بسم الله الرحمن الرحیم

وَ لَقَدْ أَتَوْاْ عَلىَ الْقَرْیَةِ الَّتىِ أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَ فَلَمْ یَکُونُواْ یَرَوْنَهَا  بَلْ کَانُواْ لَا یَرْجُونَ نُشُورًا(فرقان/40)

ترجمه آیه: آنها [مشرکان مکّه‏] از کنار شهرى که باران شرّ [بارانى از سنگهاى آسمانى‏] بر آن باریده بود [دیار قوم لوط] گذشتند آیا آن را نمی ‏دیدند؟! (آرى، می ‏دیدند) ولى به رستاخیز ایمان نداشتند!

1.       براساس روایتی از امام باقر (ع) در این آیه مراد از قریه‏ اى که باران بلا بر آن باریده، قریه‏ ى قوم لوط است که بارانى از سنگ بر آن بارید، و نام منطقه‏ ى آنان، «سدوم» بوده است. قریه ها و آبادی هایی که خداوند حضرت لوط (ع)  را به عنوان پیامبر برای آنها مبعوث کرده بود پنج قریه بودند که چهار قریه از آنها ایمان نیاوردند و سدوم یکی از آن چهار قریه بود که در بین راه حجاز و شام قرار گرفته بود و اهل آن با بلای آسمانی و باریدن سنگ هلاک شدند.‏ 

2.     منظور از نشور، روز نشور یعنی روز رستاخیز می باشد. قرآن در این آیه فرموده است که کفار قریش هنگام سفر تجاری به شام از کنار خرابه های سدوم می گذشتند ولی آن را آنگونه که می بایست نمی دیدند زیرا از قیامت نمی ترسیدند و امید پاداش آخرت نداشتند و به زنده شدن دوباره مؤمن نبودند. پس انسان برای دیدن و عبرت گرفتن به غیر از چشم به ترس از قیامت هم نیازمند است و تنها کسانى که نور امید در دل دارند و قیامت را باور دارند، از حوادث و جرقه‏ ها استفاده می کنند. مولوی نگاه انسان ها را به دو دسته تقسیم می کند نگاه پایان بین و نگاه حال بین آنگاه مثالی می زند از خار خشک که انسان پایان بین آن را حفظ می کند زیرا می داند که در بهار آن گل خواهد داد و انسان حال بین آن را خار پنداشته از بن می کند. و چه زیبا همین آیه را ترسیم می کند که:

         از جهان دو بانک می آید بضد             تا کدامین را تو باشى مستعد

         آن یکى بانکش نشور اتقیا                 وین دگر بانکش فریب اشقیا

         آن یکى بانک این که اینک حاضرم             بانک دیکر بنگر اندر آخرم‏

3.     ایام عید فرصت سفر کردن و دیدن است. آنگونه ببینیم که بر ایمانمان بیافزاید و از شک و کفرمان بکاهد. خداوند توفیق دهد که لذات آنی و زود گذر مانع دیدن لذات باقی و اخروی نشود. آمین یا رب العالمین