بسم الله الرحمن الرحیم

 و إِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُم اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ أَ نُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فىِ ضَلَالٍ مُّبِینٍ(یس/47(

ترجمه آیه: و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق کنید»، کسانى که کافر شده‏اند، به آنان که ایمان آورده‏اند، مى‏گویند: «آیا کسى را بخورانیم که اگر خدا می خواست [خودش‏] وى را می ‏خورانید؟ شما جز در گمراهىِ آشکارى [بیش‏] نیستید».

1.       جهان میدان آزمایش و امتحان است، خداوند یکى را با تنگدستى آزمایش می ‏کند، و دیگرى را با غنا و ثروت، و گاه یک انسان را در دو زمان با این دو وضعیت یعنی تنگدستی و ثروت امتحان می کند.

2.      فطرت هر انسانى حکم مى‏کند که نسبت به افراد نیازمند و ضعیف کمک کند و این نشان از پاکی فطرت دارد ولی گناه، کفر و دوری از حق و پیروى شهوات، فطرت را آلوده می کند و مانع کمک به فقرا می شود. در حقیقت این نهایت انحطاط است. زیرا تمام آیات الهی بر انسان ها عرضه می شود وقتی نه بیان آیات انفسى در آنها مؤثر می شود، و نه شرح آیات آفاقى، نه تهدید و انذار، و نه بشارت و نوید به رحمت الهى، نه منطق عقل و خرد را مى‏پذیرند خداوند آنها را با فرمان عواطف و فطرت می آزماید که دیگر هیچ بهانه ای نماند کاری که ابا عبدالله(ع) در روز عاشورا با کوفیان کرد که اخرین حجت آن حضرت برای نشان دادن نهایت انحطاط آنها حضرت علی اصغر بود.

3.      افرادى که مى‏خواهند از زیر بار مسئولیّت شانه خالى کنند، تمام انحرافات و عملکرد زشت خود را به گردن دیگران مى‏اندازند: گاهى مى‏گویند: مقصّر خداست، اگر او نمى‏خواست ما مشرک نبودیم؛ گاهى مى‏گویند: مقصّر جامعه است، اگر این بزرگان نبودند، ما مؤمن بودیم؛ گاهى مى‏گویند: مقصّر نیاکان ما هستند؛ و در این آیه نیز مى‏گویند: اگر لازم بود خدا خودش به فقرا روزى مى‏داد و این مغالطه‏ است.

4.      رشد انسان، در سایه‏ى گذشت و ایثار و سخاوت و نوع‏دوستى و دلسوزى و صرفه‏جویى و الفت و تعاون و محبّت و تفقّد است. اگر همه‏ى مردم از امکانات یکسان برخوردار باشند، نه زمینه‏اى براى بروز این کمالات باقى مى‏ماند و نه بسترى براى صبر و زهد و قناعت محرومان. همچنین انفاق درمان بسیاری از امراض روحی مثل حب دنیا، حرص و طمع و سنگ دلی و بخل و ... است.  ‏

5.     مترفین و اشراف یک دین بیشتر ندارند و آن حرص و طمع دنیوی است و به همه چیز از این زاویه نگاه می کنند لذا خود را افراد مصلح و مؤمن می دانند و کارهای مؤمنین را سفاهت و بی خردی ارزیابی می کنند.