بسم الله الرحمن الرحیم
وَ حَنَاناً مِّن لَّدُنَّا وَ زَکَاةً وَ کاَنَ تَقِیًّا ( سوره مریم/13 )
ترجمه آیات: و [نیز] از جانب خود، مهربانى و پاکى [به او دادیم] و تقواپیشه بود
1. حنان به معناى عاطفه به خرج دادن و مهربانی و شفقت کردن است و صفت حنّان منّان که از صفات خداوند است از همین کلمه می باشد. خداوند خود بر حضرت یحیی محبت خاصی داشته و طبق روایات معصومین(ع) هرگاه از خدا درخواستی داشته خداوند به او لبیک گفته خواسته اش را اجابت می نمود و نیز خداوند محبت حضرت یحیی را بر دل همه انداخته بود طوری که هر کس او را می دید مجذوبش می شد و خداوند محبت مردم را در دل حضرت بحیی انداخته بود و نسبت به مردم رؤوف و خیر خواه بود، به سوى خدا هدایتشان مىکرد، و به توبه وادارشان مىنمود. از حضرت باقر علیه السّلام نقل شده که مراد تحنّن و عنایت خداست به یحیى، گفتند: آن تا چه حدّ بود؟ فرمود: چون یحیى مىگفت: یا ربّ خدا مىفرمود:لبّیک یا یحیى این دلیل مرضىّ عند اللَّه بودن است
2. محبت خدا به یحیى و عشق او به خدا، مهر مردم به یحیى و محبّت یحیى به مردم، معنی«حَناناً مِنْ لَدُنَّا» است. راه خدا همه چیزش رحمت است: خداى آن رحمان، پیامبرش «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» و «حَناناً مِنْ لَدُنَّا»، کتابش «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» و مردمش «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» است و این نشان می دهد که لازمهى تبلیغ و تربیت، رأفت و محبّت است.
3. اکثر مردم فقط در اندیشه خود هستند و کمتر به فکر دیگرانند. و به جز خود و منافع خود چیزى نمىبینند. شفقت به مردم و دوست داشتن آنها صفتى است که هر کس باید فرزند خود را به آن بیاراید. پدر باید فرزندان خود را اجتماعى بار آورد. مثلا هرگز به او نگوید با بچههاى همسایه بازى نکن، مبادا تو را بزنند. یا نگذار اسباب بازی هایت را ببینند مبادا آنها را از تو بگیرند. این گونه تربیت صحیح نیست. بلکه بر عکس باید اگر پدر و مادر پولى به او مىدهند توصیه کنند که چیزى بخرد و دوستانش را هم در آن شرکت دهد. کودک با این روش تربیت مىشود، راه و رسم شفقت به همنوعان خود را مىآموزد و خود را در برابر دیگران مسئول احساس مىکند. شایسته است که این شفقت در چهار چوب توحید خداى سبحان باشد. گاه شفقت جنبه سلبى دارد و آن بدین گونه است آدمى در برابر دیگران خاضع مىشود و از حدود فرمان خداوند خارج گردد. البته این امرى خطاست. درست این است که انسان هم بر مردم شفقت کند و هم در برابر خدا خاضع باشد و یحیى چنین بود و اشارت آیه هم به همین امر است
4. صفت دوم تقوا است. در باب تقواى یحیى (ع) احادیث زیادى نقل شده و یحیى از خدا مىترسید تا آنجا که مىگویند زکریا یحیى را از حضور در مجالس خود منع مىکرد زیرا پسر طاقت شنیدن مواعظ پدر را نداشت ولى یحیى به مجلس وعظ پدر حاضر مىشود و در زیر منبر خود را پنهان مىساخت
روزى زکریا بالاى منبر رفت و نظر نمود یحیى را ندید، و یحیى در پشت ستونى بود، زکریا سخن از وعید الهى نموده گفت: در جهنم کوهى است از آتش نام او غضبان است، هر کس از آنجا عبور کند از ترس و هول آن شروع به گریه می کند. یحیى با شنیدن این حرف نعره زده برخاست، گلیم از دوش انداخته، از مسجد بیرون آمد و فریاد مىکرد: «الویل لمن دخل غضبان» از شهر بیرون رفت. خلاصه مدت عمر بدین منوال بود. وقتى حال یحیى معصوم از خوف خدا چنین بود، احوال دیگران باید چه قسم باشد.
مرگ حضرت یحیی هم از پارهاى جهات عجیب بود، غالب مورخان مسلمان، و همچنین منابع معروف مسیحى جریان شهادت او را چنین نقل کردهاند یحیى قربانى روابط نامشروع یکى از طاغوتهاى زمان خود با یکى از محارم خویش شد به این ترتیب که" هرودیس" پادشاه هوسباز فلسطین، عاشق هیرودیا دختر برادر خود شد، و زیبایى وى دل او را در گرو عشقى آتشین قرار داده، لذا تصمیم به ازدواج با او گرفت!. این خبر به پیامبر بزرگ خدا ص یحیى رسید، او صریحا اعلام کرد که این ازدواج نامشروع است و مخالف دستورات تورات مىباشد و من به مبارزه با چنین کارى قیام خواهم کرد. سر و صداى این مساله در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر" هیرودیا" رسید، او که یحیى را بزرگترین مانع راه خویش مىدید تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وى انتقام گیرد و این مانع را از سر راه هوسهاى خویش بردارد.ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبایى خود را دامى براى او قرار داد و آن چنان در وى نفوذ کرد که روزى" هیرودیس" به او گفت: هر آرزویى دارى از من بخواه که منظورت مسلما انجام خواهد یافت. هیرودیا گفت: من هیچ چیز جز سر یحیى را نمىخواهم! زیرا او نام من و تو را بر سر زبانها انداخته، و همه مردم به عیبجویى ما نشستهاند، اگر مىخواهى دل من آرام شود و خاطرم شاد گردد باید این عمل را انجام دهى!" هیرودیس" که دیوانهوار به آن زن عشق مىورزید بىتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزی نگذشت که سر یحیى را نزد آن زن بدکار حاضر ساختند اما عواقب دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت. در احادیث اسلامى مىخوانیم که سالار شهیدان امام حسین ع مىفرمود: از پستیهاى دنیا اینکه سر یحیى بن زکریا را به عنوان هدیه براى زن بدکارهاى از زنان بنى اسرائیل بردند.
5.حضرت یحیی از پیامبران بنی اسرائیل است پسرخاله حضرت عیسی و حدود سی سال بزرگتر از او می باشد یعنی مادر حضرت یحیی خواهر حضرت مریم است. طبق نقل از کتاب مقدس حضرت عیسی را او غسل تعمید داده است. در چهار سالگى تمام تورات را حفظ بود و به ده سالگى که رسید بر تمام احکام شرع آگاهی داشت. و با چنین مقام، آنقدر گریه می کرد که گوشت و پوست از رخسار مبارکش ریخته بود. مادرش از روی محبت، پارچه پشمی در مسیر گریه او دوخته بود تا کمتر پوستش آسیب ببیند.