بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَ لَهُ کُلُّ شَىءٍ  وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ(نمل/91)

ترجمه آیه: من مأمورم که تنها پروردگار این شهر را که آن را مقدّس شمرده و هر چیزى از آنِ اوست پرستش کنم، و مأمورم که از مسلمانان باشم، (91)

1.       کلمه "هذه" اشاره است به مکه معظمه و در این تعبیر از دو جهت، شهر مکه تعظیم شده است، یکى از جهت اینکه کلمه "رب" را بر آن اضافه کرده و دوم از این جهت که آن را به حرمت توصیف کرده و فرموده" الَّذِی حَرَّمَها"

2.     خداوند پیامبران را امر کرده است که بندگی او را بکنند. مقام عبودیت براى انسان بالاترین مقام است حتى از مقام رسالت هم بالاتر است و لذا در تشهد مقدم بر مقام رسالت ذکر شده «اشهد ان محمدا عبده و رسوله». عبد مقابل حر است. حر بمعنى آزاد و سرخود است. عبد با تفکر و تعقل خود انتخاب می کند که باید در تحت اختیار مولى باشد و هیچ نوع اختیارى از خود نداشته باشد و تحت فرمان مولى باشد مولایی که شایسته ربوبیت است. از امیر المؤمنین است عرض میکند: کفانى فخرا ان اکون لک عبدا و کفانى عزا ان تکون لى ربّا برای افتخار کردن و به خود بالیدن همین بس که تو را بنده ام و برای عزت و سربلندی من همین بس که تو پروردگار منی.

3.     خداوند با نسبت دادن خود به شهر مکه، شرافت مکه را تایید کرد. مکه به دلایل زیادی شهر شریفی است: مکه ام القرى است و کعبه که بیت اللَّه الحرام است در او قرار داد. کعبه دارای حرمت است. یعنی خداوند این زمین را محترم داشت و حدود حرم از اطراف مکه معین است که حاجی و عمره گزار بدون احرام نمیتوانند وارد شوند و لذا بیت اللَّه الحرام، مسجد الحرام و مشعر الحرام نامیده شد. محل امن الهیست حتى قاتل را نمیتوان در آنجا قصاص کرد. حرام است که حیوانات را در آن شهر صید و یا از آن شهر فراری دهند و مزید بر شرافتش محل بعثت آخرین رسول خدا حضرت محمد (ص) است. مولد امیر المؤمنین و قبله مسلمین شد و ...

4.     امام صادق (ع)  فرمود: روزى که رسول خدا (ص) مکه را فتح کرد، در مسجد الحرام درب خانه کعبه را گشود و دستور داد تا عکسهایى که در آنجا کشیده بودند محو کنند، پس دستها را به چهارچوبه درب گرفت و فرمود: هان اى مردم خداى تعالى از روزى که آسمانها و زمین را آفرید، مکه را محترم کرد، پس مکه حرمتش بستگى دارد به حرمت خدا، که تا روز قیامت ادامه دارد، احدى شکار مکه را فرارى ندهد و درختش را نکند و هیچ مکانى از آن را به خود اختصاص ندهد و هیچ افتاده‏اى را بر ندارد مگر آنکه بخواهد به صاحبش برساند. آن گاه عباس عرضه داشت یا رسول اللَّه (ص) بجز چوب أذخر که براى قبر و ساختن خانه لازم است، رسول خدا (ص) فرمود: بله بجز أذخر.

5.     یکی از دلایل تعظیم و تکریم شهر مکه در قرآن تعریض و تنبیه به قریش و مردم مکه است که به این نعمت بزرگ کفران کرده و شکر خدا را با پرستش او به جا نیاوردند آقایی آنها بر عرب به دلیل همین کعبه است و خداوند "اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف" کرده است و در عوض آنها به عبادت بتها پرداختند. اتفاقی که امروز هم تکرار می شود و در نزد سران مکه ابرقدرتها احترامی بیشتر از مؤمنین و مسلمین دارند.

6.     در این آیه، این حقیقت بیان مى‏ شود که دعوت حق بشارت و انذارى است که در آن حجت بر همه تمام مى‏شود و هر کسی بعد از شنیدن بشارت و انذار خداوند مسئول کار خود هستند. هیچ مسئولیتی متوجه پیامبر خدا نیست او تنها مامور است و زمام امر دست خداست، و خدا از اعمالشان غافل نیست. در امر تربیت افراد این مطلب شاید مهمترین نکته باشد. کسی می تواند مربی خوبی باشد که امر تربیت را رابطه ای خصوصی نداند و بر اساس یک قاعده و اصلی کار تربیت را انجام دهد. دلسوزی نباید باعث خروج ما از انجام وظایف تربیتی بر اساس قوانین الهی باشد. مثلا تنبیه و تشویقی خارج از قوانین الهی انجام دهیم و یا به امری غیر از خواسته خداوند دعوت کنیم.  

7.      خداوند تنها پروردگار مکه نیست و " وَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ" اشاره است به سعه ملک خداى تعالى، تا کسى توهم نکند که او تنها مالک مکه است، نباید خداوند را مثل بتهایی دانست که بت پرستان هر یک از آنها را مالک جزئى از عالم از قبیل آسمان و زمین و فلان شهر و فلان قوم و فلان قبیله‏ می دانستند.