رَبُّنا الرّحمن المُستَعان

تفسیر آیاتی از قرآن با رویکرد تربیتی

أ رأیت الذی یُکذِّب بالدین فذلک الّذی یَدُعُّ الیتیم و لایَحُضُّ علی طعام المسکین (ماعون /1 و 2 و 3)

یتیم نوازی و سیر کردن گرسنگان از معروف ها و کارهای بسیار نیکی هستند که خداوند از مؤمنین می خواهد که مردم را امر به آن کارها کنند



ترجمه آیه: آیا کسی را که روز جزا را دروغ می‌شمرد دیدی؟ او همان کسی است که یتیم را با اهانت می‌راند و مردم را به طعام دادن به بینوا وا نمی‌دارد.

1- دین در این آیه به معنی معاد و روز قیامت است و دَع کردن به معنی دور کردن یک فرد از خود به صورت بی‌ادبانه است و حَضّ نمودن به معنی ترغیب کردن فردی برای یک کار است.

2- یکی از اصول مسلّم ادیان آسمانی اصل اعتقادی معاد است و تکذیب آن در تمام ادیان آسمانی کفر محسوب می‌شود ولی خداوند در این آیات اهانت به یتیم و حتی کوتاهی در تشویق مردم به یک کار خوب مثل سیر کردن بینوایان را تکذیب معاد معرفی نموده است. چنین نگاه واقع بینانه و کاملاً ملموس و محسوس به موضوعات مهم اجتماعی دین اسلام را مترقی‌ترین دین زنده جهان قرار می‌دهد.

3- در قرآن رسیدگی به یتیمان بسیار تأکید شده است و یتیم نوازی از فرهنگ‌های مطلوب اسلامی است. شاید دلیل تأکید و توصیه بسیار زیاد منابع اسلامی به یتیمان به دلیل این باشد که یتیمان آسیب‌پذیرترین قشر جامعه می‌باشند که قادر به دفاع از حقوق خود نمی‌باشند.

4- در روایات معصومین آثار زیادی برای یتیم‌نوازی ذکر شده است و از آن جمله نرمی دل در دنیا، پاداش اخروی و جلب رضایت خداوند است. خداوند در قلب‌های شکسته حاضر است و کسانی که با فقرا و صاحبان دل شکسته همنشین می‌شوند در حقیقت با خداوند هم‌نشین شده و به او نزدیک شده‌اند.

5- در روایتی از پیامبر گرامی اسلام یتیم معنوی مهم‌تر از یتیم از طرف پدر و مادر توصیف شده است. یتیم معنوی کسی است که از امام خودش جدا افتاده است و از نظرات امامش بی‌اطلاع باشد.

6- یکی از مصادیق صریح امربه معروف که در این آیه به آن اشاره شده است تشویق مؤمنان به اطعام مساکین و نیازمندان است. بنده نقدی بر آنچه که امروز در جامعه به عنوان نهی از منکر و یا امر به معروف دیده می شود ندارم و به نظرم دقت نظر عمیق و منصفانه می طلبد که بتوان نقاد خوبی بود ولی با الهام از این آیه می شود به صراحت گفت که در حال حاضر  مصادیقی مانند سیر کردن گرسنگان و یا توجه به یتیمان و قشر آسیب پذیر جامعه هنوز موضوع امر به معروف و نهی از منکر جامعه نشده است و دغدغه آمران و ناهیان و آنها که به مسائل جامعه حساس هستند چنین موضوعاتی نیست.       

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بَل کَذَّبوا بالحق لَمّا جاءَهُم فَهُم فی أمرٍ مریج (ق /5)

دوری از قرآن باعث سردرگمی و حیرانی بشر است


ترجمه آیه:آنان حق را چون سویشان آمد تکذیب کردند، لذا همواره در امورشان سردرگم و حیران هستند.

