بسم الله الرحمن الرحیم

 إِنهَّمْ کاَنُواْ قَبْلَ ذَالِکَ مُترْفِینَ؛ وَ کاَنُواْ یُصِرُّونَ عَلىَ الحِنثِ الْعَظِیمِ؛ وَ کاَنُواْ یَقُولُونَ أئِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَابًا وَ عِظَامًا أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ؛ أَوَ ءَابَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ(واقعه/45 تا 48)

ترجمه آیات: اینان بودند که پیش از این ناز پروردگان بودند. و بر گناه بزرگ پافشارى مى‏کردند. و مى‏گفتند: «آیا چون مُردیم و خاک و استخوان شدیم، واقعاً [باز] زنده مى‏گردیم؟ آیا پدران گذشته ما [نیز که پوسیده اند] زنده خواهند شد؟»

1.        این آیات علت جهنمی شدن بدبختان و اصحاب شمال را سه چیز بیان کرده است: اولین علت "اتراف" است. اتراف یعنی برخورداری از نعمت ولی در اینجا منظور اشتغال و سرگرم شدن به نعمت است. مترف یعنی کسی که به نعمت‏هاى دنیوى دلبسته است. ممکن است دلبسته نعمت ها فردی مرفّه و دارای نعمت زیاد باشد و به دلیل لذتی که از نعمت می برد غافل گردد و ممکن است انسان محروم در طلب نعمت های دنیا آنچنان دلبسته به آن گردد که از خدا و دین و تقوی غافل شود. و نیز باید بدانیم که مترف ممکن است فقیر باشد چون مال و ثروت یکى از نعمت‏ها است، و آدمى غرق در انواع نعمت‏هاى خدایى است، مثلا ممکن است مردى تهى‏دست به دلیل زیبایی ظاهر و یا قدرت جسمانی دچار طغیان بشود. در حقیقت منظور از اتراف، عیاشى و راحت طلبى است هر چند مترف ثروتمند نیز نباشد.

2.     علت دوم اصرار بر "حنث عظیم" است. کلمه حنث به معناى شکستن عهد و پیمانی است که با سوگند تاکید شده است و اصرار بر آن به این معنی است که به این عمل ناستوده هم چنان ادامه دهد، و به هیچ وجه دست از آن برندارد. البته حنث به معناى گناه کبیره هم است، و اگر گناه کبیره به وصف عظیم توصیف شده است، براى مبالغه است، و آنگاه منظور از حنث عظیم شرک به خدا خواهد بود.

3.     علت سوم انکار معاد است. اعتقاد به معاد دلیل اعتقادات حق و اعمال نیک است و انکار معاد ریشه هر اعتقاد باطل و اعمال زشت است. منکر معاد، دلیل موجهی بر انجام اعمال نیک و تحمل سختی و درد و غم را ندارد. و مؤمن به معاد هیچ راه فراری از اعتقادات حق و اعمال نیک و تحمل مشقت و انجام تکالیف سخت ندارد. و لذا انکار معاد یعنی انکار حق. جالب اینجاست که منکرین معاد دلیلی قوی تر از استبعاد ندارند.

4.     همانگونه که امروز هم مى‏بینیم فساد جامعه‏هاى بشرى از گروه متنعمین مست و مغرور است که عامل گمراهى دیگران نیز مى‏باشند، سرنخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهاى انحرافى، به دست این گروه است، و به همین جهت قرآن قبل از هر چیز انگشت روى آنها مى‏گذارد.

5.     بنا بر این ویژگى اصحاب شمال تنها انجام گناه نیست، بلکه اصرار بر گناه است، چرا که از اصحاب یمین نیز ممکن است گناه سر بزند ولى آنها هرگز بر آن اصرار نمى‏ورزند، و هنگامى که متذکر مى‏شوند فورا توبه مى‏کنند.