به جاى تلاش و سعى شما کار کند. شما زمانی به بهشت راه می یابید که خودتان ایمان و عمل صالح داشته باشید.

4.     انتخابات در کشور ما آزمونی سخت برای مردم و کاندیداها است. انتظارات غلط و خارج از توان نماینده و ادعاهای واهی غیر واقع از سوی کاندیداها  همیشه برای مملکت عزیز و اسلامی ما مشکل ساز بوده است. کشور اسلامی که پیامبرش چنین اظهار بندگی و عبودیت می کند و در مقابل مشرکان قریش درس توحید و سرسپردگی به خداوند می دهد چرا باید شیعیان اهل بیت آن پیامبر دروغ پردازی کنند و یا وعده های دروغ بدهند. در فرهنگ اسلامی تبلیغ یعنی رساندن پیام مطابق واقع و درست به مخاطب، کاری که پیامبران می کردند.

5.      در این آیات در مقابل" ضر" (زیان)" رشد" (هدایت) قرار داده شده است یعنی سود و نفع حقیقى در هدایت است. همچنان که ضرر و زیان واقعی در گمراهی است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

عبادت خاضعانه از نشانه های نزدیک بودن به خداوند است

بسم الله الرحمن الرحیم


إنَّ الَّذینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یَسْجُدُونَ (أعراف / 206)

ترجمه آیه: به یقین، کسانى که نزد پروردگار تو هستند، از پرستش او تکبّر نمی ورزند و او را به پاکى می ‏ستایند و براى او سجده می ‏کنند.

1.      این آیه آخرین آیه سوره اعراف می باشد.

2.     معناى کلمه «عند»، قرب منزلت و درجه و نزدیکى به فضل و رحمت خداوند است، یعنى هر کس برحمت و فضل خدا نزدیک است، در پیشگاه خداست.

3.     وقتی این آیه را با آیه قبلی در نظر می گیریم  ظاهر می ‏شود که قرب به خدا تنها به وسیله یاد و ذکر او حاصل مى‏شود، و به وسیله ذکر است که حجاب‏هاى حائل میان او و بنده‏اش بر طرف می ‏گردد، و اگر ذکرى در کار نباشد جمیع موجودات نسبت به نزدیکى به او و دورى از او یکسان می بودند و از این نظر هیچ اختلافى میان موجودات نمی ‏بود که یکى به او نزدیکتر و یکى دورتر باشد. و ذکر دو نوع است ذکر ظاهری که در زبان جاری می شود و ذکر باطنی که در قلب است. توضیح اینکه، نفس می تواند متصف باشد به حال عدم استکبار و به حال تقدیس خدا، و به حال سجده، و کمال خشوع در برابر او عینا همانطورى که اعضا و جوارح می تواند به این سه حالت متصف باشد، و چنان نیست که تسبیح مختص به زبان و سجده مختص به سایر اعضاء  باشد. و کسانی مقرب خدا هستند که وقتی در ظاهر سجده و یا رکوع می کنند قلبشان هم در مقام سجده باشد. چه بسیارند انسان هایی که در سجده ظاهری هستند ولی نسبت به اوامر و نواهی خداوند تمکین ندارند و از تکبر برخوردارند.

4.     مجموع آیات سجده در قرآن مجید پانزده آیه است، شافعى باستحباب سجده در همه آنها فتوى داده و ابو حنیفه بر وجوب، ولى در فقه اهل بیت علیهم السلام در چهار محل واجب است و در بقیه مستحبّ می ‏باشد، چهار محل نامبرده عبارتند از آیه 15 از سوره سجده، آیه 37 از سوره فصّلت، آیه 62 از سوره نجم و آیه 19 از سوره علق‏

5.     مقرّبان الهى، متواضع و فروتن بوده و تکبّر نمى‏ورزند و راه قرب به خداوند، فروتنى، عبادت و سجده‏ى خالصانه است

6.     سجده نور چشم پیامبر اسلام است و در حال سجده انسان از هر حال دیگری به خداوند نزدیک تر است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

باید به احترام قرآن سکوت کرد و گوش جان به آن سپرد

بسم الله الرحمن الرحیم

و إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (أعراف / 204)

ترجمه آیه: و چون قرآن خوانده شود، گوش بدان فرا دارید و خاموش مانید، امید که بر شما رحمت آید.