1-    منظور از حق در این آیه قرآن است و مریج که در زبان فارسی در عبارت هرج و مرج استفاده می‌شود به معنی ملتبس، مختلط و مضطرب می‌باشد و در این آیه دلالت بر اشتباه و اختلاط حق و باطل دارد.

2-    چون حق واحد است و باطل متعدد، پس هر کس حق را انکار کند سرگردان می‌شود. محتوای قرآن همه حق است و هیچ رَیب و شکی در محتوای قرآن وجود ندارد پس هر کس از محتوای نورانی قرآن دور شود و آن را تکذیب کند گرفتار تشتت آراء و سرگردانی می‌شود.

3-    وقتی حق (قرآن) تکذیب می شود تجربه شده است که باطل به دلیل همراهی‌اش با خواست دل و لذّات دنیایی برای بشر جاذبه داشته و شیفتگی انسان به مال دنیا باعث دورتر شدن انسان از حق می شود. ولی امروزه علاوه بر این، باطل با ظاهری شیک‌تر و شکیل‌تر عرضه می‌شود و الفاظ و عبارات فریبنده‌ای پیدا کرده است مثل بعضی مصادیق آزادی، حقوق مدنی، پرستیژ  و ....  و از سوی دیگر حق به دلیل همراهی‌اش با تکلیف و محرومیت از برخی لذات برای اکثر انسانها جاذبه نداشته است ولی امروزه در برخی مصادیق خود جلوه‌ای زشت‌تر یافته و چنان شده است که انسانهای فرهیخته نیز با صراحت قادر به دفاع از آن نیستند و دوری از حق و رفتن به سوی باطل همان سردرگمی است که قرآن بیان می‌دارد و جهان امروز گرفتار آن است.

4-    بیشترین سردرگمی در حوزه علوم انسانی و بعد از آن علوم طبیعی است و تا زمانی که صاحبان این علوم حقایق قرآن را به عنوان حق تلقی نکنند و یافته‌های خود را بر قرآن عرضه نکنند تا صره را از ناصره جدا سازند این علوم در همان سردرگمی و حیرت باقی خواهند ماند. 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

انَّما تُوعَدوُن لَواقع ( مرسلات/7 ) همانا آنچه وعده داده شده اید قطعاً رخ خواهد داد

مؤمنان بر تحقق وعده های الهی صبر و کافران آنها را تکذیب می کنند

1-    این آیه پاسخ پنج قسمی است که در ابتدای سوره آمده است و پیام بعد از قسم از اهمیت برخوردار است. همچنین "انّما" در اول این آیه از ادات حصر است و بر تاکید دلالت دارد. پس پیام این آیه مهم و موکد است.

2-    وعده عهدی است یک طرفه که در آن وعده دهنده تحقق امری را در آینده به عهده می گیرد و به دو شکل مثبت و منفی تقسیم می شود. بُعد منفی را وعید می گویند. منظور از وعده ها در این آیه وعده های خداوند است که به انسان ها داده است . برخی از این وعده ها مربوط به قیامت و برخی مربوط به دنیاست و شامل وعده های مثبت و ثواب و وعیدها و عقاب می باشد. وعده های دنیا مثل إن تنصروا الله ینصرکم و وعید قیامت مثل إن عذابی لشدید .

3-    با توجه به آیه 5 و 6 سوره ذاریات که می فرماید: انما توعدون لصادق و ان الدین لواقع یعنی آنچه وعده داده شده درست است و روز قیامت رخ خواهد داد، بعضی از مفسرین آیه 7 سوره مرسلات را نیز به وعده و وعید قیامت تفسیر نموده اند.

4-    آیه بر تهدید گناهکاران و بشارت مومنان دلالت دارد و بر اهمیت وفای به عهد نیز دلالت دارد. در منابع اسلامی وفای به عهد نشانه مؤمن می باشد. اگر مؤمنی وعده داد باید بر وعده خود وفا کند و به هیچ وجه انسان مومن وعده دروغین نمی دهد.

