بسم الله الرحمن الرحیم

فخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوةَ وَ اتَّبَعُواْ الشهَّوَاتِ  فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا(مریم/59)

ترجمه آیه: آن گاه، پس از آنان جانشینانى به جاى ماندند که نماز را تباه ساخته و از هوسها پیروى کردند، و به زودى [سزاى‏] گمراهىِ [خود] را خواهند دید.

1.       کلمه" خلف" در صورتى که با سکون لام خوانده شود به معناى جانشین بد است، و در صورتى که با فتحه لام خوانده شود ضد آن است، یعنى به معناى جانشین خوب است، گاهى هم مى‏شود که بعکس استعمال شود. ضایع کردن چیزی یعنی به دلیل سوء تدبیر آن چیز را محافظت نکردن و از دست دادن  و یا در جایى مصرف کردن که نباید مى‏کرد. غی به معنی گمراهی و ضلالت و از مسیر حق منحرف شدن و به خطا رفتن است

2.     در این آیه خداوند می فرماید بعد از آن پیامبران بزرگ با آن صفات اخلاقی بزرگ و اعتقادات راسخ که از همه چیزشان در راه خداوند می گذشتند عده ای جانشین آنها شدند که جانشین بدی بودند، خلف با سکون لام بودن، نه خلف با فتحه لام. چرا باید جانشینان انسان های بزرگی چون انبیا چنین بد باشند؟ در تاریخ اسلام ماجرای کربلا دقیقا مصداق این آیه است که پس از پیامبر اسلام خلیفه پیامبر یزید فرزند پیامبر را می کشد و خانواده اش را کت بسته به شام می آورد. ابو سعید خدرى از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نقل نموده که این جماعت ضایع کنندگان نماز بعد از شصت سال از هجرت من پیدا شوند.در زمان ما هم شاهد جانشینان افراد انقلابی و متدین هستیم. چون هر زمان این مسئله تکرار می شود به نظرم خیلی باید بر این مسئله دقت کرد؟

3.     مرحوم علامه آیه را چنین تفسیر می کند: پس معناى جمله" فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ ..." این است که به جاى آنان که خدا انعامشان کرده بود و طریقه‏شان خضوع و خشوع براى خداى تعالى بوده همواره با عبادت متوجه او مى‏شدند، قومى آمدند و قائم مقام ایشان شدند که آنچه را از آنان گرفتند یعنى نماز و توجه عبادى به سوى خداى سبحان را ضایع کرده و در آن سهل‏انگارى نمودند، بلکه به کلى از آن اعراض نمودند، و در عوض شهوات را پیروى کردند، و در نتیجه همان شهوات، ایشان را از مجاهده در راه خدا و توجه به او مانع گردید(و از راه راست منحرف شدند).

4.     به نظر می رسد با توجه به تاکید آیات قبل بر امر به نماز در بین اعضای خانواده و یا نزدیکان و سپس اشاره به نقاط ضعف جانشینان در نماز و به تبع آن پیروی از شهوات می شود فهمید که با دور شدن از سلف نیکی چون انبیا، نماز حقیقت اصلی خود را از دست می داد و به شکل آن اکتفا می شد که شاید بهترین مصداق اضاعه نماز باشد. نمازی ظاهری که قادر به رفع حداقل هایی از معایب جامعه نیست. آنچه که ما امروز در عربستان سعودی شاهدش هستیم. تفسیر نمونه با این برداشت همراهی کرده است و می گوید: در اینکه منظور از" اضاعه صلاة" در اینجا ترک نماز است و یا تاخیر از وقت آن، و یا انجام دادن اعمالى که نماز را در جامعه ضایع کند؟ مفسران احتمالهاى مختلفى داده‏اند، ولى معنى اخیر، صحیحتر به نظر مى‏رسد... چرا از میان تمام عبادات، روى نماز در اینجا انگشت گذارده شده؟ شاید دلیل آن این باشد که" نماز" چنان که مى‏دانیم سدى است در میان انسان و گناهان، هنگامى که این سد شکسته شد، غوطه‏ور شدن در شهوات، نتیجه قطعى آنست‏

5.     از حضرت صادق علیه السلام مروى است که مراد «اضاعوا» تأخیر نماز است از وقت، نه ترک آن. در جوامع (منظور جوامع الجامع از تفاسیر معتبر شیعی می باشد) از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مروى است که این «اضاعوا» آن زمان باشد که بناهاى بلند و سخت کنند، و بر اسبان منظور نشینند و جامه‏هاى مشهور پوشند.

6.     در پایان نظر رهبر فرزانه حضرت آیت الله خامنه ای را در باره این آیه عینا نقل می گردد: به نظر من این پیام عاشورا، از درسها و پیامهای دیگر عاشورا برای ما امروز فوری‌تر است. ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، آقازاده‌ی اول دنیای اسلام و پسر خلیفه‌ی مسلمین، پسر علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت می‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدمهایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت رسانند و حرم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را به اسارت گرفتند. حرف در این زمینه، زیاد است. من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح می‌کنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی می‌کند. آن آیه این است که می‌فرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا» (۱)دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن و توجه و ذکر و دعا و توسل و طلب از خدای متعال و توکل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن. دوم «و اتبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمع‌آوری ثروت، جمع‌آوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه اسلامی، آن حالت آرمانخواهی از بین برود یا ضعیف شود؛ هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیفتد؛ این‌که «دیگری جمع کرده است، ما هم برویم جمع کنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم»، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد. ۱۳۷۱/۰۴/۲۲