رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۱۹۱ مطلب با موضوع «تفسیر قرآن» ثبت شده است

شومی واقعی فقط عذاب آخرت است که در اختیار خداوند است

بسم الله الرحمن الرحیم

فإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ ‏ (اعراف/131)

ترجمه آیه: اما وقتی که نیکی به آنها رسید می گفتند این به خاطر (لیاقت) خود ماست ولی موقعی که بدی به آنها می رسید به بدقدمی موسی و همراهانش نسبت می دادند. آگاه باشید تمام شومی ها نزد خداست اما اکثر آنها نمی دانند.

1.     کلمه یَطَّیَّرُوا از تَطَیُّر و آن از طیر به معنی پرنده مشتق است و معنی تطیّر فال بد زدن است که  ریشه در فرهنگ باستانی داردکه در بین مردم پرندگانی چون جغد و کلاغ  به فال بد گرفته می شدند.

2.     این آیه مربوط به گشایش و فراوانی پس از قحطی است که برای قوم فرعون چند بار پیش آمده بود. قبطیان در مصر باستان اکثراً با فرعون نسبت خویشاوندی داشتند و در قرآن قوم فرعون خوانده شده اند.

3.     فال بد غلط و خرافات است و حوادث بد را به دیگران نسبت دادن صحیح نیست. امام صادق (ع) می فرمایند: فال بد به همان اندازه اثر دارد که می پذیری. اگر سبک بپنداری کم اثر خواهد بود و اگر محکم بگیری آثار شومی خواهد داشت و اگر هیچ اعتنایی نکنی اثری نخواهد داشت ( یعنی از حقیقت برخوردار نیست.

4.     در این آیه با شیوه ای بسیار زیبا عواملی که باعث می شود جامعه ای به خرافات معتقد شوند را برشمرده است. اولین عامل این است که جوامع ثروت و رفاه و فراوانی را حق طبیعی خود بدانند و وقتی به آنها دسترسی پیدا نکردند و یا از دست دادند آن را غیرطبیعی و متاثر از عوامل ناشناخته ای مثل بدشانسی، بدقدمی و امثالهم بدانند.

عامل دوم عدم ایمان به خداوند و سنن قطعی اوست چون اگر شخصی به خداوند ایمان داشته باشد وقتی تمام عوامل را جمع کرد و خودش در انجام وظیفه کوتاهی نکرد ولی به نتیجه نرسید می داند که حتماً در این امر یک آزمایش الهی وجود دارد.

5.     سرنوشت بد و بدشومی در نزد خداوند فقط عذاب آخرت است و دارایی و نداری از مال دنیا به تنهایی نشان دهنده چیزی نیست.

6.     همیشه دنیاپرستان عامل بدبختی خود را انبیاء و صالحین و انسان های مومن می دانند و این نشان دهنده بغض و کینه ای است که نسبت به آنها در دل دارند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

بی تقوایان زندگی دنیا را در هر شرایطی برای خود و دیگران تلخ می کنند.

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ (اعراف/96)

و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان می گشودیم، ولی تکذیب کردند سپس به کیفر دستاوردشان (تکذیب) گریبان آنان را گرفتیم.

1- خداوند انسان ها را با سختی و رنج و رفاه و فراوانی آزمایش می کند تنها کسانی در این امتحان قبول می شوند که ایمان راسخ و تقوی داشته باشند.

2- پاداش خداوند برای مومنین با تقوی در این دنیا برکات آسمان و زمین است. ایمان و تقوی هم شرط اخذ پاداش و هم شرط پایداری آن است.

3- منظور از باز شدن برکات آسمان و زمین لزوماً دادن نعمت از مجاری غیر معمول نیست. بلکه در اکثر موارد این برکات حاصل یک فرایند کاملاً قاعده مند می باشد. مثلاً اهل تقوی اهل اسراف و تبذیر و زیاده خواهی و خدعه و کم فروشی و ... نیستند و حاصل چنین رفتارهایی بطور طبیعی فراوانی و رفاه و همدلی و انسجام اجتماعی و غیره است.

4- سختی و رنج در اکثر موارد حاصل بی تقوایی و عدم رعایت قوانین الهی است مثل لهو و لعب و حرام خواری و بداخلاقی و ....

5- اهل تقوی در زمان محرومیت و نداری تلاش می کنند سختی های جامعه را به دوش کشند و بار خود را نیز بر دوش دیگران نگذارند و در دوران فراوانی و برخورداری فقر دیگران را وسیله آزمایش خود بدانند و برای رفع مشکلات آنها بکوشند.