5-    وعده الهی صادق است و مومن در تحقق وعده الهی شک نمی کند. لذا نشانه ایمان، صبر بر تحقق وعده های الهی است هرچند بعد از مرگ محقق گردد و کافران وعده های الهی را تکذیب می کنند و با این کار خود بر گناهان خود می افزایند.

6-    این آیه یکی از مصادیق بارز رابطه مفاهیم قسم ها با محتوای پیامی است که به شکل پاسخ قسم ها می باشد.  قسم به ارسال رُسُل، فرشتگان مامور، نشر صُحُف، تمیز بین حق و باطل و فرشتگان وحی فرایند ربوبیت تشریعی را بیان نموده و در نتیجه بر لزوم واقع شدن وعده ها دلالت دارد. 

موافقین ۱ مخالفین ۰

ألْهاکُم التَّکاثُر (تکاثر /1) نازیدن به زیاد داشتن (مال دنیا)، شما را سرگرم ساخت

یکی از مصادیق لهو  تفاخر و سرگرم شدن به مال دنیا است

1-    اَلْهاکُم از ریشه لهو به معنی سرگرم شدن به کاری بی‌ارزش می‌باشد که انسان را از امور مهم باز دارد. و تکاثر به معنی فخرفروشی و نازیدن به داشته‌های مادی و دنیایی و نشان دهندة سرگرمی و دلمشغولی صاحب مال به آنها می‌باشد. تفاخر به مال دنیا باعث فراموشی یاد خدا و قیامت می‌شود و شاید یکی از بارزترین مصادیق لهو می‌باشد.

2)      اکثر انسانها به این امر گرفتارند و سرگرم مال دنیا می‌باشند مگر اینکه با ریاضت و روش‌های درست دینی زُهد پیشه کنند. یکی از این روش‌ها معرفت به ماهیت اموال است که در کلام گوهربار حضرت رسول‌اکرم(ص) منعکس می‌باشد که می‌فرماید: از اموالت چیزی از آن تو نیست مگر آنچه را که می‌خوری و در نتیجه از بین می‌بری یا می‌پوشی و کهنه‌اش می کنی یا صدقه می‌دهی و از آن می‌گذری.

3)      دلیل اصلی تفاخر جهل و یا غفلت نسبت به معاد و آخرت و احساس ضعف و کمبودی است که خیال می‌شود با تفاخر و به رخ کشیدن مال دنیا جبران می‌شود.

4)      دید و بازدیدها و صله رحم‌ها فرصتی است برای اظهار تواضع به دوستان، آشنایان و فامیل‌ها و نزدیک کردن دلها، شنیدن درد دل و حل مشکلات و حتی در مواردی با در نظر گرفتن تمام ملاحظات شرعی و اخلاقی امر به معروف و نهی از منکر کردن همدیگر که متأسفانه با تفاخر و به رخ کشیدن داشته‌های دنیوی این فرصت عالی می‌سوزد و در مواردی تبدیل به عامل دور شدن دل‌ها و رنجش‌ خاطر از همدیگر و تهدیدی برای ادامه روابط می‌گردد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

به عنوان مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام و احترام و تبریک آغاز سال تحصیلی 94-95 و ایام دهه اول ذی حجه و خصوصا عید سعید قربان از اینکه این وبلاگ را انتخاب کرده اید متشکرم. اکنون پنجمین سالی است که با توفیق الهی تفسیر قرآن ۳ الی ۵ دقیقه‌ای در بین نماز ظهر و عصر در جمع فرهیختگان دانشگاهی،  در دانشگاه صنعتی شریف  به‌ طور منظم هر هفته دو مطلب ارائه می دهم. از خرداد امسال تصمیم گرفتم  به صورت مکتوب در روزهای یکشنبه و سه شنبه این مطالب را در اختیار علاقمندان محترم مباحث قرآنی قرار دهم و امیدوارم از نظرات اصلاحی خوانندگان محترم در جهت ارتقاء و تکمیل مباحث استفاده کنم. در هر سال تحصیلی حدود 60 مطلب می شود که تابحال 34 مطلب در این وبلاگ بارگذاری شده است و مربوط به مطالب سال گذشته بود. ولی از روز یکشنبه 94/6/29 از مطلب 54 که اولین مطلب سال تحصیلی جدید است ارائه خواهد شد و مطالب قبلی در آرشیو اضافه خواهد شد و از طریق همین وبلاگ قابل پیگیری است. قبل از شروع بحث بیان نکاتی را ضروری می‌دانم.

