بسم الله الرحمن الرحیم

أَ فَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَءَاهُ حَسَنًا  فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَ یهْدِى مَن یَشَاءُ  فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیهِمْ حَسَرَاتٍ  إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ  بِمَا یَصْنَعُون ( فاطر/8 )

ترجمه آیه: آیا آن کس که زشتىِ کردارش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى‏بیند [مانند مؤمن نیکوکار است‏]؟ خداست که هر که را بخواهد بى‏راه مى‏گذارد و هر که را بخواهد هدایت مى‏کند. پس مبادا به سبب حسرتها [ى گوناگون‏] بر آنان، جانت [از کف‏] برود قطعاً خدا به آنچه مى‏کنند داناست.

1.       این آیه یکی از ویژگی های کافران را بیان می کند و می فرماید کافران کارهای زشت خود را زیبا و خوب می دانند و کارهای زیبا و خوب مؤمنان را بد می دانند. در حقیقت این مساله کلید همه بدبختیهاى اقوام گمراه و لجوج است که اعمال زشتشان به خاطر هماهنگ بودن با شهوات و قلبهاى سیاهشان در نظرشان زیباست.بدیهى است چنین کسى نه موعظه‏اى را پذیرا مى‏شود، نه آمادگى براى شنیدن انتقاد دارد، و نه هرگز حاضر است مسیر خود را تغییر دهد نه پیرامون اعمال خویش به تجزیه و تحلیل مى‏پردازد، و نه از عواقب آن بیمناک است‏

2.      حال سوال این است: چرا کافران و یا هر فردی کارهای زشت خود را زیبا می بیند؟  در پاسخ باید گفت عوامل مختلفی در قرآن شمرده شده است که باعث زیبا دیده شدن کارهای زشت انسان هستند. یکی از این عوامل شیطان است ( عنکبوت/38 ) شیطان با وسوسه خود انسان را گول می زند. انسان هم چون از لذت بدش نمی آید خیلی راحت گول می خورد.عامل دیگر عجب و خودپسندی است. چنانچه حضرت امام کاظم (ع) می فرمایند: «خودپسندی درجاتی دارد؛ یکی از آنها این است که کردار زشت بنده به نظرش زیبا جلوه کند و آن را نیکو ببیند و خوشش آید و گمان می کند که کار خوبی می کند. عامل سوم گناه زیاد کردن است. انسان هنگامى که گناهى را مرتکب مى‏شود در آغاز که فطرتش پاک و وجدانش بیدار و عقلش واقع بین است از عمل خود ناراحت مى‏شود، اما هر قدر آن را تکرار مى‏کند از ناراحتیش کاسته مى‏شود. تدریجا به مرحله بى تفاوتى مى‏رسد، و اگر باز هم تکرار کند زشتیها در نظرش زیبا مى‏شود، تا آنجا که آن را از افتخارات و فضائل خویش مى‏پندارد در حالى که در منجلاب بدبختى غوطه‏ور شده‏است.

3.      در عصر حاضر مشاهده می شود عده بسیارى اعمال قبیح، شنیع و زشت خود را پسندیده دانسته از ارتکاب آن در منظر جامعه و در ملأ عام پروا ندارند. مؤمنان اعمال آنها را بی حیائی می دانند در حالی که خود آنها رفتارشان را عادی و در خیلی از موارد زیبا می دانند و دلیل آن این است که آنها خود را تنها مقیاس و ملاک سنجش خیر و درستی کارهای خود می دانند و لذا خود را عاری از هر خطا و نقصی می بینند. در حالی که اگر رفتار خود را به قرآن و روایات عرضه می کردند متوجه اشکالات و خطاهای رفتاری خود می شدند.

4.      در این آیه آمده است که خداوند آنها را گمراه ساخته است، گرچه هدایت و ضلالت از خداست، لکن بر اساس عملکرد انسان صورت مى‏گیرد. کفّار راه انحرافى را لجوجانه انتخاب مى‏کنند، خداوند هم بر گمراهى آنان مى‏افزاید. البته باید دانست که این گمراه کردن خدا، ابتدایى نیست براى اینکه خداوند همه موجودات را  و خصوصا انسان را  به سوى کمال هدایت می کند. پس  این گمراه کردن مجازات است یا  عواقب و نتایج اعمال آنها است. مثل مردن در اثر خوردن سم. لذا وقتى کسی خودپسند بوده  در برابر خداوند خضوع نکند و لجبازى نماید، اثرش دوری از حق است که گفته می شود خدا او را گمراه‏تر ساخت.

5.      از لحن آیه دلسوزى فوق العاده پیامبر اسلام ص نسبت به گمراهان و منحرفان کاملا هویداست و چنین است حال یک رهبر الهى راستین که از عدم پذیرش مردم نسبت به حق و تسلیم در برابر باطل و پشت پا زدن به تمام وسائل سعادت آن چنان رنج مى‏برد که گویى مى‏خواهد قالب تهى کند.