رَبُّ الْمَشرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إله اِلّا هو فَاتَّخِذْه وَکیلاً(مزّمّل / 9)، اوست پروردگار خاور و باختر (همة عالم) خدایی جز او نیست. پس او را حامی خویش اختیار کن (به او توکّل کن).
1. تکیه ضعیف بر ضعیف، فقیر بر فقیر و فانی بر فانی، لغو و عبث و اشتباه است. خداوند تنها ربّ و پروردگار عالم است (توحید در ربوبیت) و تنها حاکم و صاحب قدرت حقیقی اوست. پس شایستهترین تکیهگاه بشر خداوند است که قوّی ، غنی و باقی است.
2. منظور از توکل به خداوند، اراده او را اراده خود و اقدام او را اقدام خود دانستن در همة ابعاد عبادی و غیر آن است. اگر خداوند بندگان خود را با تقوی میخواهد، اگر برای آنها عبادت تعیین نموده است تا در زمانی و با آدابی مشخص انجام دهند شخص متوکّل بدون تردید همة آنها را به نفع خود و به نفع کسانی که تحت تکفل اوست میداند.
3. کسی میتواند به خداوند توکل کند که یقین کند که هیچ مخلوقی نه میتواند ضرر بزند و نه میتواند منفعت برساند؛ نه میتواند او را از خیری منع کند و نه میتواند خیری به او اعطا کند. همة مخلوقات ضعیف و فقیر هستند و نمیتوانند تنبیه کنند یا پاداش دهند زیرا چیزی از خود ندارند که اعطا کنند.
4. مخلوقات اسباب خداوند برای آزمایش انسانها هستند. مثلاً حاکم ظالم برای مردم وسیلة آزمایش است؛ مردم را زندان میکند و باعث میشود که انسانها مظلوم شوند و اگر این امر همراه با مبارزه خداترسانه و مخلصانه باشد، اجرشان زیاد میشود پس حاکم ظالم نه تنها چیزی نستاند بلکه فرصت پاداش بیشتر را برای بنده فراهم نمود. البته مردم هم اسباب آزمایش حاکم هستند.
5. توکّل به خداوند باعث نشاط در دل مؤمنان است. افسردگی بیماری ناامیدان و بیپناهان است. انسان متوکّل در هر شرایطی خود را به خداوند نزدیک میبیند و این شرایط هر چه سختتر میشود فرصت و زمینه نزدیک تر شدن به خداوند فراهم تر است.
1.