۱.       این تفسیر بر اساس ترتیب نزول قرآن ارائه می‌گردد. محققان محترم زیادی سوره‌های قرآن را بر اساس ترتیب نزول مرتب نموده‌اند. مطالب اینجانب بر اساس دیدگاه حضرت آیت الله محمدهادی معرفت تنظیم گردیده است.

۲.       رویکرد این تفسیر تربیتی است و به همین دلیل ترتیب نزول آیات برای نویسنده مهم بوده است و نیز تنها آیاتی انتخاب شده است که یکی از اصول تربیتی و یا بحثی مهم در این خصوص ارائه می‌دهد.

۳.       چون تفسیر کوتاه و مختصر است از بیان نکات تاریخی (شأن نزول) و ادبی حتی‌الامکان پرهیز گردیده است.

۴.       تفاسیری که غالبا مورد استفاده قرار گرفته است عبارت از المیزان فی تفسیر القرآن، تفسیر نمونه، تفسیر نور، اثنی عشری، التفسیر ملا صدرا و دیدگاه های تفسیری امام خمینی (ره) و شهید مطهری است.

امیدوارم مورد استفادة عزیزان قرار گیرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰

فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَر (کوثر /2) پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن

بهترین راه تشکر از خداوند نماز خواندن و قربانی کردن است

1)       نَحْر به معنی قربانی کردن شتر است و خداوند در مقابل نعمت بزرگ کوثر (احتمالاً شخص حضرت فاطمه زهراء باشد) به صراحت از پیامبر اکرم(ص) دو چیز مطالبه می‌فرمایند: الف) نماز خواندن ، ب) قربانی کردن. از این فهمیده می‌شود که از بهترین اعمالی که خداوند از آنها راضی می‌باشد نماز خواندن و قربانی کردن است و همچنین عالی ترین شیوه شکرگزاری برای خداوند همین دو عمل می‌باشد زیرا در مقابل بزرگترین نعمت یعنی کوثر از پیامبر اکرم (ص) خواسته شده است.

2)      هر از چند گاهی ایمان خود را با بخشیدن مال امتحان کنید. اینکه خداوند نمازگزاران را در کنار قربانی کردن قرار داده است به این معنی است که صداق شکرگزاری و نمازخواندن، گذشتن از مال است. در روایتی امام رضا(ع) خواسته است صدق ایمان به توحید را با صدقه دادن بیازماییم.

        من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق          چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

3)       طبق روایات قربانی کردن تقوای انسان را می‌افزاید و روح طمع به دنیا را در انسان می‌کُشد. و این قربانی هر چقدر از مالیت بیشتری برخوردار باشد اثرش بیشتر است و لذا در این سوره از پیامبر اکرم(ص) قربانی کردن شتر که گرانقیمت می‌باشد، خواسته شده است.

4)       شرط پذیرفته شدن قربانی، تقوا و اخلاص است و لذا در قرآن قصه اشخاصی که قربانی آنها قبول نشده است نیز آمده است و علت عدم پذیرش نیز عدم تقوی و اخلاص ذکر شده است.

