بسم الله الرحمن الرحیم
وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُورا (إسراء/13)
ترجمه: و کارنامه هر انسانى را به گردن او بستهایم، و روز قیامت براى او نامهاى که آن را گشاده مىبیند بیرون مىآوریم.
- همه انسانها اعم از زن و مرد، پیر و جوان، مؤمن و کافر در روز قیامت کارنامه اعمالشان را بر گردن خویش آویزان خواهند دید. الزام بر گردن آویزان نمودن به معنی عدم امکان انفکاک و در نتیجه به معنی عدم امکان نسبت دادن عمل خویش به دیگران است. یعنی هر کس مسئول کار خویش است.
- در روز قیامت نامه اعمال انسان به صورت باز و به شکل طومار برای او ارائه می شود. باز بودن نامه اعمال به معنی قابل رؤیت بودن آن توسط دیگران نیست بلکه به معنی مستور نبودن و روشن بودن کامل تکلیف انسان است. علامه طباطبایی طائر به معنی اعمال و کتاب به معنی نامه اعمال را یکی می داند و معتقد است نامه اعمال انسان بر گردنش آویزان خواهد بود. ولی برخی دیگر از مفسرین این دو را متفاوت می دانند و معتقدند ابتدا در روز محشر بصورت کلی تکلیف انسان معین می شود و سرنوشت کلی او اعم از سعید یا شقی بودن به صورت یک گردنبند بر گردن هر انسانی آویزان خواهد بود؛ ولی نامه اعمال انسان در مرحله ای دیگر به او عرضه می گردد. به نظر می رسد دیدگاه دوم به ظاهر قرآن نزدیک تر باشد.
- طائر به معنی پرنده است ولی در زبان عرب به فال هم گفته می شود. در زمان قدیم که شکار کردن یکی از وظایف مردان بود؛ شکارچیان، پرنده ای را که از سمت راستشان به سمت چپ پرواز می کرد براحتی می زدند ولی پرنده ای که از چپ به سمت راست آنها پرواز می کرد نشانه رفتنش سخت بود و اکثرا قادر به شکارش نمی شدند لذا هرگاه پرنده ای از سمت چپ آنها در می آمد به فال بد می گرفتند و اگر مثلا هنگام خروج از منزل پرنده ای از سمت راست آنها در می آمد آن را به فال نیک می گرفتند. کم کم پرنده خود جانشین واژه تفأل شد.
- تفأل امری کاملا خرافی است و در سرنوشت هیچ کاری نقش ندارد. چه به خیر و چه به بد تفأل زده شود در خود کار اثری ندارد. ولی در روحیه انجام دهنده کار مؤثر است و تفأل خوب عموما باعث امیدواری و بالا رفتن انگیزه می شود و تفأل بد انسان را مأیوس از نتیجه می کند لذا در روایات ائمه اطهار علیهم السلام تفأل بد نکوهیده شده و نسبت به فال نیک زدن سکوت شده است.
- دین اسلام به دلیل اینکه امر تفأل در بین مردم زیاد است تلاش کرده است از این فرهنگ غلط استفاده کند و بر موج این فرهنگ غلط سوار شود و ضمن اصلاح آن بهره مثبتی هم بگیرد. لذا مثلا شوم بودن افراد را در امور زشت قرار داده است و فرموده زن شوم کسی است که مهریه اش زیاد باشد و یا هزینه اش بالا باشد. و یا در آیات متعدد می فرماید فال بد شما، اعمالتان است که گرفتارتان کرده است و یا می فرماید فال بد شما نزد خداوند است نه پیامبران؛ چون پیامبران قصد هدایت شما را دارند که به نفع شماست ولی وقتی به حرف پیامبران گوش ندادید این خداوند است که شما را عذاب خواهد کرد.
- البته بحث مهمی در موضوع تفأل وجود دارد و آن اینکه اساسا چرا انسانها به چنین خرافاتی تن می دهند. اینکه مثلا چون عطسه کردی کارم سرانجام خوبی نخواهد داشت و یا چون عدد کار 13 شد به خیر نخواهد انجامید و یا پای فلان شخص سنگین است و چون بالای سر این کار آمد پس از آن کار خیر نخواهیم دید میخ و یا نعل اسب و جارو و یا فلان شیئ دیگر بد یمن هست و .... به نظر می رسد دلیل اصلی تنبلی و یا عدم توان و یا عدم اهتمام بر رساندن کار به نتیجه مطلوب باعث می شود که انسانها در صدد توجیه تنبلی و یا عدم توان خود باشند و یکی از راه های توجیه، نسبت دادن شکست خود در کارها به عواملی خرافی (تفأل) و یا حداقل معرفی شریک در تقصیر است.
- در راستای فرهنگ سازی مثبت، قرآن در این آیه از واژه فال برای اعمال انسان استفاده کرده است. تا به انسانها بفهماند که سرنوشت هیچ انسانی توسط هیچ کس و یا هیچ امری غیر از اعمال خودش مشخص نمی شود. و این پیام مضمون این آیه است که: لیس للانسان الا ما سعی.
- همیشه و در همه کارها سهم خود از به نتیجه رسیدن و یا به شکست انجامیدن را شناسایی کنیم و اگر حتی سهم ناچیزی در شکست ها و یا اتفاقات نامطلوب داریم فرافکنی نکنیم و بدانیم که همان سهم کوچک اگر نبود آن کار بد اتفاق نمی افتاد پس سهم ما ناچیز نیست و باید در صدد اصلاح بود و تنها این روحیه است که انسان را به سمت کمال هدایت می کند.