1.      "انصتوا" از ماده" انصات" به معنى سکوت توأم با گوش فرا دادن است. و معنی آیه این است که اگر کسى قرآن را تلاوت کند، دیگران به احترام قرآن باید سکوت کنند و گوش جان فرا دهند و پیام خدا را بشنوند و در زندگى خود از آن الهام بگیرند، زیرا قرآن تنها کتاب قرائت نیست، بلکه کتاب فهم و درک و سپس عمل است.

2.     هرچند سکوت و گوش دادن به قرآن همیشه مورد تاکید است ولی در هنگام نماز وقتی امام جماعت مشغول قرائت است سکوت و گوش دادن به قرائت ایشان واجب است و حرف زدن نماز را باطل می کند و حتی در خطبه های نماز جمعه نیز هنگام قرائت آیه ای از سوی خطیب نماز جمعه سکوت و گوش دادن بنا به نظر بعضی از علما واجب است ولی در سایر موارد سکوت و گوش دادن به قرائت قرآن مستحب مؤکد است. البته این حکم مستحبّ به قدرى تاکید دارد که در بعضى از روایات از آن تعبیر به واجب شده است. امام صادق ع می فرماید: " بر تو واجب است که در نماز و غیر نماز در برابر شنیدن قرآن سکوت کنی و به آن گوش کنى و هنگامى که نزد تو قرآن خوانده شود، لازم است سکوت کردن  و گوش فرا دادن‏.

3.     امام باقر علیه السلام فرمودند: قاریان قرآن سه گروه مى‏باشند: گروهى قرآن را وسیله‏ى کسب و کار و معاش خود دانسته و بر مردم تحمیل مى‏شوند، گروهى که تنها قرآن را به زبان دارند و در عمل، احکامش را رعایت نمى‏کنند و گروهى که قرآن را تلاوت کرده و دواى درد خود مى‏دانند و همواره با قرآن مأنوسند، خداوند به واسطه‏ى این افراد عذاب را دفع کرده و به خاطر آنان باران نازل مى‏کند و اینان افرادى نادر هستند. «اعز من الکبریت الاحمر»

4.     قران کریم سفره گسترده الهی است اما هر کس به اندازه تلاش وتوانایی خود از ان نعمت الهی بهره می برد.برای استفاده مفید وموثر از این هدیه الهی باید مراحلی را با توجه به ظرفیت خود طی کرد واز قران بهره مند شد. اولین مرحله  نگهدارى قرآن در خانه با رعایت احترام آن است بطوری که با قرار دادن در پشت سر افراد و یا زیر چیزی غیر از قرآن مورد بی احترامی واقع نشود دومین مرحله نگاه کردن به آیات قرآن است و بعد از آن گوش فرادادن به تلاوت قرآن هنگام قرائت است و چهارم در هر فرصتی که پیش بیاید تلاوت قرآن است  خداوند ما را امر می کند به اینکه تا می توانید قرآن بخوانید پنجم  تدبّر و تفکّر در قرآن و ششم عمل به قرآن است. همانطور که در بندهای قبلی عرض شد قرآن کتاب شعر و قرائت نیست کتاب هدایت است و آنها که می خواهند به سعادت دنیا و آخرت نایل شوند باید به امر و نهی های قرآن توجه کنند و به همه آنها در حد توان خود عمل کنند.

5.     سکوت و گوش فرا دادن به قرآن به معنی اهتمام به قرآن است و باعث جلب رحمت خداوند است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

غضبناکی از وسوسه های شیطان است

بسم الله الرحمن الرحیم


و إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ (أعراف / 200)

ترجمه آیه: و اگر از شیطان وسوسه‏اى به تو رسد، به خدا پناه بَر، زیرا که او شنواى داناست.