5)      در اهمیت نماز به عنوان شکر منعم و بهترین عمل به عنوان شکرگزاری به ذکر این روایت بسنده می‌شود. از امام صادق(علیه‌السلام) سؤال شد که برترین عمل که بندگان خداوند می‌توانند انجام دهند که خداوند از همه بیشتر از آن راضی باشد کدام است؟ امام فرمودند: لا أعلَم شیئاً بعد المعرفه افضل من الصلوه. الا تری الی العبد الصالح عیسی بن‌مریم قال و اوصانی بالصلوه و الزکات ما دُمتُ حیاً (مریم / 31) بعد از شناخت خداوند برتر از نماز هیچ عملی را نمی‌شناسم. آیا نمی‌بینید که حضرت عیسی نیز فرمود: من تا زمانی که زنده‌ام به نماز و زکات توصیه شده‌ام.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وَ إنَّه لِحُبِّ الخیر لشدید (عادیات /8) و همانا انسان شدیداً مال دوست است.

انسان ها غالبا شیفته مال دنیا هستند


1)      خیر به معنی سود است و در این آیه الخیر که به صورت معرفه آمده است به معنی سود مادی است و از یک ویژگی درونی انسان خبر می‌دهد که انسانها شدیداً سود مادی خود را دوست دارند. انسانها شیفته مال دنیا هستند. عشق انسان را کر و کور می‌کند و به همین خاطر است که انسان شیفته به مال دنیا از حقوق متقابل بنده و مولی غافل است.

2)      آیه در صدد بیان علت ناسپاسی آگاهانه انسان نسبت به پروردگارش می‌باشد. اینکه چرا انسان دانسته نعمت‌های فراوان الهی را فراموش می‌کند و شکر گزار خداوندی نیست که این نعمت‌ها را بی‌منّت در اختیار همه انسان‌ها قرار داده است. سودجویی و دنیاطلبی انسان باعث ناسپاسی او نسبت به خداوند است.

3)      انسان منفعت طلب و مال دوست، مطالبه‌گر و همیشه طلبکار است و مطالباتش فرصت شکرگزاری را از  بین می‌برد. انسان نسبت به داشته‌هایش خوشحال نیست، شاکر نیست ولی نسبت به نداشته‌هایش ناراحت، ناراضی و معترض است.

4)      در حدیث از حضرت رسول اکرم(ص) حبّ دنیا منشأ همة خطاهای بشری معرفی شده است. حبّ الدنیا رأس کل خطیئه (کافی / ج2/ ص 315). زهد نسبت به دنیا در مقابل حب و شیفتگی دنیا  قرار دارد. انسان زاهد هیچ دلبستگی به دنیا نداشته، دنیا او را از توجه به منعم و صاحب اصلی این نعمت‌ها باز نمی‌دارد. انسان زاهد نه به خاطر به دست آوردن یک نعمت شاد می‌شود و نه به خاطر از دست دادن نعمتی غمگین می‌گردد که هر دو (شادی و غم) دل انسان را به خود مشغول می‌سازد.

5)      در کتب اخلاقی حبّ دنیا را منشأ حسد، حقد، عداوت و دشمنی، کبر، ریا،  طمع و مکر دانسته‌اند. راهکار عملی برای کم کردن حبّ دنیا، صدقه دادن و در راه خداوند قربانی کردن است.

موافقین ۰ مخالفین ۰

إِنَّ الانسانَ لِربِّه لکنودٌ و إِنّه علی ذلک لشهیدٌ ( عادیات / 6 و 7 )

      انسان دانسته به پروردگار خود و نعمت هایی که به انسان داده است ناسپاس است


      ترجمه آیه: قطعاً انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است و مسلّماً خود انسان بر این امر گواه است.

1)    کَنود بر وزن فَعُول مبالغه را می رساند و از ریشه کَنَد به معنی ناسپاس است و لذا معنی آن بسیار ناسپاس به نعمت می شود.

