رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

بخشیدن مال در راه خدا و رفع نیاز حاجتمندان وظیفه قطعی است


بسم الله الرحمن الرحیم

وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْترُوا وَ کَانَ بَینْ‏ ذَالِکَ قَوَامًا(فرقان/67)

ترجمه آیه: و [بندگان خدا] کسانى‏ هستند که هنگام انفاق، ولخرجى نمى‏کنند و تنگ نمى‏گیرند، و میان این دو [روش‏] حد وسط را برمى‏گزینند.

1.      انفاق" به معناى بخشیدن مال در راه  رفع نیازهای خویشتن و یا دیگران است و " اسراف" به معناى بیش  از حد، بیجا و زیاد مصرف گردد و در مقابل" قتر" به معناى سختگیری در مصرف است و " قوام"- به معناى حد وسط و معتدل است. هنگامى که امام صادق ع این آیه را تلاوت فرمود مشتى سنگ‏ریزه از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، و فرمود این همان" اقتار" و سخت‏گیرى است، سپس مشت دیگرى برداشت و چنان دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت و فرمود این" اسراف" است، بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود به گونه‏اى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى در دستش بازماند، و فرمود این همان" قوام" است‏.

2.      انفاق یکى از وظائف انسانی و براى بنده و عبد خداوند، یک وظیفه قطعى است و انفاق معتدل آن است که توانگر در شأن توانمندى خود و تهیدست در حدّ توان خود مطابق عُرف پسندیده و شأن خود از مالش ببخشد ‏.‏

3.      بدون شک اسراف یکى از مذموم‏ترین اعمال از دیدگاه قرآن و اسلام است‏و همچنین بخل و سختگیرى و خسیس بودن نیز به همین اندازه زشت و ناپسند و نکوهیده است، اصولا از نظر بینش توحیدى مالک اصلى خدا است و ما همه امانت‏دار او هستیم و مى‏دانیم او نه اجازه اسراف مى‏دهد و نه اجازه خسیس بودن و سختگیری.

موافقین ۰ مخالفین ۰

بندگان خدا اهل مدارا با مردم و متواضع هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُواْ سَلَامًا(فرقان/63)

ترجمه آیه: و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین به نرمى گام برمی ‏دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏دهند.

1.      از این آیه به بعد دوازده صفت از صفات بندگان خدا بیان مى گردد که بعضى از این صفات به جنبه‏هاى اعتقادى ارتباط دارند، برخى اخلاقى، پاره‏اى اجتماعى، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است، و رویهم رفته مجموعه‏اى است از والاترین ارزشهاى انسان که پیشنهاد می کنم حتما خود عزیزان این آیات را با تأنی و حوصله همراه با ترجمه آیات تلاوت کنند.

2.      هون به معناى تواضع و مدارا و نرمخویى و هم به معناى سکینه و وقار است و راه رفتن با وقار و آرامش، اشاره به  نخستین ویژگی بندگان خدا یعنی تواضع دارد؛ تواضعى که در تمام ذرات وجود آنان نفوذ کرده و حتى در راه رفتن آنها آشکار است.

3.      شاید مراد از «مشى» و حرکت آرام در زمین، تنها نحوه‏ى راه رفتن نباشد، بلکه شیوه‏ى زندگى متعادل را هم شامل شود زیرا در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در معنی هون آمده است که: مراد از راه رفتن با وقار، زندگى کردن بر اساس فطرت و هماهنگ با روحیه‏اى است که خداوند آفریده است. یعنى بندگان خدا، خود را به سختی نمى‏اندازند و در رفتار با مردم خود را مانند یکى از آنها می دانند، در شادى و غمشان شرکت مى‏کنند خود را بزرگ و بالاتر نمى‏بینند و این یکی از معانی تواضع است.

