قضاوت بین انسانها فرصتی است که بتوان رفتار آتی آنها را اصلاح کرد

آیات 21 تا 26 سوره ص ماجرایی را نقل می کند که بسیار آموزنده است. ماجرا از این قرار است که افرادى به عنوان دادخواهى از محراب داود بالا رفتند و نزد او حاضر شدند، او نخست وحشت کرد، (شاید علت وحشت این بوده  که در آن زمان  حضرت داود حاکم بوده و محافظ داشته و انتظار حضور آن افراد را نداشته است)  سپس به شکایت شاکى گوش فرا داد که یکى از آن دو 99 گوسفند ماده داشته و دیگرى فقط یک گوسفند، در حالى که صاحب نود و نه گوسفند از برادرش تقاضا داشته که یکى را هم به او واگذار کند، حضرت داود حق را به شاکى داد، و این تقاضا را ظلم و تعدى خواند، سپس از کار خود پشیمان گشت، و از خداوند تقاضاى عفو کرد و خدا او را بخشید.

نکاتی که در این ماجرا  می توان مطرح کرد:

1.      طبق روایات نقل شده از معصومین(ع) آن دو نفر ملائکه بودند و خداوند برای آزمایش حضرت داود آنها را فرستاده بود و چون ماموریت حضرت داود قضاوت به عنوان نبی بود می بایست در این امر آزموده تر می بود.

2.      قضاوت از شئوناتی است که اکثر انبیا داشتند و معلوم می شود که مربیان نمی توانند از این امر شانه خالی کنند. ولی دو نکته برای کسانی که قضاوت می کنند در این آیات هست یکی اینکه سعی کنند عادلانه و بر اساس حق قضاوت کنند و دیگر اینکه قضاوت فرصتی برای قاضی فراهم می کند که می تواند در ضمن قضاوت نصیحت نیز بکند و رفتار آتی کسانی که به هر دلیلی اختلاف پیدا کرده اند را اصلاح کند.

3.      حضرت داود علت استغفارش این بود که به دلایل طرف مقابل گوش نداده بود و قضاوتش فقط بر مبنای ادعای یکی از طرفین بود. داشتن مال زیاد جرم نیست و فقر نیز دلیل حقانیت نیست شاید تمام گوسفندان مال یکی بوده و برادر شاکی یک گوسفند را از برادرش دزدیده بود و طلبکارانه مدعی بوده که چرا این گوسفند را از من می گیرد؟

4.      یکی از نصایح حضرت داود در این ماجرا این است که اکثر شرکا در امر اقتصاد که اموالشان با هم یکی است به هم ظلم می کنند و بهتر است که وضعیت اموال کاملا شفاف باشد و ضمنا تنها انسان های مؤمنی که عمل صالح انجام می دهند شایسته شراکت هستند.