بسم الله الرحمن الرحیم
قِیلَ لهَا ادْخُلىِ الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ کَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنىّ ظَلَمْتُ نَفْسىِ وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ(نمل/44)
ترجمه آیه: به او گفته شد: «وارد ساحتِ کاخ [پادشاهى] شو.» و چون آن را دید، برکهاى پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد. [سلیمان] گفت: «این کاخى مفروش از آبگینه است.» [ملکه] گفت: «پروردگارا، من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.»
1. کلمه" صرح" به معناى قصر و هر بنایى است بلند و مشرف بر سایر بناها، و کلمه" لجّة" به معناى آب بسیار زیاد است و کلمه" ممرّد" به معناى صاف و صیقلی کردن است و کلمه" قواریر" به معناى شیشه است.
2. حضرت سلیمان براى تسلیم کردن ملکه سبا که تمام قدرت و عظمت خود را در تخت و تاج زیبا و کاخ باشکوه و تشکیلات پر زرق و برق مىدانست صحنهاى به او نشان داد که تمام دستگاه تجملاتیش در نظر او حقیر و کوچک شد، و این نقطه عطفى در زندگى او شد تا در خصوص ارزش تجملات و تاج و تخت تجدید نظر کند. حضرت سلیمان بدون جنگ روح ملکه سبا را فتح کرد و او را در میدان تفکر شکست داد. این معجزه پیامبران است و درسی برای ما که از آن الهام بگیریم.
3. بزرگترین مانع هدایت بشر تکبر و خودخواهی اوست و برای توجه دادن یک انسان به ارزش واقعیش، و نیز هدایت او به سوى اللَّه باید نخست غرور و تکبر او را در هم شکست تا پردههاى تاریک از جلو چشم واقع بین او کنار برود، همانگونه که سلیمان با انجام دو کار غرور ملکه سبا را درهم شکست: حاضر ساختن تختش، و به اشتباه افکندن او در عبور از روی شیشه ای که زیرش آب جاری بود.
4. راه اصلاح یک متکبر، تواضع و فروتنی نیست. یک متکبر تنها با زبان ثروت و تکبر و احساس برتر دیدن دیگری از خود، متنبه می شود و از تکبر خود دست بر می دارد.