رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

آداب دعا از زبان حضرت موسی(ع

بسم الله الرحمن الرحیم

         قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّایَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدی مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرین(اعراف/155)

ترجمه آیه: ...(و چون زلزله، آنان را فرو گرفت) گفت: «پروردگارا، اگر مى‏خواستى، آنان را و مرا پیش از این هلاک مى‏ساختى. آیا ما را به [سزاى‏] آنچه کم‏خردانِ ما کرده‏اند هلاک مى‏کنى؟ این جز آزمایش تو نیست هر که را بخواهى به وسیله آن گمراه و هر که را بخواهى هدایت مى‏کنى تو سرور مایى پس ما را بیامرز و به ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانى

1.      این آیه مربوط به قصه حضرت موسی (ص)است زمانی که با هفتاد نفر از بهترین های بنی اسرائیل به میقات در کوه طور می رود تا دستورات خداوند را در لوح ها دریافت کند و آنها نیز بر این امر شاهد باشند. پس از دریافت الواح، آنها در خواست رؤیت خداوند را می کنند و خداوند آنها را با بلایی آسمانی به هلاکت می رساند. حضرت موسی(ع) از خداوند طلب بخشش و زنده کردن آنها را می کند و خداوند دعای حضرت موسی را اجابت می کند.

2.      در این آیه حضرت موسی آداب دعا کردن به درگاه خداوند را بسیار خوب رعایت کرده است که بنده در اینجا به هفت نکته در خصوص دعا با توجه به این آیه اشاره می کنم ولی قبل از بیان این نکات لازم به ذکر است که دعا از زبان یک پیامبر اولوا العزم است و درخواست آن پیامبر از خداوند زنده کردن هفتاد مرده است و این دعا اجابت شده است.

3.      حضرت موسی دعای خود را با رب آغاز کرد تا بگوید خداوندا من می دانم جز تو هیچ مؤثری در این عالم نیست و تو تنها گرداننده این عالم هستی. (قال ربّ)

4.     بر قدرت خداوند تأکید کرد که پروردگارا تو می توانی هلاک کنی و می توانی زنده کنی و نیازی به بهانه نداری که خود خالق مایی. (لو شئت اهلکتهم من قبل)

5.      در مقابل خداوند عالم و قادر به خطای انجام شده اعتراف و اقرار کرد و خطای انجام شده را توجیه نکرد. (بما فعل السفهاء)

6.      حضرت موسی خود را نیز مقصر خواند و با فرافکنی خود را تبرئه نکرد. (السفاء منّا)

7.      عشق و محبت خود را نسبت به خداوند با بهترین واژه ها اظهار نمود. (انت ولینا)

8.     درخواست خود را در میان دو صفت ولایت و مغفرت خداوند ذکر کرد که بیشتر رحمت خداوند را برانگیزد

9.      حضرت موسی(ع) درخواست خود را صریح ذکر نکرد و این جمله « به ما رحم کن » را کافى دانست از اینکه به حاجت اصلیش (زنده کردن همراهان) تصریح کند، و خواست تا با تصریح نکردن به آن، اظهار تذلل و شرمسارى نماید. این نحوه از درخواست از ادب خاصی در نزد خداوند هم برخوردار است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

پیروی از دستورات الهی، نیاز به قوّت، اراده و جدّیت دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

... فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها سَأُریکُمْ دارَ الْفاسِقینَ (الأعراف /145) 

ترجمه آیه: پس فرمودید :آن (تورات) را به جد و جهد بگیر و قوم خود را وادار کن که بهترین آن را فرا گیرند، به زودى سراى نافرمانان را به شما مى‏نمایانم.

1.      محکم گرفتن احکام خداوند، کنایه است از اینکه آن را شوخى و سرسرى فرض نکند بلکه جدی بگیرد و در احکام خدا  رعایت احتیاط را بکند زیرا اگر کسى امرى را جدى بداند و در باره آن رعایت احتیاط را بنماید قهرا همه قوت وقدرت خود را در نگهدارى و عمل به آن بکار مى‏بندد. عمل به قانون و پیروی از دستورات الهی، نیاز به قوّت، اراده و جدّیت دارد.