6- بی تقوایان زندگی دنیا را در هر شرایطی برای خود و دیگران تلخ می کنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حذف قدرت قاهره ی الهی از معادلات این دنیا، انسان را گرفتار می کند

 بسم الله الرحمن الرحیم

ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَوا وَّقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ (اعراف/95)

ترجمه آیه: سپس به جای رنج و سختی و ناامنی، راحتی، آسایش و فراوانی را جایگزین ساختیم تا برگردند و گفتند پدران ما هم سختی و آسایش داشتند (امر را طبیعی جلوه دادند) وقتی چنین شد ناگهان آنها را به عذابی سخت گرفتار ساختیم در حالی که متوجه نبودند

1- این آیه به دومین سنت الهی اشاره دارد . خداوند بعد از فرستادن پیامبران و ابلاغ وحی و آشنا کردن مردم با معارف دینی ابتدا با سختی و رنج آنها را می آزماید و سپس به رفاه و آسایش و فراوانی مبتلا می کند. اولی از مسیر صبر و دمی از مسیر شکر بندگی را تقویت می کند. ابتلا به رفاه و آسایش را در معارف اسلامی سنت مکر می گویند چون نعمت در اکثر مواقع انسان را از منعم غافل می کند.انسان ها به لحاظ روحی یکسان نیستند، برخی ظرفیت برخورداری و دارایی را ندارند و از خدا دور می شوند و برخی ظرفیت تحمل نداری و فقر را ندارند و در نتیجه از خدا دور می شوند و خداوند هر دو گروه را می آزماید که در قیامت بهانه ای نداشته باشند.

2- غفلت از خداوند و نسبت دادن همه چیز به طبیعت و حذف قدرت قاهره ی الهی از معادلات این دنیا، انسان را گرفتار می کند و متاسفانه اکثر انسان ها به این مشکل گرفتارند.

3- دوران فراوانی و رفاه اگر انسان را به شکر وا ندارد انسان به سنت سومی مبتلا می شود به نام استدراج که  عمرش صرف لذت و خوشگذرانی می شود و  تدریجا عمرش به پایان می رسد و انسان زمانی چشم باز می کند که تشییعش می کنند. در آیات متعدد حالت انسان مستدرج (مشغول به لذات دنیا و غافل از خداوند) به اشکال زیر روایت شده است: مرگ سراغش می رود در حالی که متوجه نبود، در حالی که خواب بود، در حالی که سرگرم چیزهای غیر ضروری بود. هم لایشعرون ، هم نائمون ، هم یلعبون

4- هیچ جامعه ای نباید صرفا با ثروت و یا فقر میزان توفیقش سنجیده شود چون برخورداری و محرومیت امتحان های الهی هستند نه برخورداری نشانه توسعه است و شاخصی برای موفق بودن مدیران و نه محرومیت و فقر مالی نشانه ناموفق بودن مدیران و عقب ماندگی جامعه است. اگر این شاخص ها مقبول بود قارون مدیر موفق و بسیاری از انبیا مدیر ناشایستی می بودند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

وَمآ اَرْسَلْنا فى‏ قَرْیَةٍ مِنْ نَبِىٍّ اِلاَّ اَخَذْنآ اَهْلَها بِالْبَاْساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ‏ (اعراف/94)

بسم الله الرحمن الرحیم

سختی و رنج از الطاف الهی است که در این دنیا برای تنبه نسبت به خطاها انسان ها دچار می شوند

ترجمه : ما به هیچ شهر و دیاری پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهالی آنجا را (به کیفر کفرشان) به رنج و سختی گرفتار ساختیم، شاید متنبه شوند.

1- بأساء آزمون و بلای مربوط به مال و ثروت و دارایی و باغ و ملک و فرزند و امثال آن و ضرّاء بلای مربوط به جان مثل مریضی و ضعف و غیره می باشد لذا اولی را سختی و دومی را رنج معنی کرده اند. تضرع همانطوری که قبلاً هم گفته شد به معنی روی آوردن به سوی خدا و به دلیل توجه به فقر و نیاز خود و غنای خداوند است.

2- این آیه یکی از سنن الهی را بیان می کند که اگر قومی فرستاده خداوند را تکذیب کند خداوند آن قوم را با سختی و رنج تنبیه می کند تا متوجه خطای خود شوند.