4.      در همین آیه دومین وصف بندگان خدا حلم و بردبارى است چنان که خداوند می فرماید: و هنگامى که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهند و به جدل و یا سخنان زشت مى‏پردازند بندگان خدا در پاسخ آنها سلام مى‏گویند، سلامى که نشانه بى اعتنایى توأم با بزرگوارى است، نه ناشى از ضعف، سلامى که دلیل عدم مقابله به مثل در برابر جاهلان و سبک مغزان است، سلام وداع گفتن و دوری گزیدن با سخنان بى حساب آنها است، نه سلامی که نشانه محبت و پیوند دوستى است‏. یعنی مؤمن خطای نادان را نادیده می گیرد مثل اینکه حرفش را نشنیده است و یا حرف او را بخود نگرفته است و از او دور می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بهترین پاداش برای مربی، تربیت یافتن متربّی است

بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ مَا أَسئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن یَتَّخِذَ إِلىَ‏ رَبِّهِ سَبِیلًا(فرقان/57)

ترجمه آیه: بگو: بر این [رسالت‏] اجرى از شما طلب نمی‏کنم، جز اینکه هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پیش‏] گیرد.

1.      از این آیه فهمیده می شود که یکی از اصول تربینی پاداش دادن در قبال هر کار خیر و خوبی می باشد و خداوند کار نبوت را که تلاش بی اجر و پاداش است استثنایی دانسته بر آن تاکید می کند. از پاداش دادن هیچگاه نترسیم و هر کاری را با پاداش مناسب جبران کنیم البته لازم نیست پاداش ها حتما مادی و یا حتما خیلی قیمتی باشند تحسین زبانی خود یک پاداش معنوی است که می توانیم به راحتی به فرزندان خود ببخشیم.

2.      در این آیه پیامبر اکرم (ص) پاداش زحمات خود را هدایت انسان ها به سوی پروردگار می داند و حقیقتا بهترین پاداش یک مربی تربیت مخاطبانش است. لذتبخش ترین هدیه برای معلم این است که شاگردانش گفته های او را خوب یاد گرفته باشند.

3.      تربیت فقط در فضای آزاد و در شرایط اختیار اتفاق می افتد و انسان ها در فضای غیر آزاد و جبر، رفتاری مطابق خواسته مربی انجام می دهند ولی تربیت نمی شوند و به سمت کمال حرکت نمی کنند و لذا در این آیه نیز خداوند از زبان پیامبر اکرم به این اصل مهم تربیتی اشاره کرده و فرمود: هر کس بخواهد (من شاء) و با اختیار و آزادی راه به سوی خداوند پیش بگیرد.

4.      پیامبر اکرم (ص) بدون طمع به مال، مقام و ناموس مردم و بدون تحمیل رأی خود بر مخاطبان و بدون اجبار و اکراه و یا حتی بدون بغض و کینه و روح انتقامجویی از مخالفان خود، توانست فقط با انذار و تبشیر، انسان ها را تربیت کند. برای هر کسی که قصد کار فرهنگی و تربیتی دارند این کار ممکن است هرچند کار بسیار سختی است و سختی کار بیشتر مربوط به مبارزه با نفس است

5. مودت و محبت به اهل بیت پیامبر (ص) همان راه هدایت است و خداوند در آیه اجر رسالت را مودت به قربی و در آیه ای دیگر یافتن راه رسیدن به خداوند بیان کرده است که نشان می دهد محبت اهل بیت پیامبر همان راه رسیدن به خداوند است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به همه ابعاد زندگی (عبادت، استراحت، تفریح، تحصیل، اشتغال و ...) باید اهتمام داشت.

 بسم الله الرحمن الرحیم

وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِبَاسًا وَ النَّوْمَ سُبَاتًا وَ جَعَلَ النهَّارَ نُشُورًا(فرقان/47)

ترجمه آیه: و اوست کسى که شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مایه‏] آرامشى. و روز را زمان برخاستن [شما] گردانید.

1.       سُبات در لغت به معنى تعطیل کردن کار به منظور استراحت است و واژه "نشور"  در اصل از نشر به معنى گستردن است و اشاره به پخش شدن انسانها در جامعه و حرکت براى کارهاى مختلف زندگى در روى زمین دارد.

2.     در قرآن کریم چند چیز به عنوان «لباس» آمده است: شب، همسر و تقوا و همچنین در قرآن شب عامل دو چیز بیان شده است عامل پوشش (لباس) و عامل سکون و آرامش که البته آرامش و پوشش دو متغیر وابسته به هم می باشند یعنی هر دو بر همدیگر مؤثرند.

