بسم الله الرحمن الرحیم

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُواْ هَاذَا إِلَاهُکُمْ وَ إِلَاهُ مُوسىَ‏ فَنَسی (طه/88)

ترجمه آیه: پس براى آنان پیکر گوساله‏اى که صدایى داشت بیرون آورد، و [او و پیروانش‏] گفتند: «این خداى شما و خداى موسى است، و [پیمان خدا را] فراموش کرد.»

1-      کلمه" اخرج" دلالت بر رونمایی اثر دارد و اینکه کیفیت ساختن گوساله پنهانى و دور از مردم بوده است و کلمه" جسد" به معناى جثه‏اى است که جان نداشته باشد، این نیز دلالت دارد بر اینکه گوساله مذکور بى‏جان بوده، و در آن هیچ اثرى از آثار حیات نبوده، و کلمه" خوار"- به ضمه خاء- به معناى آواز گوساله است.

2-     وقتی بنی اسرائیل مطلع شدند که از مصر می روند و دست فرعون و فرعونیان به آنها نخواهد رسید زنان به بهانه های مختلف طلاهای اهل مصر را امانت گرفتند و با خود بردند و این روحیه از اسرائیلی ها بعید نیست. ولی بعد از مدتی از آن طلاها احساس سنگینی گردند و همه را دور ریختند و سامری همه را جمع کرد و از آنها گوساله ای ساخت که از دهانش صدای گاو خارج می شد. و همین یک ویژگی باعث فریفته شدن بنی اسرائیل شد.

3-     یک معبود واقعى حد اقل باید بتواند سؤالات بندگانش را پاسخ گوید آیا تنها شنیده شدن صداى گوساله از این مجسمه طلایى، صدایى که هیچ اراده و اختیارى در آن احساس نمى‏شد مى‏تواند دلیل پرستش باشد. و به فرض که پاسخ سخنان آنها را هم بدهد، تازه موجودى مى‏شود همچون یک انسان ناتوان که مالک سود و زیان دیگرى و حتى خودش نیست آیا با این حال مى‏تواند معبود باشد؟

4-    معمولا در برابر هر انقلابى، یک جنبش ضد انقلابى که سعى مى‏کند دستاوردهاى انقلاب را در هم پیچیده و جامعه را به دوران قبل از انقلاب برگرداند وجود دارد، دلیل آن هم چندان پیچیده نیست، زیرا با تحقق یک انقلاب تمام عناصر فاسد گذشته یک مرتبه نابود نمى‏شوند، معمولا تفاله‏هایى از آن باقى می مانند که براى حفظ موجودیت خویش به تلاش برمى‏خیزند و با تفاوت شرائط و کمیت و کیفیت آنها، دست به اعمال ضد انقلابى آشکار یا پنهان مى‏زنند. در جنبش انقلابى" موسى بن عمران" به سوى توحید و استقلال و آزادى بنى اسرائیل، سامرى سردمدار این جنبش ارتجاعى بود.

او که- مانند همه رهبران جنبشهاى ارتجاعى- به نقاط ضعف قوم خود به خوبى آشنا بود و مى‏دانست با استفاده از این ضعفها مى‏تواند غائله‏اى به راه اندازد، سعى کرد گوساله‏اى بسازد و با استفاده از تمام ضعفهاى روانى و فرصتهاى مناسب زمانى و مکانى، برنامه ضد توحیدى خود را آغاز کند، و آن چنان ماهرانه مواد آن را تنظیم نمود که در مدت کوتاهى اکثریت قاطع جاهلان بنى اسرائیل را از راه و رسم توحید منحرف ساخت و به شرک کشاند. این توطئه هر چند به مجرد بازگشت موسى و قدرت ایمان و منطق او در پرتو نور وحى خنثى شد، ولى فکر کنیم اگر موسى بازنگشته بود چه مى‏شد؟ (تفسیر نمونه، ج‏13، ص: 278)

5-     بزرگ‏ترین خطرى که هر امّت و انقلابى را تهدید مى‏کند، ارتجاع، ارتداد و انحراف فرهنگى و عقیدتى است. باید از هنرى که با جامعه‏شناسى و روانشناسى همراه است، ولی به ارزشهای جامعه اش متعهد نیست ترسید. هنر بسیار تاثیرگزار است و مخاطبش همه اقشار جامعه است.

اگر آن زمان هنر مجسمه سازی مطرح بوده است امروز در جهان، هنر فیلم و سینما کمر همت بر ارتجاع و بازگرداندن جامعه به منجلاب فساد و تباهی بسته است؛ ارتجاعی از جنس روشفکری.