3- بر اساس مفاهیم صریح این آیه ابتلای به سختی و رنج، لطفی از سوی خداوند است که انسان ها متوجه فقر خود شده، به غنی مطلق متوسل شوند و به خداوند نزدیک شده، بندگی او را بکنند (لعلهم یضرعون).

4- خداوند هیچ امتی را بعد از فرستادن پیامبرش به سوی آنها ابتدا با رفاه و آسایش امتحان نکرده است. بلکه همه امت ها ابتدا با سختی و رنج آزمایش شده اند تا اهداف انبیا که دعوت به عبودیت است تحقق یابد و اگر اهل آن قریه و آبادی ایمان نیاوردند و کفر ورزیدند امتحان دیگری برای آنها فراهم شده است که در آیات بعدی اشاره خواهد شد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ثم لآتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرین(اعراف/ 17)

بسم الله الرحمن الرحیم

دو راه برای نجات انسان از دام شیطان وجود دارد دست تضرع و دعا به آسمان بلند کردن و پیشانی بندگی به خاک گذاشتن.

ترجمه آیه: آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها می تازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت

    1. این آیه در باره شیطان و مسیرهای رخنه ی آن در ایمان انسان ها می باشد و قبل از بیان این راه ها گفتن نکاتی کلی در باره شیطان مناسب است:

الف) تا خود انسان زمینه انحراف در درونش نداشته باشد شیطان قادر به منحرف کردن انسان نیست. شیطان با قرین و دوست شدن با انسان و استمرار ارتباط رخنه در دل انسان می کند و انسانی که خود را همتای شیطان نمی کند شیطان قادر به منحرف کردن او نیست

ب) شیطان به عقل انسان نفوذ ندارد و تنها میل و غضب و شهوت و آرزوهای انسان را هدف تیر خود قرار می دهد و امیال و هواهای نفسانی انسان مانع عملکرد صحیح عقل و تصمیم درست آن می شود.

     2.   منظور از "من بین ایدیهم" آینده است. یکی از راههای نفوذ شیطان آینده انسان در این دنیا و آخرت می باشد. عدم ترس از مرگ ، بی ارزش بودن نعمت های بهشت، تردید در وجود عذاب آخرت، آرزوهای طولانی، یاس از رحمت خدا، ترس از آینده و عدم توکل به خداوند از جمله مصادیق راه نفوذ شیطان در دل انسان از مسیر آینده است.

     3.    منظور از "من خلفهم" بعد از مرگ است. ترس از فقر فرزندان، وضعیت ارث و میراث، دغدغه های ثروت اندوزی برای بعد از خود و عدم اعتماد به خداوند که باعث فراموشی آخرت است.

     4.   منظور از "عن ایمانهم" دین است. یکی از راههای نفوذ شیطان دین است. شیطان دینداری انسان را به افراط و تفریط می کشاند. بدعت گذاشتن، غلو کردن، تکفیر نمودن دیگران، دین را ابزاری برای دنیا قرار دادن از جمله مصادیق نفوذ شیطان از سمت راست است.

     5.   منظور از "عن شمائلهم"  دنیا و لذت و شهوات است. شیطان آنقدر امیال انسان را تشدید می کند که قبح خلاف در نزد انسان از بین می رود. زیبا جلوه دادن اعمال زشت و خلاف شرع، راه نفوذ شیطان از سمت چپ است.

    6.   برای نجات انسان از دام شیطان راه هایی را در روایات بیان کرده اند از آن جمله دست تضرع و دعا به سمت آسمان بلند کردن و پیشانی و صورت بندگی بر خاک گذاشتن و دل را مملو از محبت اولیا خدا نمودن و به اهل بیت پیامبر (ص) متوسل شدن می باشد که در حقیقت از بالا و پایین ارتباط با خدا گرفتن است که شیطان از این دو سمت نفوذ ندارد

7. پیروی از شیطان کفران نعمت است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

مفاسد اقتصادی بعد از ایمان و اعتقادات اساسی مثل توحید مسئله اصلی جامعه هستند.

بسم الله الرحمن الرحیم

... فَأوفوا الکیلَ وَالمیزانَ و لاتَبْخَسوا الناسَ أشیاءَهم و لاتُفْسِدوا فی الارض بعد اصلاحها ذلکم خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین (اعراف / 85)

ترجمه آیه: (حضرت شعیب فرمود): پس پیمانه و ترازو را تمام و کامل بسنجید و از اموال و حق مردم چیزی را کم مدهید و در زمین بعد از اصلاح آن، فساد نکنید. این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است.