2)    انسان دانسته به پروردگار خود و نعمت هایی که به انسان داده است ناسپاس است. دلیل ناسپاسی انسان دو امر است یکی اشتغال به برآوردن خواسته ها و رفع نیازهای خود و دوم نزول بلاها، مصائب و آزمایشات الهی در زندگی. اولی باعث فراموشی و یا کم اهمیت جلوه کردن وظایف الهی و دومی باعث فراموش کردن نعمت های الهی می شود. عدم انجام وظایف و تکالیف الهی و فراموشی نعمتها، کفر و ناسپاسی انسان به خداوند می باشد. پس علت ناسپاسی انسان، جهل و نادانی نیست بلکه غفلت و فراموشی است.

3)    این آیه مربوط به جنگ ذات السلاسل است و اشاره به آزمایش الهی دعوت به جهاد در راه خداوند دارد. اکثر مسلمانها به دین اسلام به عنوان نعمت بزرگ الهی ایمان نیاورده اند و لذا وقتی در مقابل یک آزمایش بزرگی چون جنگ و جهاد و خطر از دست دادن جان و مال قرار می گیرند در ایمانشان تردید رخنه می کند. همانها که بوسیله اسلام عزت پیدا کرده بودند و ایمان برای آنها امری بسیار مقدس و ارزشمند می نمود، در هنگام جهاد مردد می شوند. خداوند ناسپاسی در مقابل نعمت بزرگ اسلام را ناسپاسی بزرگ می خواند.

4)    اکثر انسان ها انتظارشان از دین اسلام و ایمان به آن برخورداری از دنیا و رفع نیازهای مادی است. سعی می کنند فواید دستورات الهی را در همین دنیا درک کنند تا ایمانشان افزوده شود. فواید جسمی و روانی روزه، غسل، نماز، وضو و هر عبادت دیگر را می سنجند و با یافتن هر فایده ای از ایمانشان به یک دین مفید خوشحال می شوند و وقتی احساس می کنند که دین اسلام این نیازها را پاسخگو نیست و یا لااقل در بعضی از دستورات و تکالیف فایده دنیایی ندارد و یا حتی بعضاً زیان دنیایی ملموس از آن می بینند نسبت به ایمانشان تردید می کنند. بدون شک دین اسلام پاسخگوی نیازهای واقعی انسان های مومنی است که قصد رسیدن به کمال و تقرّب پروردگار را دارند.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

إِنَّ الانسانَ لفی خُسرٍ (عصر/2 ) همانا انسان ها همه در خسران و زیانند

هیچ نعمتی از نعمت های الهی با عمر بشر برابری نمی کند

1)      واژه خُسران به معنی زیان کردن و از دست دادن کل یا قسمتی از سرمایه است و در زبان عربی بیشتر برای باخت در مسابقه ودر مقابل فَوز یعنی پیروزی بکار می رود ولی در معاملات هم از آن استفاده می شود.

2)      قرآن، سپری شدن عمر برای انجام یک کار را به یک معامله ای تشبیه کرده است که انسان با از دست دادن ساعات و لحظاتی از عمر چیزی را بدست می آورد؛ و همچنین قرآن از پیش قضاوت قطعی می کند که در این معامله انسان بازنده است. پیام صریح این قضاوت، ارزشمندی عمر است. هیچ نعمتی از نعمت های الهی با عمر بشر برابری نمی کند. پس انسان برای به دست آوردن هر نعمتی تلاش کند و عمر خود را صرف کند بازنده است.

3)      حضرت علی (ع) می فرمایند هیچ قیمتی مناسب جان و عمر نیست مگر بهشت، پس جان خود را به غیر از بهشت به هیچ قیمتی معامله نکنید. این روایت بیانگر این است که انسان اشرف مخلوقات است و در این دنیا چیزی معادل ارزش انسان وجود ندارد و تنها بهشت و پاداش اخروی که پایدار است ثمن و قیمت عمر انسان می تواند قرار گیرد. هر عمل صالحی که با تقوی همراه باشد پاداش بهشت دارد.