1.      "نزغ" وارد شدن و مداخله در امرى براى خرابکارى و فاسد کردن آن است‏. این آیه مربوط به پیامبر عظیم الشان اسلام است که وقتی خداوند امر فرمود با مردم مدارا کن و خطاهای آنها را ببخش وآنها را به نیکی دعوت کن و بر مردم جاهل غضب نکن پیامبر اکرم(ص)  سوال می کند چگونه؟ خداوند این آیه را نازل می فرماید

2.     از این آیه فهمیده می شود که اولا حسن خلق آسان نیست و پیامبر خدا در انجام این ماموریت نگران است ثانیا شیطان مداخله می کند و با رفتار جاهلانه خودقصد دارد، انسان را به غضب و انتقام وادار کند. ثالثا پناه بردن به خداوند بهترین راه نجات از وسوسه های شیطان است.

3.     پناه بردن، تنها با گفتن کلمه‏ى «اعوذ باللّه» نیست، بلکه یک پیوند و ارتباط روحى برقرار کردن و توکّل نمودن و خود را به خدا سپردن است‏.

4.     آگاهی از علم خداوند به انسان اولا قدرت، انگیزه و دلگرمی می دهد ثانیا مانع کوتاهی در انجام درست وظایفش می شود و در نهایت انسان به هر اندازه که به علم خداوند یقین داشته باشد به همان اندازه از گناه و در تله شیطان افتادن مصون می شود.

5.     وسوسه‏ ى شیطان، حتمى و دائمى است و هرچند همه‏ى انبیا معصومند، ولى شیاطین حتّى نسبت به آنان هم وسوسه می کنند و اتفاقا ارزش کار انبیا در همین است که با وجود غرائز بشرى و وسوسه‏هاى شیطانى، انسان‏هاى صالح و با تقوا و دور از گناهند.

6.     خداوند مربی پیامبران است و خود به پیامبرش می آموزد که غضب و عصبانیت حلم  و بردباری او را از بین نبرد و در مقابل وسوسه های شیطانی صبر پیشه کند و به خداوند پناه ببرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

خداوند مدارا با مردم را دوست می دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ (أعراف / 199)

ترجمه آیه:  با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذیر، و به نیکى‏ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستیزه مکن)

1.      این آیه با تمام سادگی و فشردگی همه اصول اخلاقی را در بر دارد، عفو، اخلاق فردی است و در حق الناس و بیت المال راه ندارد؛ امر به معروف و نهی از منکر اخلاق اجتماعی است؛ و اعراض و دوری از جاهلان اشاره به اخلاق عملی است. امام صادق (ع) می فرمایند: خداوند به مکارم اخلاق امر کرده است و در قرآن آیه ای جامع تر از این آیه در موضوع مکارم اخلاق وجود ندارد.

2.     بسیاری از مردم به دلیل جهل نسبت به حق اعتراض می کنند لازم نیست که انسان در صدد پاسخ آنها باشد بلکه درگیر نشدن با آنها تأثیر خوبی بر دیگران دارد و در عین حال باعث برانگیختن لجاجت جاهلان نیز نمی شود.

3.     امر به عرف یعنی زیبا امر کردن، پسندیده امر کردن و یا به معنی به کارهای پسندیده مردم را دعوت کردن است که در مجموع بهتر است هم به کار نیک انسان ها را دعوت کرد و هم با زبان خوش آنها را امر به نیکی نمود.( خوب حرف بزنیم و حرف خوب هم بزنیم)

4.     حضرت جبرئیل خطاب به حضرت رسول اکرم (ص) عرض کرد: خداوند تو را امر نموده است که هر کس بر شما ظلم کرد ببخشید و هرکس شما را از حقتان محروم داشت شما حق او را تمام و کامل بدهی و هرکس با شما قطع رابطه کرد شما رابطه برقرار کنی .

5.     در روایتی امام رضا (ع) این آیه را به مدارا  بین مردم معنی کرده است یعنی عصاره آیه این است که با مردم باید مدارا کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