1. منظور از کیل و میزان هر شاخصی است که انسان برای سنجش از آن استفاده می‌کند. خصوصاً‌شاخص‌هایی که در معاملات از آنها استفاده می‌شود. بخس به معنی کم‌گذاشتن حقوق افراد است و فساد در زمین به معنی قانون شکنی و هرج و مرج است و اصلاح زمین به معنی حاکم شدن قانون خدا بر روی زمین می‌باشد.

2. کم فروشی و خیانت علاوه بر آثار زیان‌باری که به افراد می‌رساند مهمترین زیانش متزلزل کردن پایه‌های اطمینان و اعتماد عمومی است که امروزه به سرمایه اجتماعی معروف است و بزرگترین پشتوانه اقتصاد ملت‌ها می‌باشد. پس کم فروشی و خیانت به مردم سرمایه بزرگ اجتماعی را هدف گرفته و آن را از بین می‌برد.

کم فروشی در محیط‌های کوچک هم می‌تواند چنین صدماتی داشته باشد مثلاً در یک سازمان و یا در یک محیطی مثل دانشگاه اگر دانشجویان ، اساتید و کارمندان شاهد کم فروشی و یا خیانت باشند نسبت به کل جامعه بی‌اعتماد می‌شوند.

3. حضرت شعیب وقتی امر تبلیغ خود را آغاز نمود بعد از توحید به مفاسد اجتماعی که امری بسیار مهم در جامعه است اشاره کرد و در رأس مفاسد اجتماعی،‌به انحراف‌های اقتصادی اشاره کرد و این نشان می‌دهد که بعد از رفع شرک در جامعه مهمترین مسئله اصلاح انحراف در فرهنگ اقتصادی جامعه است و حتی حاکم شدن قانون در جامعه که اعم از فساد اقتصادی است بعد از آن آمده تا نشان دهد قبل از اقدام به اصلاح در همة ابعاد فرهنگی جامعه اصلاح فرهنگ اقتصادی مهم است.  

موافقین ۰ مخالفین ۰

دلسوزی و امانتداری دو ویژگی اصلی یک مبلّغ است.

بسم الله الرحمن الرحیم

أبَلِّغکم رسالاتِ ربّی و أنا لکم ناصحٌ أمین (اعراف / 68)

ترجمه آیه: رسالت‌های پروردگارم را به شما ابلاغ می‌کنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم.

1. این آیه مربوط به قصه حضرت هود است و حضرت هود در پاسخ دشنام‌ها و بی‌ادبی‌های قوم می‌فرماید: من وظیفه تبلیغ دین و رساندن پیام پروردگارم را دارم و به خاطر همین دلسوز شما و شخصی امانتدار هستم.

2. این آیه دو پیام اخلاقی مهم دارد:

        الف) خداوند دشنام در مقابل دشنام و تهمت در مقابل تهمت را نمی‌پسندد و راه ارتباط سالم بین انسانها را رابطه منطقی و ابلاغ پیام با استدلال می‌داند.

        ب) دفاع در مقابل تهمت‌های ناروا وظیفه است و هر شخصی باید از خود و حقوق و شخصیت خود دفاع کند بی‌تفاوتی در مقابل تهمت جایز نیست و یکی از معانی إتَّقوا مِن مواضع التُّهم یعنی از جاهایی که شما را در معرض تهمت قرار می دهد پرهیز کنید، همین است.

3. مبلّغین دین باید حتماً از دو ویژگی برخوردار باشند و الّا مأموریت سخت تبلیغ دین در جامعه را نمی‌توانند به انجام رسانند. اول ناصح و خیرخواه و دلسوز مردم بودن و دوم امانتداری و رساندن پیام دین بدون هیچ کم و کاستی.

4. امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) نصیحت را حق الله می‌داند و می‌فرماید که واجب است انسانها در حد توان خود نسبت به همنوعان خود خیرخواه و دلسوز باشند و همدیگر را نصیحت کنند.

5. پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرمایند: کسی که امانتدار نیست ایمان ندارد و کسی که به عهدش وفا نمی‌کند دین ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دل مؤمن مثل زمین مستعد کشاورزی و آیات قرآن همانند باران رحمت الهی است

بسم الله الرحمن الرحیم

و البلد الطَّیِّب یَخْرُجُ نباتُه بِاِذْنِ رَبّه والّذی خَبُثَ لایَخْرُجُ إلّا نَکِداً ‌کذلک نُصَرِّف الایاتِ لِقومٍ یَشکرون (اعراف / 58)

ترجمه آیه: سرزمین پاکیزه گیاهش به فرمان و اجازه پروردگارش می‌روید امّا سرزمینی که بد طینت و شوره‌زار می‌شود جز گیاه ناچیز و بی‌ارزش از آن نمی‌روید این‌گونه آیات خود را برای آنها که شکرگزارند بیان می‌کنیم.