3.     خواب و بیدارى خود را با طبیعت هماهنگ کنیم اینکه گردش شب و روز و اینکه خداوند آرامش و پوشش را در شب و بیداری و تلاش را در روز قرار داده است نشان می دهد که خداوند قصد کارگردانی این عالم را دارد و هماهنگی با اراده الهی به معنی قبول ربوبیّت خداوند است. پس کار شب را در روز و کاز روز را در شب انجام ندهیم.

4.      پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت آن حضرت (ع) در روایات متعدد انسان را بیشتر از آنچه که در این آیه آمده است راهنمایی کرده اند. در روایتی امیر مؤمنان (ع) شبانه روز را به سه قسمت و در روایت دیگری امام صادق (ع) به چهار قسمت تقسیم کرده است و امور مهم زندگی را برشمرده از انسان مؤمن خواسته اند که در زندگی به مناجات با خداوند، کسب حلال، تفریح و لذت بردن حلال از زندگی، استراحت، کسب معرفت در دین و هم صحبتی و صله با مؤمنان فامیل و غیر فامیل بپردازد و از اینکه یکی را فدای دیگری کند پرهیز داده شده است.

5.     آنچه امروز ما در شیوه و سبک زندگی مردم شاهدیم اولا برخی از بچه ها و بزرگترها به طور حرفه ای زندگی می کنند در زندگی حرفه ای همه چیز فدای یک چیز می شود مثلا از هفت سالگی تا 26 سالگی محصلند و به هیچ کار دیگر نمی پردازند و تقریبا شئون دیگر زندگی برای آنها تعطیل می باشد نه در بچگی خوب بازی می کنند و نه در نوجوانی با هم سن و سال های خود تفریح و گردش و دوستی را تجربه می کنند نه در جوانی ازدواج و تشکیل خانواده و یا حتی به فکر مسئولیت های اجتماعی و غیره هستند و همیشه در مسابقه ای برای دست یافتن به مرحله بالاتر تحصیلی مشغولند پس از تحصیلات عالیه کسب حلال آغاز می شود و به صورت تمام وقت یعنی بیش از 12 ساعت در روز کار می کنند تا به قول خودشان بجایی برسند و حتی در بالای سی سال، وقتی ازدواج می کنند به دنبال کمک خرج می گردند نه همسر خوب.

6.     در روایتی امام صادق (ع) می فرمایند: کسی که به خاطر کسب حلال شب را نخوابد و حق چشمش را ادا نکند معصیت کرده و چنین کسبی حلال نیست. هرچند در ادامه همین روایت امام استثنائاتی را پذیرفته است ولی آنچه مهم است این است که جایز نیست بی خوابی و ظلم به چشم و همه اعضای بدن که نیاز به استراحت دارند به دلایل واهی مثل برنامه های تلویزیونی و یا مهمانی ها و ... 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کسی که از هوای نفس خود تبعیت می کند قابل هدایت نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

أَرَءَیْتَ مَنِ اتخَّذَ إِلَهَهُ هَواه أَ فَأَنتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً(فرقان/43)

ترجمه آیه: آیا آن کس که هواىِ [نفس‏] خود را معبود خویش گرفته است دیدى؟ آیا [مى‏توانى‏] ضامنِ او باشى؟

1.       کلمه" هوى" به معناى میل نفس به سوى شهوت است، بدون اینکه آن شهوات را با عقل خود تعدیل کرده باشد، و مراد از" معبود گرفتن هواى نفس" اطاعت و پیروى کردن آن است

2.     کسی که از هوای نفس تبعیت کند قابل هدایت نیست یعنی راهی برای هدایت آن نیست زیرا ارائه دلیل و نشان دادن راه برای تابع عقل است و پیرو هوای نفس ابتدا عقل را کنار می گذارد تا بتواند به دلخواه خود عمل کند.