2.      مراد از احسن در «وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها» می تواند معانی مختلفى داشته باشد که به نظر می رسد همه درست باشد از جمله: الف) مراد با بهترین قدرت گرفتن، بهترین گرفتن از حیث علم و عمل است یعنی در شناخت احکام و عمل به آنها هیچ کوتاهی نشود. ب) در دَوَرانِ امر بین اهمّ و مهمّ، بهترین و مهمترین عمل را انجام دادن است  هیچ واجبی ترک نشود و هیچ حرامی انجام نگیرد و به خاطر مستحبات واجبات کنار گذاشته نشود. ج) مراد دوری کردن از گناهان و زشتى‏ها  و عمل به کارهای خوبی است که تورات به سوى آن هدایت مى‏کند.‏ د) در میان چند راه و برنامه، باید بهترین روش را انتخاب و با بهترین توان انجام داد. ه) قصاص واجب است ولی عفو پسندیده است پس بین وظایف الهی آنچه را که پسندیده تر است را انجام بدهید

3.      مراد از این فاسقان کسانى  هستند که زیر بار هدایت موسى نرفته و دستور او را اطاعت نکرده مرتکب فسق شده‏اند، یعنى راه احسان در امور و پیروى حق و هدایت را نرفته اند ومراد از «دارَ الْفاسِقِینَ» یا کاخ و دربار فرعونیان است یا خانه‏هاى ساکنان بیت المقدس قبل از ورود قوم موسى، و ممکن است مراد جایگاه متخلّفین از دستورات موسى در قیامت باشد.و در حقیقت آیه این پیام را دارد که  به آنها اخطار کن که مخالفت با این فرمانها و فرار از زیر بار مسئولیتها و وظائف، نتیجه دردناکى دارد، و پایانش دوزخ است

موافقین ۰ مخالفین ۰

خداوند آنها را که لجاجت می کنند ، توفیق هر گونه هدایت و راهیابى را سلب مى‏کند

بسم الله الرحمن الرحیم

سأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّذینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً وَ إِنْ یَرَوْا سَبیلَ الغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبیلاً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ (اعراف/146

ترجمه آیه: به زودى کسانى را که در زمین، بناحق تکبّر مى‏ورزند، از آیاتم رویگردان سازم [به طورى که‏] اگر هر نشانه‏اى را [از قدرت من‏] بنگرند، بدان ایمان نیاورند، و اگر راه صواب را ببینند آن را برنگزینند، و اگر راه گمراهى را ببینند آن را راه خود قرار دهند. این بدان سبب است که آنان آیات ما را دروغ انگاشتند و غفلت ورزیدند.

1.     صرف به معنی برگرداندن و از حالی به حال دیگر در آوردن است و تکبر بر روی زمین، خودنمایی، خوارشمردن بندگان خدا، کوچک شمردن و تحقیر و زیر دست قرار دادن آنها می باشد.

2.     منظور از صرف از آیات سلب توفیق اندیشیدن در باره نشانه های خداوند و راه هدایت او و عبرت گرفتن از عاقبت مخالفان و تکذیب کنندگان است. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: زمانى که امت من دنیا را بزرگ شمارند، هیبت و عظمت اسلام از آنها گرفته مى‏شود و آن گاه که امر به معروف و نهى از منکر را رها کنند، از نعمت وحى محروم خواهند شد.

3.     این آیه هیچگونه منافاتى با دلائل عقلى ندارد و این یک سنت الهى است که نسبت به آنها که لجاجت و سرکشى را به آخرین حد مى‏رسانند، توفیق هر گونه هدایت و راهیابى را سلب مى‏کند، و به تعبیر دیگر: این خاصیت اعمال زشت خود آنها است که به خداوند نسبت داده شده است شک نیست که تنها با یک یا چند مرتبه، تکذیب آیات الهى، انسان استحقاق چنان سلب توفیقى پیدا نخواهد کرد، و راه توبه و بازگشت، هنوز به روى او باز است، ولى بدون شک ادامه و اصرار در این راه، او را به جایى مى‏رساند که حس تشخیص نیک و بد و راه راست و منحرف (" رشد" و" غى") از او سلب مى‏گردد.