1.این آیه در موضوع تربیت اسلامی از مهم ترین آیات است به حدی که بنده معتقدم سرلوحه مربیان باید این آیه باشد.

2. بَلَد به یک قطعه از زمین گفته می‌شود خواه آباد و خواه زمین‌ شوره‌زار و غیرآباد باشد. و نَکِد به معنی هر چیز اندک بی‌فایده را گویند. واژه طیّب و خبیث در این آیه وصف زمین و معنی مخالف هم دارند طیّب به زمین مستعدّ کشاورزی و خبیث به زمین نامساعد برای کشاورزی دلالت می‌کند. چون قرآن با تمثیل زمین در صدد بیان یک امر تربیتی است انتخاب واژه های طیب و خبیث بسیار دقیق و هوشمندانه است.

3. اکثر مفسّرین این آیه را تمثیل برای قلب مؤمن و کافر دانسته‌اند که دل مؤمن مستعد برای گرفتن نصیحت است و باران رحمت الهی که قرآن و احادیث از مصادیق آن است باعث رشد انسانهای مؤمن می‌شود و دل کافر هیچ آمادگی و استعدادی برای قبول نصیحت ندارد. خانواده مؤمن و غیرمؤمن را هم می‌توان با این آیه تطبیق داد.

4. اینکه طیب را وصف زمین قرار داده است ولی خباثت را وصف زمین نکرده و عارض بر زمین دانسته و فرموده «زمینی که خبیث شده است» می توان نتیجه گرفت که خداوند پاکی را ذاتی و ناپاکی را عرضی می داند و تمام انسان ها در اصل خود پاکند و بعدا با اراده و اختیار خود نفس خود را آلوده می کنند.

5. رحمت الهی که بالاترین آن، رحمت تشریع و قانون گذاری است بر همه نازل می‌شود ولی همه یکسان از آن بهره‌مند نمی‌شوند و این نشان می‌دهد که تنها مربّی و اراده او برای تربیت کافی نیست هر چند مربّی خداوند باشد؛ بلکه استعدادها و قابلیت‌های افراد نیز مؤثرند. انسانها با اراده و اختیار خود می‌توانند قابلیت‌های خود را افزایش دهند و یا از آنها استفاده‌ای نکنند و در اثر عدم استفاده استعدادهای خدادادی کور شوند.

 باران که در لطافت طبعش خلاف نیست              در باغ لاله روید و در شوره‌زار خس

6. فضای تربیتی، شخصیت مربّی، قوانین الهی، شنیده‌ها، دیده شده‌ها،‌ غذاها و قابلیت‌های فرد همه در تربیت انسان مؤثرند ولی اراده خداوند بر همه این قوانین حاکم است و آینده افراد توسط ما قابل پیش‌بینی نیست و اذن خداوند و یا همان توفیق الهی یکی از عوامل مؤثر مهم در رشد و هدایت و کمال انسانها می‌باشد.

7. شکرگزاری در مقابل نعمت، انسان را مستعد قبول حق می‌کند و باعث افزایش قابلیت‌های انسان می‌شود و بخاطر همین است که تنها شکرگزاران مخاطب آیات قرآن قرار می‌گیرند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نیکوکار کسی است که قوانین خداوند را رعایت کند و در نتیجه در روی زمین فساد نکند.

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلا تُفْسِدوا فی‌الارض بَعد إصلاحها وَ ادْعُوه خَوفاً و طَمعاً إنَّ رَحْمتَ الله قریبٌ من المحسنین (اعراف/ 56)

ترجمه آیه: و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید و او را با بیم و امید بخوانید. (بیم از مسئولیت‌ها و امید به رحمتش) و نیکی کنید زیرا رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.

1. این آیه به یکی از آداب دعا اشاره دارد و آن اینکه انسان باید با دلی پُر از بیم و امید دعا کند. بیم از مسئولیت‌ها و تکالیفی که برعهده دارد و عواقب کارهایی که کرده است و امید به رحمت واسعه پروردگارش که رحمتش به غضبش غلبه دارد. دعا با خوف و رجاء از تداوم برخوردار است و انسانی که با بیم درخواست می کند مطالبه گر بار نمی آید.