3.     ملاک تشخیص هوای نفس از غیر آن در تعارض با امر و نهی خداوند است که اگر در دوراهی اطاعت از امر خداوند و خواست دلش، بندگی خدا را انتخاب کرد اسیر هوای نفس نیست و اگر بندگی خداوند نکرد، اسیر هوای نفس است. عقل نمی تواند ملاک تشخیص باشد چون کسی که پرستش هوای نفس می کند عقل و علمش را نفس به خدمت می گیرد.

4.     در قرآن در آیات متعدد هواپرستى، سرچشمه غفلت، کفر، بدترین انحراف، مانع قضاوت عادلانه، سرچشمه‏ى فساد و سرچشمه‏ى غصّه های انسان خوانده شده است.

5.      پیامبر گرامی اسلام(ص) در باره هوای نفس می فرمایند:  در زیر آسمان هیچ بتى بزرگتر در نزد خدا از هوى و هوسى که از آن پیروى کنند وجود ندارد و نیز در حدیث دیگری می فرمایند: بدرستى که ترستناک ترین چیز براى امت من، پیروی از هواى نفس و درازى آرزو است؛ اما پیروى هوى انسان را از حق باز مى‏دارد و اما درازى آرزو آخرت را از یاد انسان می برد. امام صادق (ع) می فرمایند: از هواهاى نفسانی خود دوری کنید آنگونه که حذر مى‏کنید از دشمنان خود؛ در روی زمین برای انسان دشمن تر از  پیروى هوای نفس و آنچه که زبانشان بر سرشان می آورد نیست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کسانی خوب می بینند که انگیزه برای دیدن دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَقَدْ أَتَوْاْ عَلىَ الْقَرْیَةِ الَّتىِ أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ یَکُونُواْ یَرَوْنَهَا  بَلْ کَانُواْ لَا یَرْجُونَ نُشُورًا(فرقان/40)

ترجمه آیه: آنها [مشرکان مکّه‏] از کنار شهرى که باران شرّ [بارانى از سنگهاى آسمانى‏] بر آن باریده بود [دیار قوم لوط] گذشتند آیا آن را نمی ‏دیدند؟! (آرى، می ‏دیدند) ولى به رستاخیز ایمان نداشتند!

1.       براساس روایتی از امام باقر (ع) در این آیه مراد از قریه‏ اى که باران بلا بر آن باریده، قریه‏ ى قوم لوط است که بارانى از سنگ بر آن بارید، و نام منطقه‏ ى آنان، «سدوم» بوده است. قریه ها و آبادی هایی که خداوند حضرت لوط (ع)  را به عنوان پیامبر برای آنها مبعوث کرده بود پنج قریه بودند که چهار قریه از آنها ایمان نیاوردند و سدوم یکی از آن چهار قریه بود که در بین راه حجاز و شام قرار گرفته بود و اهل آن با بلای آسمانی و باریدن سنگ هلاک شدند.‏ 

2.     منظور از نشور، روز نشور یعنی روز رستاخیز می باشد. قرآن در این آیه فرموده است که کفار قریش هنگام سفر تجاری به شام از کنار خرابه های سدوم می گذشتند ولی آن را آنگونه که می بایست نمی دیدند زیرا از قیامت نمی ترسیدند و امید پاداش آخرت نداشتند و به زنده شدن دوباره مؤمن نبودند. پس انسان برای دیدن و عبرت گرفتن به غیر از چشم به ترس از قیامت هم نیازمند است و تنها کسانى که نور امید در دل دارند و قیامت را باور دارند، از حوادث و جرقه‏ ها استفاده می کنند. مولوی نگاه انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند نگاه پایان بین و نگاه حال بین آنگاه مثالی می زند از خار خشک که انسان پایان بین آن را حفظ می کند زیرا می داند که در بهار آن گل خواهد داد و انسان حال بین آن را خار پنداشته از بن می کند. و چه زیبا همین آیه را ترسیم می کند که:

         از جهان دو بانک می آید بضد             تا کدامین را تو باشى مستعد

         آن یکى بانکش نشور اتقیا                 وین دگر بانکش فریب اشقیا

         آن یکى بانک این که اینک حاضرم             بانک دیکر بنگر اندر آخرم‏

3.     ایام عید فرصت سفر کردن و دیدن است. آنگونه ببینیم که بر ایمانمان بیافزاید و از شک و کفرمان بکاهد. خداوند توفیق دهد که لذات آنی و زود گذر مانع دیدن لذات باقی و اخروی نشود. آمین یا رب العالمین

موافقین ۰ مخالفین ۰

پیامبر اسلام از ما مسلمانان به دلیل کوتاهی در باره قرآن شاکی است

 بسم الله الرحمن الرحیم

وَ قَالَ الرَّسُولُ یَارَبِّ‏ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُواْ هَذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا (فرقان/30)

ترجمه آیه: و پیامبر [خدا] گفت: «پروردگارا، قوم من این قرآن را رها کردند».

1.       مهجور یعنی ترک شده، رها شده و ترک کردن قرآن دو صورت دارد: یکى آنکه بآن ایمان نمی آورند و آنرا تلاوت نمی‏کنند. دیگر آنکه بواجبات و محرمات و دستورهاى آن عمل و رفتار نمى‏نمایند.

2.      این آیه ناراحتى و شکایت پیامبر اسلام (ص) را در پیشگاه خدا از کیفیت برخورد قوم خودش با قرآن بازگو مى‏کند. و این شکایت پیامبر (ص) امروز نیز هم چنان ادامه دارد، که بسیاری از مسلمانان این قرآن را به دست فراموشى سپردند، قرآنى که رمز حیات است و وسیله نجات، قرآنى که عامل پیروزى و حرکت و ترقى است، قرآنى که مملو از برنامه‏هاى زندگى مى‏باشد، این قرآن را رها ساختند.

3.     نخواندن قرآن، ترجیح غیر قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نکردن در آن، تعلیم ندادنش به دیگران و عمل نکردن به آن، از مصادیق مهجور کردن قرآن است. حتّى کسى که قرآن را فرا گیرد ولى آن را کنار گذارد و فراموشش کند او نیز قرآن را مهجور کرده است.

4.     این سوال ها را هر مسلمانی باید از خود داشته باشد که آیا حقّى را که قرآن بر ما دارد ادا کرده‏ایم؟ آیا ما مسلمانانى قرآنى هستیم؟ فرق میان آن که به قرآن ایمان ندارد با آن که بدان ایمان دارد ولى آن را به کلّى کنار گذاشته و به آن عمل نمی کند چیست؟

5.     پیامبر خدا (ص) مى‏فرماید: قرآن هدایت از گمراهى، و روشنگرى از نابینایى، و بازگشت از لغزش، و نور از تاریکى، و باز دارنده از هلاک و نابودى، و رهیابى از کجروى، و راه رسیدن از دنیا به آخرت است، و در آن کمال دینتان وجود دارد، و هیچ کس از قرآن روى نتابد مگر آن که به سوى دوزخ روان شود. امام صادق (ع) می فرماید قرآن پیمان خداوند با بندگانش است پس شایسته است که مسلمان با مفاد عهد آشنا باشد. و حد اقل پنجاه آیه در هر روز بخواند.

6.     پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرموده هر کس قرآن را تلاوت کند ولى بآن رفتار ننماید روز قیامت قرآن باو درآویزد و با او مخاصمه کند و گوید پروردگارا این بنده مرا رها کرده و به آیات و احکام من عمل ننموده میان من و او قضاوت کن.

موافقین ۰ مخالفین ۰

دوست بد سرنوشت شومی برای انسان رقم می زند

بسم الله الرحمن الرحیم

 یَاوَیْلَتى لَیْتَنىِ لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا لَّقَدْ أَضَلَّنىِ عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنىِ  وَ کَانَ الشَّیْطَنُ لِلْانسَانِ خَذُولًا(فرقان/28 و 29)

ترجمه آیات: اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم او [بود که‏] مرا به گمراهى کشانید پس از آنکه ذکر (قرآن) به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.

