بسم الله الرحمن الرحیم
قَالَ لَا تخَافَا إِنَّنىِ مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَى(طه/46)
ترجمه آیه: فرمود: «مترسید، من همراه شمایم، مىشنوم و مىبینم.»
1. موسى و برادرش هنگام رفتن به سوی فرعون از دو چیز بیم داشتند، نخست آنکه فرعون قبل از آنکه سخنانشان را بشنود شدت عمل به خرج دهد و آنها را بکشد و یا بعد از شنیدن بلافاصله و بدون مطالعه دست به چنین اقدامى بزند و یا عذاب قوم بنی اسرائیل را زیاد کند و حرفی بزند و بی ادبی نسبت به خداوند نماید که سزاوار نیست. خلاصه آنها از جان خود نمی ترسیدند و ترسشان از نا تمام ماندن ماموریتی بود که خداوند بر عهده آنان گذاشته بود. على (ع) در این باره می فرماید: «روى رستگارى نبیند آن که راهى جز راه من رود. از آن روز که حق را شناختهام در آن شک نکردهام. موسى نیز بر جان خود نمىترسید ترس او از غلبه نادانان و فرمانروایى گمراهان بود».
2. ترس از ویژگی های انسان است و پیامبران هم از این امر مستثنی نیستند و ترس نقیصه نیست. علم انبیا محدود است و در حدی است که خداوند مصلحت می داند که داشته باشند و همین امر باعث می شود که نسبت به عاقبت کار نگران باشند و بترسند. آنچه عیب است خشیت از غیر خداوند است. و انبیاء (ع) فقط در مقابل خداوند خاشعند و از خشیت در مقابل غیر خداوند منزهند. خشیت رفتاری است که انسان ها به دلیل ترس درونی از خود نشان می دهند. مثلا در مقابل صاحب قدرت متواضع می شوند از گفتن حق پرهیز می کنند.
3. وقتی ما یقین کنیم که خداوند سمیع و بصیر است و به اعمال ما و همه آگاه است، این باعث می شود اولا عالم را محضر خدا بدانیم و در محضر خداوند گناه نکنیم و ثانیا طبق این آیه روح امید در دل انسان زنده می شود. ایمان به حضور در پیشگاه خداوند و یقین به امدادهاى الهى، عامل شجاعت و روحیه یافتن مؤمنان است.
4. حضرت موسی ماموریت داشت فرعون را هدایت کند و او را با خداوند خالق آشنا سازد. خداوندی که زنده می کند و میمیراند و سپس در قیامت محشور می سازد. در حقیقت با امر خداوند حضرت موسی معلم و مربی فرعون شده بود. ترس مربى از آینده کسی که تربیتش می کند طبیعى است. اگر کسی مسئول تربیت انسانی شد چه به عنوان پدر و مادر و چه به عنوان معلم و دبیر و استاد دانشگاه و در دلش نسبت به مسئولیت خود نگران نبود مربی نیست.