بسم الله الرحمن الرحیم
اسْتِکْبَارًا فىِ الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیىّ وَ لَا یحِیقُ الْمَکْرُ السَّیئِ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تجَدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَ لَن تجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تحَوِیلاً(فاطر/43)
ترجمه آیه: [انگیزه کفار قریش از] این کارشان فقط گردنکشى در [روىِ] زمین و نیرنگ زشت بود و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنّت [شوم] پیشینیان را انتظار مىبرند؟ و هرگز براى سنّت خدا تبدیلى نمىیابى و هرگز براى سنّت خدا دگرگونى نخواهى یافت.
1. "مکر السیّئ" هر مکر و فریبى است که ریشهاش دروغ و نیرنگ، و بنیاد و پایهاش بر تباهى باشد. مکر یعنی این که بوسیله حیله ، شخصی را از هدفی که دارد منصرف کنند که خود بر دونوع است : مکر حسن و مکر سیِّی ء. مکر نیکو و حسن آنست که شخصی رابا حیله از کار بدی بازدارند و مکر سیِّی ء و بد آنست که او را با حیله به کاری زشت وادار کنند. جمله" لا یحیق" از ماده" حاق" به معنى" نازل نمىشود و اصابت نمىکند و احاطه نمىیابد. نظر" و" انتظار" هر دو به معناى توقع است. تبدیل آن است که چیزى را به کلى عوض کنند، یعنى آن را بردارند و چیز دیگرى جانشین آن نمایند، ولى" تحویل" آن است که همان موجود را از نظر" کیفى" یا" کمى" دگرگون سازند. تبدیل سنت خدا" به این است که عذاب خدا را بردارند، و به جایش عافیت و نعمت بگذارند، و" تحویل سنت" عبارت از این است که: عذاب فلان قوم را که مستحق آن مىباشند، به سوى قومى دیگر برگردانند.
2. کفار قریش نبی بودن پیامبر را انکار می کردند و در این آیه خداوند می فرماید آنها از نپذیرفتن و تکذیب نبوت حضرت رسول اکرم (ص) به دنبال دو هدف بودند: یکی بزرگی کردن بر مردم و استکبار بر روی زمین و برده و عبد کردن انسان ها و دیگر نیرنگ و مکر بد بر مردم کردن و به آنها آسیب رساندن. از این می شود به صراحت فهمید دین حق اولا مانع استکبار انسان ها نسبت به هم است و عموما حق کشی ها در غیاب دین حق اتفاق می افتد و ثانیا دین حق و انبیا نیرنگ حیله گران را افشا می کنند.
3. آیه شریفه به عموم مردم آگاهى می دهد بر اینکه یکى از صفات قبیح که زشتی آن به صاحبش در دنیا برمىگردد مکر است، خصوصا با خدا و رسول و مؤمنین؛ حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله می فرمایند: نیست از ما کسى که مکر نماید با مسلمانى.
4. هر چند مکر بد، ممکن است که به شخص مکر شده آسیب بزند، ولی دوام ندارد و چیزى نمىگذرد که از بین می رود ولى خداوند می فرماید اثر زشت مکر کردن در روح و روان مکر کننده باقى مىماند، و چیزى نمىگذرد که آن اثر ظاهر گشته، گریبانش را مىگیرد و به خاطر آن مجازات مىشود، حال یا در دنیا و یا در آخرت. اگر پزشک، شربتى را به بیمار داد و او به جاى آنکه بخورد، شربت را دور ریخت و به پزشک گفت: آن را نوشیدم، گمان مىکند که سر پزشک کلاه گذاشته و به او کلک زده است، در حالى که بیمار پزشک را فریب نداده است بلکه خودش را فریب داده است.
5. قرآن در آیات متعددى روى مساله تغییر ناپذیر بودن سنتهاى الهى تکیه کرده است، سنت خدا نه تبدیل مىپذیرد و نه تحویل، براى اینکه خداى تعالى بر صراط مستقیم است، حکم او نه تبعیض دارد و نه استثناء و لذا خداوند با یک استفهام انکاری و با تهدیدی تکان دهنده در این آیه سوال می کند: آیا آنها انتظارى جز این دارند که گرفتار همان سرنوشت پیشینیان شوند؟
6. در این جهان در عالم تکوین و تشریع قوانین ثابت و لایتغیرى است که قرآن از آنها به سنتهاى الهى تعبیر کرده که هرگز دگرگونى در آنها راه ندارد، این قوانین همانگونه که بر گذشته حاکم بوده بر امروز و فردا نیز حاکم است، مجازات مستکبران بىایمان هنگامى که اندرزهاى الهى سود نبخشد، همچنین یارى رهروان راه حق به هنگامى که دست از تلاش مخلصانه بر ندارند از این سنتها است و هر دو در گذشته و امروز تغییر ناپذیر بوده و هست
7. خوشبختى و بدبختى و عزّت یا سقوط جامعه، در گرو پیروى از سنّتهاى الهى یا ترک آنهاست، یعنی همه اتفاقات اطراف ما بر اساس قواعد از پیش تعیین شده از سوی خدا رخ می دهد، لذا شناخت سنن الهى برای هر مؤمنی ضرورى است تا تکلیف خود را در هر اتفاقی با بصیرت تمام تشخیص دهد.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.