2. منظور از فساد در روی زمین قانون شکنی است. زیرا زمین زمانی اصلاح می‌شود که قانون خداوند بر آن حاکم شود. خداوند از انسانها می‌خواهد که قوانین خداوند محترم شمرده شده و اجرا شود و قانون شکنی برروی زمین نشود.

3.  این سوره از افرادی با وصف ملاء یاد می‌کند که همیشه در مقابل انبیاء قرار می‌گرفتند. ملاء به معنی أشراف است. اشراف دینداریشان نیز دارای اشکال است. آنها از روی غرور و تکبّر و خودخواهی سراغ خدا و دین او می‌روند و در مقابل آنها مؤمنین از روی خوف و طمع (امید) بندگی خداوند را می‌کنند. اشراف که خداخواهی‌شان هم از روی غرور و تکبراست قانون شکن‌ترین قشر جامعه هستند و بیشترین فساد را در روی زمین مرتکب می‌شوند.

4. مفاسد بر روی زمین عبارت است از قتل،‌ شرب خمر و مسکرات،‌ غصب مال و حقوق دیگران، خدعه و نیرنگ، زنا و قذف (نسبت زنا به زنان پاک دادن)، القاء شک و شبهه در اعتقادات مردم

5. از نظر قرآن محسن و نیکوکار کسی است که قوانین خداوند و مصالح دین و دنیا را رعایت کند و خداوند را با خوف و طمع بخواند.

6. از رابطه‌ای که در این آیه بین دعا و عدم فساد روی زمین و نیکوکاری برقرار شده است می‌شود نتیجه گرفت که اهل دعا انسان‌های نیکوکاری هستند که بر روی زمین فساد نمی‌کنند به شرط اینکه دعایشان همراه با خوف و رجاء باشد زیرا چنین افرادی به لحاظ روحی و شخصیتی انسانهای معتدل هستند و اهل افراط و تفریط نیستند. بدون شک اشراف با روحیه اشرافی‌گری که دارند نمی‌توانند از چنین اعتدالی برخوردار باشند.   

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دعا حق الله است و خداوند از بندگان خود آن را مطالبه کرده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

        اُدعوا رَّبَکُم تَضَرُّعاً و خُفیَهً إنَّه لایُحِبُّ الْمُعْتَدین (اعراف/ 55)

        ترجمه آیه: پروردگار خود را با فروتنی و در پنهانی بخوانید و از تجاوز دست بردارید که او متجاوزان را دوست نمی‌دارد.

1. پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه‌وآله) می‌فرمایند: برای خداوند از دعا گرامی‌تر نیست و دعا همان عبادت است که در آیه آمده است و سپس این آیه را خواندند: کسانی که از عبادت من با تکبر اعراض می‌کنند بزودی با ذلّت تمام داخل جهنم خواهند شد.

2. این آیه به دو مورد از آداب دعا اشاره کرده است دعا باید همراه با تضرّع باشد و به صورت پنهانی انجام گیرد.

        الف) تضرع و ناله در دعا نشانه توجه انسان به کمبودها، نیازها و ضعف خود در مقابل خداوند قادر متعال است و عامل شکسته شدن غرور و خودخواهی انسان است.  یکی از نشانه های تضرع در دعا بلند کردن دست به طرف آسمان است که سیره پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) و اصحاب آن حضرت در هنگام دعا کردن چنین بوده است.

        ب) دعای پنهانی به اخلاص نزدیکتر است و از ریاکاری دور می‌باشد و شرط آن این است که دعا آرام و به صورت نجوا باشد. آرام صحبت کردن از ادب است و در هنگام دعا در درگاه خداوند هم باعث می‌شود دیگران نشنوند و نسبت به خداوند رعایت ادب شود. پیامبراکرم(ص) می‌فرماید: آرام دعا کنید. (نجوا کنید)

3. این آیه بین تجاوز (به حقوق دیگران) و دعا رابطه‌ای برقرار ساخته است و می‌توان از آن فهمید که انسانهایی که اهل دعا و خضوع در مقابل خداوند هستند و خود را در مقابل خداوند ضعیف می‌دانند هیچگاه به حقوق دیگران تجاوز نمی‌کنند.

4. دعا از اصول مسلّم نظام تربیتی قرآنی است و اصلاح‌کننده صفات ناپسندی چون غرور و تکبر و خودخواهی می‌باشد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