1.        در عصر پیامبر ص دو نفر دوست در میان مشرکان به نام عقبه و اُبَىّ بودند هر زمان عقبه از سفر مى‏آمد غذایى ترتیب مى‏داد و اشراف قومش را دعوت مى‏کرد. روزى از سفر آمد و طبق معمول ترتیب غذا داد و دوستان را دعوت کرد، در ضمن از پیامبر اسلام ص نیز دعوت نمود. هنگامى که سفره انداختند و غذا حاضر شد پیامبر ص فرمود: من از غذاى تو نمى‏خورم تا شهادت به وحدانیت خدا و رسالت من دهى،" عقبه" شهادتین بر زبان جارى کرد. این خبر به گوش دوستش" ابى" رسید، گفت اى عقبه آیا از دین آبا و اجدادت منحرف شدى؟ او گفت نه به خدا سوگند من منحرف نشدم، ولی مردى مهمان من شد که حاضر نبود از غذایم بخورد جز اینکه شهادتین بگویم، من از این شرم داشتم که او از سر سفره من برخیزد بى آنکه غذا خورده باشد لذا شهادت دادم! اُبى گفت من هرگز از تو راضى نمى‏شوم مگر اینکه در برابر او بایستى و سخت توهین کنى!، عقبه این کار را کرد و مرتد شد، و سرانجام در جنگ بدر در صف کفار به قتل رسید و رفیقش" ابى" نیز در جنگ احد کشته شد. آیات فوق نازل گردید و سرنوشت مردى را که در این جهان گرفتار دوست گمراهش مى‏شود و او را به گمراهى مى‏کشاند شرح داد.

2.      معنی خذلان این است که انسان به حمایت کسى امید داشته باشد، ولى او انسان را رها کند و خذلان شیطان این است که در دنیا به انسان وعده مى‏دهد که اگر به اسباب ظاهرى تمسک کنى و پروردگارت را فراموش نمایى تو را از هر مکروهى نجات مى‏دهم، و در نجاتت یاریت مى‏کنم، ولى همین که مرگ و بعد از آن، قیامت فرا می رسد آن روز دست از یارى انسان برداشته، آدمى را تسلیم سرنوشت شوم خود مى‏کند.

3.      این آیات برنقش دوست در سرنوشت انسان ها خصوصا در گمراهی آنها دلالت دارد و دوستانی که گمراه کننده هستند شیطان خوانده شده اند و در حقیقت همان نقش شیطان را بازی می کنند. آنچه امروز خود ما به چشم مى‏بینیم مؤید آن است. خصوصا دوستى‏هاى نامشروع امروز، فرداى خطرناکى برای جوان ها رقم میزند.

4.     پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: هرکس ایمان به خدا و روز آخرت دارد با کافر برادری و رفاقت نمی کند؛ و هرکس با کافری برادری و یا رفاقت کند خودش کافر و فاجر می باشد. و نیز در روایت دیگری آمده است که انسان با دین دوستش محشور می شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰

برای رستگاری تنها ایمان به خداوند کافی نیست و اطاعت از رسول الله نیز ضروری است.

بسم الله الرحمن الرحیم

برای رستگاری تنها ایمان به خداوند کافی نیست و اطاعت از رسول الله نیز ضروری است.

وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یَالَیْتَنىِ إِتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا(فرقان/27)

ترجمه آیه: روزى که ظالم دست حسرت به دندان می‏گزد و میگوید: ایکاش (در دنیا) همراهی با رسول خدا را در پیش میگرفتم.

1.       "یعضّ" از ماده" عَضَّ" به معنى گاز گرفتن با دندان است و معمولا این تعبیر در مورد کسانى که از شدت حسرت و تاسف ناراحتند به کار میرود، چنان که در فارسى نیز ضرب المثل است که فلان کس" انگشت حسرت به دندان می گزید. در آیه گفته شده دو دست به دندان می گزد که شدت تاسف و حسرت را به طرز گویاترى بیان مى‏کند.

2.     منظور از الرسول رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله می باشد و منظور از الظالم عقبة بن ابى معیط است و قصه بطور کامل در آیه بعدی ذکر خواهد شد ولی در اینجا همین مقدار باید عرض شود که عقبه با در خواست پیامبر شهادتین گفت و مسلمان شد ولی بعدا پشیمان شد و از ایمانش برگشت و در این آیه از عملکرد خود اظهار پشیمانی می کند.