4.     عدم ایمان به آیات الهی (معجزات و کلام حق الهی) بعد از دیدن آن و عدم پیروی از راه هدایت بعد از علم به آن و انتخاب راه خطا بصورت آگاهانه و از روی عمد، همگى حکایت از انعطاف ناپذیری متکبران در برابر حق می کند.

5.     متکبران از ایمان و راستگویی و وفای به عهد و عمل صالح اجتناب و شرک و دروغگویی و عهدشکنی و انجام هر گناهی را انتخاب می کنند.

 تکبّر انسان، برخاسته از تصوّرات موهوم اوست و ریشه در حق ندارد و منفورترین انسان ها نزد خداوند متکبرین هستند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شومی واقعی فقط عذاب آخرت است که در اختیار خداوند است

بسم الله الرحمن الرحیم

فإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ ‏ (اعراف/131)

ترجمه آیه: اما وقتی که نیکی به آنها رسید می گفتند این به خاطر (لیاقت) خود ماست ولی موقعی که بدی به آنها می رسید به بدقدمی موسی و همراهانش نسبت می دادند. آگاه باشید تمام شومی ها نزد خداست اما اکثر آنها نمی دانند.

1.     کلمه یَطَّیَّرُوا از تَطَیُّر و آن از طیر به معنی پرنده مشتق است و معنی تطیّر فال بد زدن است که  ریشه در فرهنگ باستانی داردکه در بین مردم پرندگانی چون جغد و کلاغ  به فال بد گرفته می شدند.

2.     این آیه مربوط به گشایش و فراوانی پس از قحطی است که برای قوم فرعون چند بار پیش آمده بود. قبطیان در مصر باستان اکثراً با فرعون نسبت خویشاوندی داشتند و در قرآن قوم فرعون خوانده شده اند.

3.     فال بد غلط و خرافات است و حوادث بد را به دیگران نسبت دادن صحیح نیست. امام صادق (ع) می فرمایند: فال بد به همان اندازه اثر دارد که می پذیری. اگر سبک بپنداری کم اثر خواهد بود و اگر محکم بگیری آثار شومی خواهد داشت و اگر هیچ اعتنایی نکنی اثری نخواهد داشت ( یعنی از حقیقت برخوردار نیست.

4.     در این آیه با شیوه ای بسیار زیبا عواملی که باعث می شود جامعه ای به خرافات معتقد شوند را برشمرده است. اولین عامل این است که جوامع ثروت و رفاه و فراوانی را حق طبیعی خود بدانند و وقتی به آنها دسترسی پیدا نکردند و یا از دست دادند آن را غیرطبیعی و متاثر از عوامل ناشناخته ای مثل بدشانسی، بدقدمی و امثالهم بدانند.

عامل دوم عدم ایمان به خداوند و سنن قطعی اوست چون اگر شخصی به خداوند ایمان داشته باشد وقتی تمام عوامل را جمع کرد و خودش در انجام وظیفه کوتاهی نکرد ولی به نتیجه نرسید می داند که حتماً در این امر یک آزمایش الهی وجود دارد.

5.     سرنوشت بد و بدشومی در نزد خداوند فقط عذاب آخرت است و دارایی و نداری از مال دنیا به تنهایی نشان دهنده چیزی نیست.

6.     همیشه دنیاپرستان عامل بدبختی خود را انبیاء و صالحین و انسان های مومن می دانند و این نشان دهنده بغض و کینه ای است که نسبت به آنها در دل دارند.

موافقین ۰ مخالفین ۰

یَحْسَبُ أنَّ مالَه أخْلَده (همزه / 3)

بسم الله الرحمن الرحیم

انسانها خیال می‌کنند که با پول می‌شود همه‌ی مشکلات حتی مرگ را حل کرد. در حالی که هر روز شاهد مرگ هزاران پولدار هستند.

ترجمه آیه: می‌پندارد که مالش او را جاوید می‌کند.

1. آیه تهدید کسانی است که عاشق مالند و می‌خواهند با مال و دارایی زیاد خود، بر سر و گردن مردم سوار شوند و بر آنان فخر و کبریایی بفروشند و به همین جهت از مردم عیب‌جویی می‌کنند و عیب‌هایی را می‌گیرند که در حقیقت عیب نیستند.