4)      توجه به هدف خلقت و جایگاه بشر در عالم خلقت مانع می شود که انسان معامله ای کند که در آن متضرر شود.

5)      منظور قرآن از همه انسان ها در این آیه نوع انسان است و بر اکثریت و اغلب انسان ها دلالت می کند و اکثر انسان ها از هدف زندگی و خلقت غافلند و عمر خود را برای کسب رفاه و آسایش در دنیا صرف می کنند و یا بدتر از آن، عمر خود را در امور عبث و بی فایده می گذرانند و یا بدتر از آن عمر خود را در کسب گناه می گذرانند و همه این انسان ها زیانکار هستند.

موافقین ۱ مخالفین ۰

فَإنَّ مع العُسر یُسراً إنَّ مع العُسر یُسری (انشراح / 5 و 6)

زندگی در دنیا سخت است و انسان در هر لحظه و آنی در حال امتحان است تنها آسایش بعد از فراغت از کار و لذت انجام وظیفه و احساس آسایش در آخرت لذت بخش و قابل اتکا است.

 ترجمه: پس (بدان که) با دشواری آسانی است آری، با دشواری آسانی است.

1.       آیه اول ناظر بر وقایع زمان نبی اکرم(ص) است و دلجویی از آن حضرت که بعد از سختی آسانی خواهد بود و آیه دوم بیان یک سنت قطعی الهی است که همیشه بعد از هر دشواری سهولتی پدید می‌آید. البته بعید هم نیست که بیان این سنت قطعی باشد که حوادث و احوال در این جهان پایدار نیست و در دست تحول و تقلّب است.

2.       در این دو آیه از یک سختی معین و معلوم (در دنیا) و از دو آسانی نامعلوم صحبت شده است. بدون شک در این دنیا هیچ نعمتی بدون زحمت و تحمل رنج به دست نمی‌آید و اگر کار برای خداوند انجام گیرد و قصد انجام دستورات الهی باشد نتیجه تحمل رنج دو آسایش و آسودگی است یکی احساس آسودگی بعد از فراغت از آن عبادت و دیگری آسودگی دائمی آخرت. ولی اگر کار برای دنیا باشد تنها آسودگی بعد از فراغت از آن کار در این دنیا حاصل می‌شود.

3.       آیات بعدی بیان‌گر آن است که آسودگی دنیا آنی و زودگذر است و باید بلافاصله مشغول مسؤولیتی جدید شد. البته آسودگی از اتمام کار قبلی انگیزه‌ای برای انجام کار بعدی می‌شود.

4.       در این دنیا انسانها در سختی خلق شده‌اند انجام تکالیف و دستورات الهی، کسب درآمد و ثروت، کسب علم و معرفت همه سخت است و رنج‌آور و حتی انسانهایی که به عبث عمر خود را تلف می‌کنند آسوده نیستند و در رنجند. هر کس زیر بار سختی برود در همین دنیا لذت به مقصد رساندن بار و آسودگی و فراغ بعد از شدت و سختی را می‌چشند و این هم دائمی نیست و باید تکلیف جدیدی را آغاز نمود.

5.       متأسفانه این مفاهیم درست به انسانها انتقال نمی‌یابد و انسانها به دنبال مطلوبی می‌روند که برای انسان خلق نشده است و هدف زندگی را آسودگی، آسایش و امثال آن قرار می‌دهند و هیچگاه هم به آن نمی‌رسند. تنها درخواست منطقی و معقول از خداوند درخواست احساس آسانی و راحتی کار است که در دعاهای مأثور از اهل بیت پیامبر (ص) آمده است که «خداوندا از کارها آنچه را که از سختی آن می‌ترسم برای من آسان گردان». این درخواست راحت طلبی نیست بلکه درخواست قدرت روحی لازم برای انجام کارهای سخت است.   

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