3.     کسی که از اطاعت پیامبر سرباز می زند و او را همراهی نمی کند ظالم است و شاید بیشتر ظلمش به خودش باشد و معلوم است که برای رستگاری تنها ایمان به خداوند کافی نیست و اطاعت از رسول الله و همراهی با او ضروری است و در خیلی از آیات قرآن نیز این فهم مورد تایید قرار گرفته است.

4.     پشیمانی خوب است و مایه سعادت می شود به شرط اینکه به موقع باشد ولی اگر در دم مرگ و یا در قیامت بعد از کنار رفتن پرده ها باشد هیچ فایده ای به پشیمان ندارد.

5.     از قول علامه طباطبایی و حاج آقای قرائتی می شود فهمید که عقبه بن معیط اگر بعد از شهادتین در این عهدش با خدا و رسول می ماند چنین عاقبت بدی پیدا نمی کرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

انسان ها وسیله آزمایش یکدیگر هستند

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ مَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکلُونَ الطَّعَامَ وَ یَمْشُونَ فىِ الْأَسْوَاقِ  وَ جَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرِونَ  وَ کَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا(فرقان/20)

ترجمه آیه: و پیش از تو پیامبران [خود] را نفرستادیم جز اینکه آنان [نیز] غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند، و برخى از شما را براى برخى دیگر [وسیله‏] آزمایش قرار دادیم. آیا شکیبایى مى‏کنید؟ و پروردگار تو همواره بیناست.

1.       خوردن و گردش در بازار اشاره به زندگی عادی دارد و خداوند این مطلب را یکبار از زبان مشرکین و یکبار از زبان خود بیان می فرماید تا بر این نکته تاکید کند که خداوند تافته جدا بافته شدن را برای هیچ فردی نمی پسندد هر چند این فرد پیامبر دارای معجزه باشد.

2.     پیامبران انسان های مقدسی هستند ولی تحریف معنای مقدس این می شود که مثل مردم عادی بودن را برای انبیا نقیصه بدانند در حالی که خداوند عادی بودن را برای پیامبران خود حسن می داند. این مطلب گرفتاری بشر امروز هم هست که با مقدس خواندن بعضی امور سعی می کند آن را از عادی بودن خارج کند و برای آن لزوما قدرتی فراتر از انسان القا نماید.

3.     یکی از امتحان های بزرگ خداوند در خواست پیروی از انسان های مثل خودشان است. برای انسان بسیار سخت است که از امثال خود پیروی کند و لذا دوست دارند از رهبران خود شخصیت های غیر عادی بسازند. قدرت ماورائی، داشتن ثروتی پایان ناپذیر داشتن و ... در دوران دفاع مقدس هم دیده می شد که رزمندگان بعضا از فرماندهان خود چنین شخصیت هایی خلق می کردند. این نوع نگرش، فرصت الگو شدن را از رهبران می گیرد  و خداوند پیامبران را برای الگو شدن فرستاده است.

4.     در این آیه انسان ها وسیله آزمایش یکدیگر خوانده شده اند؛ اینکه خداوند انسان ها ابزار آزمایش همدیگر قرار داده است جهان را زیبا و به هم مرتبط و منسجم می کند. فرزند وسیله امتحان پدر و پدر وسیله آزمایش فرزند؛ پیامبر وسیله آزمایش امت و امت وسیله آزمایش پیامبر؛ بیمار وسیله آزمایش پزشک و پزشک وسیله آزمایش بیمار و.... در حدیثی پیامبر عظیم الشان اسلام می فرماید وای بر حال عالم در قبال جاهل و وای بر حال جاهل در قبال عالم؛ وای بر حال خدمتکار در قبال صاحبکار و وای بر حال صاحبکار در قبال خدمتکار؛ وای بر حال حاکم در قبال رعیت و وای بر حال مردم عادی در قبال حاکمان خود و ...بعضی از شما وسیله آزمایش بعضی دیگر هستید.

موافقین ۰ مخالفین ۰