2. از بیان قرآن فهمیده می‌شود که در اینجا منظور از مال، پول است و خداوند ذخیره کردن و انباشتن پول را باعث فساد می داند. البته آیه کسانی را که از سرمایه برخوردارند، تهدید نمی‌کند ویا حداقل در باره آنها ساکت است. اقتصاد دانان اسلامی معتقدند قرآن صاحب سرمایه را تهدید نکرده است زیرا تنها پول است که فساد می آورد نه سرمایه و ثروت؛ خصوصا سرمایه ای که در یک کشور اسلامی در حال گردش است فساد آور نیست.

3. این آیه حقیقتی مجرّب را تذکّر می‌دهد. همه می‌دانند که مال، انسان را از مرگ نجات نمی‌دهد ولی متأسفانه انسانها همیشه این حقیقت را فراموش می‌کنند و خیال می‌کنند که با پول می‌شود همه‌ی مشکلات را حل کرد و لذا مغرور و متکبر می‌شوند و به ظلم و استثمار دیگران می‌پردازند.

4. از آیه می شود فهمید که طول عمر نه خوب است و نه بد است بلکه انسان باید بجای طول عمر به کیفیت حیات خود فکر کند و طوری زندگی کند که اگر طول عمر یافت مردم از وجودش خوشحال و احساس راحتی کنند و اگر عمر کوتاهی داشت و از دنیا رفت در دنیا انسانها برای فقدان او غمگین و گریان باشند و مرگش شروع خوشبختی برای خودش در آن دنیا باشد.  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

أیَحْسَبُ الانسانُ‌ أنْ یُتْرَکَ سُدیً (قیامت / 36)

بسم الله الرحمن الرحیم

در این جهان انسان لحظه‌ای به خود واگذاشته نمی‌شود و خداوند سرپرست انسان است.

ترجمه آیه: آیا انسان می‌پندارد که بیهوده رها می‌شود.

1. سُدی یعنی رها شده، عرب به شتر بدون ساربان و رها شده در بیابان «إبلٌ سُدی» می‌گوید.

2. رهایی برای انسان معانی مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ مثل رهایی از حسابرسی و مورد مؤاخذه قرار گرفتن              یا مثل رهایی از عذاب و جزای اعمالی که انجام داده است و یا مثل رهایی از تکلیف و اینکه هیچ تکلیفی برعهده خود نداشته باشد و تنها مطالبه‌گر حقوق خود باشد.

همه‌ی این معانی برای رهایی در این آیه صادق است و لذا آیه را به این صورت معنی کرد: آیا انسان خود را بی‌سرپرست می‌پندارد؟ آیا انسان می‌پندارد که هیچ تکلیفی برای او تعیین نشده است؟ آیا انسان خیال می کند مؤاخذه نخواهد شد؟ آیا انسان می پندارد در قبال گناهان خود عذاب نخواهد شد؟ و چون این آیه سوالش استفهام انکاری است لذا پاسخ همه‌ی این سؤالات برخلاف پندار انسان است.

3. باید بدانیم که به استناد قرآن بی‌شک:

        - خداوند با ارسال پیامبران تعیین تکلیف برای بشر نموده است و هدایتش نموده است.

        - خداوندانسان‌مؤمن را خلیفه‌خود در روی زمین‌دانسته‌ونسبت‌به‌انسانهای‌دیگر اورا مسئول دانسته است. 

        - خداوند در روز قیامت برای انسان میزان تعیین نموده و حسابرسی خواهد نمود.

        - بهشت و جهنم غایت و مقصد نهایی حتمی بشر است که همه به جزای اعمال خود خواهند رسید.

4. خداوند هیچگاه زمین را خالی از ولی قرار نداده است و از ابتدای خلقت حضرت آدم اولین مخلوق الهی ولی بشر بوده است و تا جهان باقی است زمین از حجت الهی و ولی معین شده از سوی خداوند خالی نخواهد بود. خداوندا آنی و کمتر از آنی مارا بخود وامگذار!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انسان عاقل، خریدار معتبر نسیه را بر خریدار دغلباز نقد ترجیح می‌دهد.

بسم‌الله الرحمن الرحیم


کَلّا بَل تُحِبُّونَ العاجِلَه و تَذَرونَ الآخرة (قیامت / 20 و 21)

ترجمه آیه: ولی نه، شما دنیای نقد و حاضر را دوست دارید و آخرت را وا می‌گذارید.

