بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کاَنَ لِلرَّحْمَانِ عَصِیًّا ؛ یَا أَبَتِ إِنِّى أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَانِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا( مریم/ 44 و 45)
ترجمه آیات: پدرجان، شیطان را مپرست، که شیطان [خداى] رحمان را عصیانگر است ؛ پدرجان، من مىترسم از جانب [خداى] رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى.»
مراد از عبادت، در جمله" لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ"، اطاعت است از پیامبر ص چنین نقل شده: کسى که به سخن سخنگویى گوش فرا دهد (گوش دادن از روى تسلیم و رضا) او را پرستش کرده، اگر این سخنگو از سوى خدا سخن مىگوید خدا را پرستیده است، و اگر از سوى ابلیس سخن مىگوید ابلیس را عبادت کرده است.
2. در این آیه حضرت ابراهیم علیه السلام در نهایت حسن و انتظام عموی خود را به مسیر درست راهنمایی کرده است زیرا اولا: عموی خود را آگاه فرمود به غلط بودن عبادت اصنام و اوثان و هر گونه بت (رفع موانع صراط مستقیم) و بعد او را امر نمود به پیروى خود به عنوان عالم و ترک تقلید ( راهنما شناسی) و بعد باز او آگاه نمود بر آنکه عقلا اطاعت شیطان جایز نیست ( شناخت رهزنان طریقت) و در مرحله چهارم بیان عواقب کار و اینکه اگر خطا کند و به راه اشتباه رود چه عاقبتی در پیش رو دارد.
3. تعبیر ابراهیم در برابر عمویش آزر در اینجا بسیار جالب است از یک سو مرتبا او را با خطاب یا ابت (پدرم) که نشانه ادب و احترام است مخاطب میسازد و از سوى دیگر جمله" ان یمسک" نشان مىدهد که ابراهیم از رسیدن کوچکترین ناراحتى به آزر ناراحت و نگران است ولی در عین حال بسیار قاطع سخن می گوید از نکات می شود فهمید که احترام پدر و مادر واجب است و رنجاندن آنها حرام است ولی اطاعت از آنها خصوصا در امر مهم دین واجب نیست. البته انجام چنین امری آسان نیست که طوری رفتار کنیم که دل بزرگترهای خود را از خود نرنجانیم.
4. مراد از عذاب در آیه دوم خذلان و یا به حال خود واگذاشتن و یا رها کردن است و تعبیر به" عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ" اشاره به این نکته مىکند که کار تو بواسطه این شرک و بتپرستى بجایى رسیده که خداوندى که رحمت عام او همگان را در برگرفته به تو خشم مىگیرد و مجازاتت مىکند و ممکن است سلب نعمت از تو بکند، پس کار تو گناه بسیار بزرگ و نابخشودنی است. باید قدرت این استدلال را خوب درک کنیم تا متوجه کوردلی آزر شویم هیچ عاقلی نسبت به منعم و مولاى حقیقى خود عاصی نمی شود چون می داند نانخور اوست و خشم او ممکن است از او سلب نعمت کند. ولی متاسفانه انسان به جایى مىرسد که سرچشمهى رحمت را به غضب وامىدارد و خداى رحمان را خشمگین مىکند.