1. این آیه خطاب به همه مردم است و منظور اغلب انسانهاست و یکی دیگر از علل انکار معاد را که دوست داشتن دنیا است معرفی می‌کند و لذا می‌توان گفت: از نظر قرآن علل انکار معاد دو امر است هواپرستی و دنیاپرستی.

2. انسان آخرت را نسیه می‌داند و دنیا را به خاطر نقد و حاضر بودن دوست دارد و سیلی نقد را بهتر از حلوای نسیه می‌داند. در حالی که انسانهای عاقل به اعتبار خریدار نگاه می‌کنند و خریدار معتبر نسیه را بر خریدار دغلباز نقد ترجیح می‌دهد.

3. این آیه یکی از آیات محکمی است که بسیار صریح و قابل فهم مسلمان و غیرمسلمان است و تأویل پذیر هم نیست.

4. روحیه عجله در رسیدن به هدف در اکثر جاها به انسان آسیب زده است امّا آسیبی که در امر آخرت می‌زند جبران پذیر نیست. دین، معنویات و وعده‌های الهی عموماً بطئی و کُند و به محصول نشستن آنها طولانی مدت است و بر خلاف لذات زودگذر دنیوی نتیجه سریع ندارد. لذا خود و فرزندان خود را به صبر،‌ حوصله، سعه صدر، حلم و بردباری تمرین دهیم تا در معامله دنیا و آخرت آسیب نبینیم. 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اگر انسان ظاهرسازی هم بکند ولی از وجدان خود نمی‌تواند فرار کند.

بسم الله الرحمن الرحیم


  بَل الانسانُ‌علی نَفْسه بَصیرةٌ و لَو ألْقی معاذیره (قیامت / 14 و 15)

 ترجمه آیه: بلکه انسان بر (نیک و بد) نفس خویش آگاه است هر چند عذرها و بهانه‌هایی را بتراشد (و خودش را فریب دهد) .

1. یکی از شاهدهای روز قیامت خود انسان و اعضاء و جوارحش می‌باشد. «انسان برکرده‌های خود آگاه است» این آیه با بیان این مطلب از گفته قبلی خود نوعی اعراض نموده است اینکه «به انسان نسبت به اعمال ما قدّم خودش آگاهی داده خواهد شد». یعنی خود انسان به کرده های خود آگاه است و نیازی به آگاهی دادن نیست.

2. این علم، علم حضوری است و تردید بردار و خطاپذیر نیست. علم زمانی احتمال خطا در آن است که با واسطه باشد اگر دانش انسان بدون واسطه و مستقیم باشد (مثل علم انسان به درد پای خود) خطاپذیر نیست. ولی دکتری که از طریق عکس و یا سی تی اسکن و آزمایش و امثال آن به مشکلی در پای یک نفر علم پیدا می کند احتمال اینکه اشتباه کرده باشد هست.

3. عذر و بهانه واقعی،‌گناه را از بین می‌برد ولی عذر و بهانه ظاهری اثری ندارد و منظور از عذر آوردن در این آیه بهانه‌تراشی است برای خلاصی از عواقب اعمال و به هیچ وجه منظور ارائه عذر واقعی نیست.

4. به این آیه در خصوص اخلاص که امری قلبی و باطنی است نیز استدلال شده است. در روایتی امام صادق (علیه‌السلام) معنای این آیه را اعم از قیامت و حسابرسی آخرت گرفته و فرموده است:«ما یَصْنع أحدکم أن یُظهِر حَسَناً و یَسرَّ سیئاً ألَیس اذا رَجَعَ الی نفسه یعلم أنَّه لیس کذلک واللهُ سبحانه یقول: «بل الانسان علی نفسه بصیرة» إنّ السّریرة اذا صَلُحَت قَویت العلانیه» هرگاه یکی از شما ظاهر خود را بیاراید و در پنهانی گناه کند آیا وقتی به خود رجوع کند نمی‌بیند که اینگونه نیست؟ همانگونه که خداوند فرموده است: «بلکه انسان بر نفس خویش آگاه است» هنگامی که باطن انسان صالح گردد ظاهرش نیز تقویت می‌گردد.

موافقین ۰ مخالفین ۰